به خودمان نمره بدهيم
اين كه ديگران، كار ما را «ارزيابى» كنند و درباره ما قضاوت و نظرى داشته باشند، يك مسئله است و اين كه خودمان ارزياب خويش باشيم و به خودمان «نمره» بدهيم، مسئله ديگرى است.
با پاسخ به چهل سؤال، مىتوان به اين نتيجه رسيد؛ ولى مشروط بر آن كه با خودمان صادق باشيم؛ برسر وجدان خويش، كلاه نگذاريم و اگر ضعفى در ما و رفتار و عملكردمان است، آن را بپذيريم و به «توجيه» نپردازيم. پاسخ درست به اين سؤالات چهل گانه، «جدول امتيازات» ما را نشان مىدهد.
و اينك اين چهل سؤال:
1. آيا درانجام كار، بيشتر به «وظيفه» فكر مىكنيم يا «منافع»؟
2. آيا از انتقادى كه از ما مىشود، مىرنجيم يا استقبال مىكنيم؟
3. آيا دوست داريم از ما تعريف كنند يا خوب و بد ما را منصفانه بگويند؟
4. آيا براى خودمان، حقوق و امتيازات بيشترى نسبت به ديگران قائليم؟
5. آيا آن چه را براى خود مىپسنديم، براى ديگران هم مىپسنديم؟
6. آيا آن چه برخود نمىپسنديم، بر ديگران هم نمىپسنديم؟
7. آيا در مصرف كردن «بيتالمال» هم به اندازه اموال شخصى خود، دقيق و حسابگريم؟
8. آيا اگر پشت سرما حرف بزنند، ناراحت مىشويم و از حرف زدن پشت سرديگران، پرهيز مىكنيم؟
9. آيا از چاپلوسان بيشتر خوشمان مىآيد يا از منتقدين؟
10. آيا زودتر از ديگران بر سر كار مىآييم و ديرتر مىرويم يا ديرتر مىآييم و زودتر مىرويم؟
11. آيا باديگران مؤدبانه حرف مىزنيم يا هتاكانه و گستاخانه؟
12. در امور ادارى، آيا كار آشنايان و دوستان را زودتر راه مىاندازيم؟
13. اگر از همكاران، انتظار «نظم» و «دقت» داريم، آيا خودمان هم فرد منظم و دقيقى هستيم؟
14. وقتى كسى حق ما را ضايع مىكند، ناراحت مىشويم؛ آيا مواظبيم حق كسى را ضايع نكنيم؟
15. از مزاحمتهاى ديگران گلهمنديم؛ آيا مىكوشيم مزاحم كسى نشويم؟
16. آيا رفتارى را كه از «مافوق» خود انتظار داريم، با «زيردست» خود هم به كار مىبنديم؟
17. آيا در كارهايمان، رضاى خدا و حساب قيامت را در نظر داريم؟
18. وقتى درباره كسى حرفى شنيديم، فورى مىپذيريم يا تحقيق مىكنيم؟
19. نسبت به نيروهاى همكار، «سنگ صبور» آنانيم يا نسبت به حرفها و گلههايشان بىاعتنا و بىحوصلهايم؟
20. اگر همكاران از ما حساب مىبرند، به خاطر «قانونمدارى» و «عدالت» است يا به خاطر تندى، خشونت و يا…؟
21. آيا خود را «مدير موفق» مىدانيم؛ چرا و با چه معيارى؟
22. اگر در مديريت، ناموفقيم، علت آن چيست؟
23. آيا همان طور هستيم كه نشان مىدهيم يا «بود» و «نمود» ما متفاوت است؟
24. نقاط قوت و كارهاى مثبت و خوب همكاران در نظرمان مىماند يا نقاط ضعف و عيب و ايرادهايشان؟
25. بعضى موفقيتهاى مجموعه را به خودشان نسبت مىدهند و شكستها و ناكامىها را به كاركنان و اعضا؛ ما از كدام گروهيم؟
26. رابطه ما با زيرمجموعه، آيا به صورت آمرانه و تحكمى است يا برادرانه و صميمى؟
27. آيا كارها را بين افراد، تقسيم كردهايم و خودمان نظارت و مديريت مىكنيم يا شخصاً در همه كارها دخالت مىكنيم؟
28. آيا به ديگران، مجال رشد مىدهيم يا مانع رشد آنان مىشويم؟
29. وقتى يكى از همكاران موفقتر از ماست، آيا تشويقش مىكنيم يا بر او حسد مىورزيم؟
30. به كيفيت و اتقان كار بها مىدهيم يا به كميت و بالا بودن آمار؟
31. در دوران امر بين «رضاى خدا» و «پسند مردم»، كدام را ترجيح مىدهيم؟ آيا خدا را همواره ناظر بر خود مىدانيم؟
32. آيا برنامهاى براى «انتقاد از خويش» و «محاسبه عمل» داريم؟
33. اشتباهات ديگران را بزرگ نمايى مىكنيم يا ناديده مىگيريم؟
34. برخى با شهرت بيشتر و مقام بالاتر، دچار تكبر و غرور مىشوند؛ ما چگونهايم؟
35. در اختلاف ميان خود و ديگرى، دوست داريم ما غالب شويم يا هر كه بر حق است؟
36. آيا به اندازه حقوقى كه مىگيريم، كار مىكنيم؟
37. چند مرتبه تا كنون از حق خود گذشتهايم؛ تا اختلافى برطرف شود يا فتنهاى بخوابد؟
38. آيا از امكانات دولتى و عمومى، براى كارهاى شخصى استفاده مىكنيم؟
39. آيا فرق «قاطعيت» و «استبداد» را مىدانيم؟
40. آيا براى استفاده از «تجربه ديگران»، با آنان «مشاوره» مىكنيم؟