مهدویت در قرآن کریم

مسئلهٔ مهدویت را در دو حوزه مورد دقت قرار می‌‌‌گیرد.

 یکی در حوزهٔ قرآن کریم

 و دوم در حوزهٔ روایات اهل بیت و رسول اکرم (ص).

 البته مباحثی که در قرآن کریم و روایات در این باره مطرح شده است با یکدیگر هماهنگ هستند.

مهدویت در قرآن :

سه دسته آیات در قرآن کریم در زمینهٔ مهدویت و امام زمان (ع) وجود دارد.

 دستهٔ اول که بخش مهمی است آیاتی است که به طور کلی اتمام نور خدا و جریان نور خدا در عالم را بیان می‌‌‌فرماید.

 دستهٔ دوم آیاتی است که از عاقبت خوش دنیا و پایان زیبای زمین خبر می‌‌‌دهد.

 و دستهٔ سوم آیاتی است که از برنامهٔ امام زمان (ع) و اصحاب و یاران او و برنامه‌هایی که انجام می‌‌‌دهند سخن می‌‌‌گویند.

وعده اتمام نور الهی :

اما در دسته اول از آیات مهدویت که دربارهٔ اتمام نور الهی است چند آیه می‌باشد که از جمله این آیهٔ شریفه است که می‌‌‌فرماید:

﴿یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾ 2

مى‏‌خواهند نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، ولی خدا ابا دارد جز اینکه نور خود را به نهایت و به اتمام برساند هر چند کافران را خوش نیاید.

همین عبارت را با کمی تفاوت در سورهٔ صف بیان می‌‌‌فرماید:

﴿یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾ 3

می‌‌‌خواهند نور خدا را به دهانهای خود خاموش کنند ولی خدا نور خود را به اتمام می‌‌‌رساند اگرچه کافران نخواهند و دوست نداشته باشند.

توضیح این که خدای رحمان با ارسال پیامبران نور خود و نور الهی را به بشریت ارزانی داشت. قرآن نور است. در تورات و انجیل می‌‌‌فرماید «فِیهِ نُورٌ». پیامبر اکرم (ص) نور است. ائمهٔ هدی (ع) و اولیاء خدا نورها و یا مثلهای نور الهی هستند. اولین شریعتی را که قرآن تصریح می‌‌‌کند حضرت نوح (ع) است.

﴿شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىٰ‏ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسىٰ وَ عِیسىٰ‏﴾ 4

براى شما (جامعه بشرى) از دین (آسمانى) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو (آخرین صاحب شریعت) وحى کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسى و عیسى (صاحبان شرایع فیما بین) توصیه نمودیم‏.

گویا از زمان حضرت نوح (ع) رسمیتی در دین الهی پیدا شده است. در این آیه می‌‌‌فرماید که خداوند دین را برای شما تشریع کرد آن دینی را که به نوح سفارش کردیم و این قرآن و دینی را که به تو نازل کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی (ع) ‏سفارش کردیم.

اینها انوار الهی را به بشریت ارائه کردند. حضرت نوح (ع) نهصد و پنجاه سال پیامبری کردند جز عدهٔ کمی به او ایمان نیاوردند.

﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً﴾ 5

و همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنها نهصد و پنجاه سال درنگ نمود.

در جای دیگری می‌‌‌فرماید که جز اندکی به او ایمان نیاوردند: «ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلیلٌ» 6 که در تاریخ هفتاد تا هشتاد نفر نوشتند. نتیجه هم این شد که بعد از این همه زحمات و مرارتها این جمع مؤمن جدا شدند و در کشتی نجات قرار گرفتند و بقیه غرق شدند. یعنی کلاس درس تعطیل شد.

در زمان حضرت ابراهیم خلیل (ع) دین خدا پیشرفت بیشتری کرد. حضرت ابراهیم (ع) همزمان مأمور بودند در دو منطقه دین الهی را پیش برند. در حجاز خانهٔ کعبه را بنا کردند و در نسل حضرت اسماعیل (ع) اسلام کنونی ما را پایه‌گذاری کردند که در حقیقت ما پیرو آیین حضرت ابراهیم (ع) هستیم که به دست پیامبر اکرم (ص) کامل شد و جهانی شد. در فلسطین در نسل حضرت اسحاق (ع) نیز دین الهی را رایج کردند که شریعت حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) در آن جا ظهور کرد.

توفیقاتی که انبیاء الهی داشتند محدود بود. گرچه حضرت ابراهیم (ع) پیشرفت بیشتری داشت اما مقاومت سران قبائل، مقاومت مستکبرین، دنیامداران مانع پیشرفت انبیاء می‌‌‌شد. حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از فرعونیان نجات داد ولی خود آنها بلایی بودند بر جان حضرت موسی (ع) که خطاب به بنی اسرائیل می‌‌‌فرماید:

﴿یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی‏ وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ﴾ 7

شما برای چه مرا می‌‌‌آزارید، شما که می‌‌‌دانید من پیغمبر خدا به سوی شما هستم؟

حضرت عیسی (ع) نیز به همین صورت. بیشترین توفیق را در بین پیامبران در زمان خودشان پیامبر اکرم (ص) داشتند و نزدیک بود که با برنامه‌ریزی‌های رسول خدا (ص) اسلام جهانی شود. ولی هواها و هوسها راه را عوض کرد.

قرآن کریم در سورهٔ مریم بعد از ذکر بعضی از انبیاء الهی و فعالیتهای ایشان نتیجه را این طور بیان می‌‌‌فرماید:

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا﴾ 8

سپس در پى آنها جانشینانى آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوت‏هاى (نفس) پیروى کردند، پس به زودى (سزا و کیفر) گمراهى خود را خواهند دید.

یعنی این روالی بوده که در انبیاء گذشته هم بوده است. بعد از پیامبر اکرم (ص) نیز مسیر عوض شد. برادر رسول خدا (ص)، وزیر، وصی و خلیفهٔ به حق او خانه‌نشین شد و راه دیگری پیش گرفته شد و نتیجهٔ آن این شد که جهانی شدن اسلام را که پیامبر اکرم (ص) طراحی کرده بودند به تعویق افتاد.

بنابراین معنای دو آیه‌ مهدویت که دربارهٔ اتمام نور الهی بیان شد به این صورت است که :

خداوند مدام نور خود را ارسال می‌‌‌کند ولی شهوت پرستان و مستکبرین مانع می‌‌‌شوند و جلوی نور را می‌‌‌گیرند. نمی‌‌‌خواهند بگذارند به نتیجه برسد. در این آیات وعده می‌‌‌دهند که خدا حتماً این نور خود را کامل می‌‌‌کند. یعنی نوری که به دست نوح (ع) آمد، به دست ابراهیم، به دست موسی و عیسی (ع) و نوری که به دست رسول خدا (ص) کامل شد را خداوند به اتمام می‌‌‌رساند هرچند که باجدیت تمام مانع شوند. تمام جدیت و همت آنها چون دم دهانی که بخواهد خورشید را خاموش کند نیست. در هر دو آیه می‌‌‌گوید حتماً خدا این کار را می‌‌‌کند. «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» 9

 یا «وَ یأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» 10 اگرچه کافران نگذارند.

در حال حاضر نیز تفکر شرک‌آلود اومانیستی دنیای غرب را می‌‌‌بینیم که نمی‌‌‌خواهند نور الهی و فرهنگ انبیاء (ع) منتشر بشود. این هیئتهای حاکمه، سردمداران و زمامداران دنیای غرب، در برابر انبیاء موضع می‌‌‌گیرند و واقعاً نمی‌‌‌خواهند بگذارند. ولکن خداوند حتماً این کار را خواهد کرد «وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».

مشرکان زمان ما که امام زمان (ع) با آنها مقابله خواهند کرد با مشرکان زمان رسول خدا (ص) متفاوت هستند. آنها خدا را قبول داشتند و می‌‌‌پرستیدند و در کنار آن آلههٔ دیگری را هم می‌‌‌پرستیدند. لکن مشرکان امروز دنیا 11 متأسفانه اصلاً با خدا بیگانه هستند و انسان را به جای خدا، محورِ ارزش قلمداد کردند. یعنی بتی تراشیدند که به نظر می‌‌‌آید پلیدترین بت تاریخ است و در عین حال زیباترین بت است. به هر انسانی بگویند تو محور ارزش هستی لذت می‌‌‌برد اما در تفکر توحیدی این شرک است. امام زمان (ع) می‌‌‌آیند این شرک را بر می‌‌‌اندازند. 12

«وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» معلوم است. مشرکان امروز دنیا نمی‌‌‌خواهند امام زمان (ع) بیاید، این معلوم است. ولی خدا این کار را خواهد کرد. حتماً توحید می‌‌‌آید و جای شرک را می‌‌‌گیرد. خدا محور ارزش می‌‌‌شود.

 در تفکر توحیدی انسانی دارای ارزش است که خدایی باشد. اگر انسانی ضد خدا شد بدون شک ضد ارزش خواهد بود. با این توضیح معلوم می‌‌‌شود که قرآن کریم چقدر زیبا این مسأله را بیان کرده است. در هر دو آیه‌ای که در سورهٔ توبه و سورهٔ صف فرمودند خدا نور خود را تمام می‌‌‌کند بلافاصله این آیه با عین عبارات تکرار می‌‌‌شود:

﴿هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ﴾ 13

اوست که رسول خود را با (وسایل) هدایت و دین حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دینى پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش ندارند.

یعنی بعد از این که فرمود خداوند نور خود را به اتمام می‌‌‌رساند بلافاصله چگونگی آن را بیان می‌‌‌فرماید که به دست رسول خدا (ص) این کار انجام می‌‌‌شود هرچند که مشرکین را خوش نیاید. خدا پیامبر اکرم (ص) را با هدایت و نور حق فرستاد که دین او را بر همهٔ ادیان غالب کند. این دین نورانی را خدا بر همهٔ ادیان غالب می‌‌‌کند. پیامبر اکرم (ص) را بر اجرای این دین به تمام و کمال به ظهور می‌‌‌رساند که البته امام زمان این کار را انجام می‌‌‌دهند.

 این یک پیوند خاصی است که در قرآن بین رسول خدا (ص) و امام زمان (ع) است و مجالی برای توضیح آن نیست.

در هر دو آیه بلافاصله با یک عبارت می‌‌‌گویند که این اتمام نور به دست رسول الله (ص) خواهد بود. با کمی‌‌‌ دقت مساله مهدویت در قرآن واضح و روشن فهمیده می‌‌‌شود. این نور الهی که به دست انبیاء آمد حتماً به اتمام می‌‌‌رسد. به دست چه کسی؟ رسول الله. با دین رسول خدا (ص). یعنی دین رسول خدا حتماً همهٔ عالم را می‌‌‌گیرد. نور عالم را إنشاءالله فرا می‌‌‌گیرد.

در ادامه بررسی آیات مهدویت می‌بینیم که همین عبارت بار سومی در قرآن آمده است. در سورهٔ فتح می‌‌‌فرماید:

﴿ هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ‏ لِیُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَى‏ بِاللَّهِ شَهِیدًا﴾ 14

اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند و خداوند برای اجرای این امر کفایت می‌‌‌کند.

خداوند برای اجرای این امر و به سامان رساندن این امر کفایت می‌‌‌کند. نظارت خدا کافی است. او خود نظارت و مدیریت می‌‌‌کند تا این امر به ظهور برسد.

چنانچه ملاحظه می‌‌‌فرمایید وعده‌‌های قرآن بسیار روشن است. این پنج آیه مربوط به مهدویت در سه سورهٔ توبه، سورهٔ صف و سورهٔ فتح بحث بسیار روشنی را در مورد آیندهٔ جهان مطرح می‌‌‌کنند که نور خدا به اتمام برسد. این نور الهی حتماً به دست رسول خدا (ص) و فرزند او امام زمان (ع) است و خداوند این کار را به آخر می‌‌‌رساند. اگر چه کفار و مشرکین همهٔ نیروی خود را به کار بگیرند که این کار به سرانجام نرسد، خدا این کار را انجام می‌‌‌دهد.

توصیف اصحاب امام زمان در قرآن

جالب است که قرآن در سورهٔ فتح بعد از بیان این نکته بلافاصله به توصیف اصحاب امام زمان (ع) می‌‌‌پردازد. یعنی ابتدا اعلام می‌‌‌کند که این دین به دست رسول خدا (ص) به کمال می‌‌‌رسد و به طور کامل در همهٔ دنیا به ظهور خواهد رسید. بعد در ادامه در توصیف اصحاب امام زمان (ع) که در این کار یاور رسول خدا (ص) هستند می‌‌‌فرماید:

﴿محمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلىَ الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنهمْ تَرَیٰهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فىِ وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَالِکَ مَثَلُهُمْ فىِ التَّورَیٰهِ وَ مَثَلُهُمْ فىِ الْانجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْئهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى‏ عَلىَ‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بهِمُ الْکُفَّار﴾

[این پیامبری که فرستادیم که نور خدا را به اتمام برساند] محمد، فرستاده خداست

 و کسانى که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند،

 همواره ایشان را در رکوع و سجود مى‏‌بینى که پیوسته فضل و خشنودى خدا را مى‏‌طلبند؛

 نشانه ایشان در چهره‌‏شان از اثر سجود پیداست،

 این است توصیف آنها در تورات،

 و اما توصیفشان در انجیل این است که

 وجودشان چون زراعتى است که جوانه‏‌هاى خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقه‏‌هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طورى که دهقانان را [از رشد و انبوهى خود] به تعجب مى‌‏آورد تا خدا به وسیله [انبوهى و نیرومندى‏] مؤمنان، کافران را به خشم آورد.

این پیامبری که فرستادیم که نور خدا را به اتمام برساند رسول خدا است. منظور از پیامبر (ص) در این آیه امام زمان (ع) است. لکن در این مجال فرصت توضیح آن نیست. کاری را که مربوط به امام زمان (ع) است به پیامبر اکرم (ص) نسبت می‌‌‌دهد. چرا که این کار در اصل کار پیامبر اکرم (ص) است که به دست امام عصر (ع) که امام امت او است انجام می‌‌‌شود.

 پس اصحاب رسول الله (ص) در این آیه در حقیقت اصحاب امام زمان (ع) هستند که می‌‌‌خواهند این برنامه را انجام بدهند. توصیفی هم که می‌‌‌کنند با اصحاب امام زمان (ع) همخوان است.

البته اصحاب امام زمان هم «مَعَ رَسُولِ اللهِ» هستند بدون شک «وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ» 15 اینها در برابر کفار جدی هستند، نسبت به یکدیگر مهربان هستند. آنها را در رکوع و سجود می‌‌‌بینی. چهره‌های آنان، در صورت آنان آثار سجده را نشان می‌‌‌دهد. این شرح حال آنها در تورات است. و در انجیل شرح حال دیگری دارند. مثل دانه‌ای است که کشت شود، جوانه بزند، آرام آرام ساقه‌ای بر آرد و ستبر و مستحکم شود تا بر ساقهٔ خود بایستد. در این صورت کشاورز خوشحال می‌‌‌شود. اصحاب امام زمان (ع) موجب خوشحالی ایشان خواهند شد. و در نهایت می‌‌‌فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً» که وعدهٔ اجر عظیم به اینها داده می‌‌‌شود.

در موضوع مهدویت روایاتی در ذیل این آیات موجود است که به دلیل اختصار بیان نشد. مشتاقان این مبحث به کتابهای مربوطه رجوع کنند و از مباحث آن بهره‌مند شوند.

عاقبت حیات زمین :

و اما دستهٔ دوم از آیات مهدویت آیاتی است که از اصلاح جهان خبر می‌‌‌دهند که عاقبت زندگی زمینی به خیر و سلامت و پاکی منتهی خواهد شد. یک جا در سورهٔ مبارکهٔ انبیاء در سه آیه به این مطلب می‌‌‌پردازد:

﴿ وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ * إِنَّ فىِ هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَبِٰدِینَ * وَ مَا أَرْسَلْنٰکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِین‏﴾ 16

در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» * در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیت عبادت‏‌کنندگان * ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.‏

به تحقیق ما در زبور داود این مطلب را نوشتیم بعد از اینکه در تورات موسی بن عمران نوشته بودیم و الآن نیز در قرآن بیان می‌‌‌کنیم که «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» بدون شک زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد و به دست آنها خواهد افتاد. زمین همینطور جابجا می‌‌‌شود، از دست کسی به دست دیگری تا اینکه عباد صالح خدا وارث زمین می‌‌‌شوند.

 بعد می‌‌‌فرماید

در این بشارتی که گفتیم کفایت است برای قومی که عابد باشند و ما تو را نفرستادیم مگر اینکه برای همهٔ مردم دنیا رحمت باشی. نه فقط برای عربستان، نه فقط برای حجاز یا شبه جزیره یا منطقه‌ای بلکه برای کل مردم دنیا. زمین در دست صالحان قرار می‌‌‌گیرد چون تو «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» هستی. این رحمت دین تو همهٔ دنیا را باید فرا بگیرد.

ذیل این آیه در تفسیر المنثور سیوطی از صحیح بخاری نقل می‌‌‌کند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «نَحنُ الصَّالِحونَ» این صالحونی که وارث زمین می‌‌‌شوند ما هستیم. یعنی اهل بیت پیامبر اکرم (ص). 17

در آیه دیگری در سورهٔ اعراف می‌‌‌فرماید:

﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ﴾ 18

زمین از آن خدا است، آن را به هر کدام از بندگان خود که بخواهد به میراث می‌‌‌سپارد و عاقبت زمین از آن متقین است.

یعنی آخرین مرحله خدا زمین را به دست متقین می‌‌‌سپارد.

در سورهٔ حدید می‌‌‌فرماید:

﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها﴾ 19

بدانید قطعاً خدا زمین را بعد از مردن آن زنده می‌‌‌کند.

برای این آیه سه معنا می‌‌‌توان بیان کرد:

اول: فصل بهار می‌‌‌آید زمین آباد می‌‌‌شود. اینکه معلوم است. این مطلب روشن است و لازم نیست توجه ویژه‌ای به آن داده شود و تعبیر «اعْلَمُوا» برای آن بیاید.

دوم: مراد حیات در قیامت باشد که بعد از اینکه همه مردند دوباره خداوند همه را زنده می‌‌‌کند.

سوم: مراد از حیات، حیات زمان امام زمان (ع) است که روایات ما در ذیل این آیه بر این معنا تأکید دارند.

 از جمله این حدیث که فرموده‌اند:

 «أی بِمَوتِ أهلِها بِکُفرٍ» 20

زمین به خاطر کفر میت می‌‌‌شود.

 امام زمان (ع) می‌‌‌آید آن را به نور توحید احیاء می‌‌‌کند.

 در حدیث دیگری امام محمد باقر (ع) فرمودند:

﴿یُحییها اللَّه تعالى بالقائم (ع) بعد موتها یعنی بموتها کفر أهلها و الکافر میّت﴾ 21

یعنی خداوند زمین را به قائم (ع) زنده می‌‌‌کند بعد از موت آن یعنی موت زمین به سبب کفر اهل زمین که کافر میت است.

در سوره قصص نیز می‌‌‌فرماید:

﴿وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ﴾ 22

ما اراده کرده‌ایم که بر مستضعفان زمین نعمتی بزرگ عطا کنیم و آنها را امام قرار دهیم و آنها را وارثان زمین قرار دهیم.

در روایات این آیه نیز به ظهور امام زمان تأویل شده است،

از جمله در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که این کسانی که در این آیه می‌‌‌گویند خدا می‌‌‌خواهد منت بگذارد و امامت را به آنها بدهد، اینها آل محمد هستند:

﴿هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیُعِزُّهُمْ وَ یُذِلُّ عَدُوَّهُم‏﴾

… خداوند مهدی آنها را بعد از اینکه مورد انکار قرار می‌‌‌گیرد مبعوث می‌‌‌کند، آنها را عزیز می‌‌‌کند و دشمنان آل محمد را ذلیل می‌‌‌کند.

وعده حکومت صالحین :

دستهٔ سوم از آیات مهدویت آیاتی هستند که در خصوص امام زمان (ع) و اصحاب او و برنامه‌های او هستند که آیه 29 سورهٔ فتح در این زمینه بود. آیه‌ای دیگر می‌‌‌فرماید:

﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکم وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لهُمْ دِینهُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهَمْ وَ لَیُبَدِّلَنهَّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنىِ لَا یُشْرِکُونَ بىِ شَیئًا وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذَالِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُون‏﴾ 23

خداوند به کسانى از شما (مسلمانان) که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند وعده داده است که قطعاً آنها را در روى زمین جانشین کند و حکومت بخشد همان گونه که کسانى را که پیش از آنها بودند جانشین ساخت، و حتماً آن دینى را که براى آنها پسندیده است (دین اسلام) براى آنها مستقر و استوار سازد، و بى‏‌تردید حال آنها را پس از بیم و ترس به امن و ایمنى تبدیل نماید به طورى که تنها مرا بپرستند و چیزى را شریک من قرار ندهند. و هر که پس از این (نعمت بزرگ) کفران ورزد، چنین کسانى به حقیقت نافرمانند.

خداوند وعده داده است به مؤمنانی که اعمال صالح انجام بدهند. از میان شما «آمَنُوا مِنْکُمْ» این خطاب به مسلمانها است، پس مسلمانها مؤمن هستند. معلوم می‌‌‌شود که اینجا ایمان خاصی مورد نظر است. شاید منظور خداوند مؤمنان به امام زمان (ع) است. خدا به آن مسلمانهایی از شما که مؤمن باشند و اعمال صالح انجام بدهند وعده داده است که آنها را در زمین به خلافت برساند. به ایشان وعده داده که برای اینها بعد از خوف امنیت ایجاد کند. «یعْبُدُونَنی‏ لا یشْرِکُونَ بی‏ شَیئاً» تا جایی که مرا بپرستند و هیچ چیز را با من شریک قرار ندهند.

البته لازم است که هر کدام از این آیات مربوط به مهدویت مستقلا توضیح داده شوند که فرصت آن در این مختصر نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه