“جهاد” در کلام مقام معظم رهبری (۴)
جهاد
جهاد فیسبیلالله عامل کرامت و عزت
بشریت اگر بیندیشد و انصاف را رعایت کند، تصدیق خواهد کرد که نجات بشر و حرکت بشر به سوی کمال، به برکت اسلام ممکن خواهد شد و لاغیر. ما مسلمانها قدرناشناسی کردیم؛ ما نمک خوردیم و نمکدان را شکستیم؛ ما قدر اسلام را ندانستیم؛ ما پایههائی را که پیغمبر اکرم برای بنای جوامع برجسته و متکامل انسانی بناگذاری کرده بود، در میان خود نگه نداشتیم؛ ما ناشکری و ناسپاسی کردیم و چوبش را هم خوردیم. اسلام این توانائی را داشت و دارد که بشریت را به سعادت برساند، به کمال برساند و از لحاظ مادی و معنوی او را رشد دهد. این پایههائی که پیغمبر گذاشتند پایهی ایمان، پایهی عقلانیت، پایهی مجاهدت، پایهی عزت پایههای اصلی جامعهی اسلامی است. ایمانمان را در دلهای خود و در عمل خود تقویت کنیم؛ از خرد انسانی، که هدیهی بزرگ الهی به بشر است، استفاده کنیم؛ جهاد فیسبیلالله را چه در میدانهای نبرد نظامی، آن وقتی که لازم باشد؛ چه در میدانهای دیگر، میدان سیاست، میدان اقتصاد و دیگر میدانها دنبال کنیم و حس عزت و کرامت انسانی و اسلامی را برای خودمان مغتنم بشماریم. بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث؛ 1390/04/09.
ما در اول «کتاب جهاد» عرض کردیم که معیار جهاد، شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد، همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه ی «مبارزه» وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است؛ فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده ی مبارز؛ نویسنده ی غیر مبارز. عالِم مبارز؛ عالِم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه ی مبارز؛ دانشجوی غیر مبارز و طلبه ی غیر مبارز. جانعه ی مبارز و جامعه ی غیر مبارز. پس جهاد یعنی “مبارزه”. در مبارزه، دو چیز حتماً لازم است: یکی این که در آن جدّ و جُهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمی تواند مبارزه کند! در مبارزه، باید جدّ و جُهدی وجود داشته باشد. اگر چه در صُوَری، مبارزه با نفس هم میدان هایی دارد؛ اما حالا مثال هایی که می زنیم برای مبارزات اجتماعی و این هاست. پس، اول این که در آن جدّ و جُهد و تلاش و تحرک باشد. دوم این که، در مقابلش دشمنی باشد. مبارزه، در آن جا که دشمن نیست معنا ندارد. بیانات در شروع درس خارج فقه؛ 20/ 06/ 1373.
جهاد یعنی تلاش برای مقابله با دشمن
یکی از نکات برجسته در فرهنگ اسلامی، که مصداقهای بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده میشود، «فرهنگ رزمندگی و جهاد» است. جهاد هم فقط به معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یکوقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که «جهاد رزمی» نام دارد؛ یکوقت در میدان سیاست است که «جهاد سیاسی» نامیده میشود؛ یکوقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به «جهاد فرهنگی» تعبیر میشود و یکوقت در میدان سازندگی است که به آن «جهاد سازندگی» اطلاق میگردد. البته جهاد، با عنوانهای دیگر و در میدانهای دیگر هم هست. پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه، در مقابل دشمن صورت گیرد. بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله؛ (ص)؛ .1375/03/20
کسی خیال نکند که جهاد همان جهاد مسلّحانه را میگوییم؛ نه جهاد علمی و مالی و اقتصادی و جهاد در سنگر سازندگی که همه در جای خود محفوظند و فضیلت دارند تمام شده است. البته فضیلتِ جهاد مسلّحانه با فضیلتهای دیگر قابل مقایسه نیست. میدان این جهاد، میدان بازی است که خودِ این هم فرصت دیگری است. اینها نِعَم الهی هستند و شما باید از این فرصتها استفاده کنید. این فرصتها، از شما مجموعهای بهوجود آورده است که افرادش میتوانند به آن کمالِ بشری برسند. البته هم میتوانند برسند و هم میتوانند نرسند. مبادا کسی خیال کند که «الحمدللَّه بارِ ما بسته است.» شما این امکان و این لباس و کفشِ مخصوصِ کوهنوردی و این عضلهی قوی را دارید. حالا این گوی و این میدان! میتوانید بروید و میتوانید نروید. بعضی با همین امکانات، به جای اینکه به طرفِ اوج بروند، بر میگردند به طرف تنزّل که شقاوت عظیمی است. خداوند ما را از اینکه دچار چنین وضعی شویم نگه دارد. پس، اینها امکانات شماست. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه؛ 1373/06/29.
امروز دنیای اسلام افق روشنی در مقابل خود مشاهده میکند. دشمنان بزرگ و مستکبران گردنکلفت عالم که همهی دنیا در اختیار آنها هست، امروز در مقابل خیزش امتهای مسلمان و بیداری ملتهای مسلمان احساس ناتوانی میکنند؛ راه بر روی آنها بسته است و این نشاندهندهی وعدهی الهی است که فرمود: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز». و فرمود: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین». اینها وعدهی الهی است. و فرمود: «و اللَّه غالب علی أمره». این وعدههای الهی به برکت بیداری و حرکت مسلمانها بتدریج خود را نشان میدهد. یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است، جهاد فکری است، جهاد علمی است، جهاد اجتماعی است، جهاد اخلاقی است. و امت بزرگ اسلام بتدریج با ابعاد گوناگون این جهاد آشنا شده است و آشنا میشود. امروز شما نگاه کنید به صحنهی منطقهی بسیار حساس خاورمیانه، همین پیشرفت امت اسلامی را میبینید. بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر؛ 1387/07/10.
یکی از جهادها هم «جهاد فکری» است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هرکس که در راه روشنگریِ فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش «جهاد» نامیده میشود. آن هم جهادی که شاید امروز، مهمّ محسوب میشود. پس، کشور ما امروز کانون جهاد است و از این جهت هیچ نگرانیای هم نداریم. بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله (ص)؛ 1375/03/20.
اگر میخواهید کشور ایران آباد شود، رفاه و رونق اقتصادی، پیشرفت همهجانبه، عزّت سیاسی، امنیّت اجتماعی، امنیّت شغلی، دانش و پیشرفت تحقیقات از یک طرف، و معنویت از یک طرف این کشور را روشن و نورانی کند، دو چیز را باید در نظر بگیرید. این دو چیز، وظیفهی همهی قشرها، مخصوصاً قشرهای آگاه است. کاسب، کشاورز، صنعتگر، کارگر، محصّل، استاد، معمّم، فرهنگی و روحانیون محترم، این دو چیز را باید با هم در نظر بگیرند. یکی اینکه در سازندگی کشور، همه باید با هم شرکت کنند. دوم اینکه در سازندگیِ نَفْس خود کوشش کنند. «و توبوا الیاللَّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تفلحون»؛ فلاح و رستگاری به این است که همهی ما راه توجّه به خدا، تضرّع و توسّل به پروردگار را به عنوان یک راه روشن داشته باشیم. هیچ کدام به تنهایی کافی نیست. مبادا کسی خیال کند که مملکت بدون فعّالیت و تلاشِ سازندگی فقط با ذکر خدا گفتن آباد خواهد شد؛ ابداً. باید تلاش کرد، باید مجاهدت کرد؛ هم مجاهدت علمی، هم مجاهدت عملی. بیانات در دیدار مردم ساری؛ 1374/07/22.
قدرت تحلیل سیاسی، جهاد علمی، علم و دین
سادهانگاری است اگر امید و طمع دشمن بر رجعت دانشگاه به آن گذشتهی آفت زا، نادیده گرفته شود. امروز آماج بسیاری از تبلیغات خصمانهی دشمنان، در درجهی اول، دانشجویان و دانشگاهیانند. امروز در حالیكه نسل جوان روشنفكر در بسیاری از كشورهای اسلامی، مجذوب امام و انقلاب و اسلام ناب محمدی (صلّیاللَّهعلیهواله) است، طراحان تبلیغاتی نظام سلطهی جهانی، در صدد آنند كه نسل جوان و نوخاستهی كشورِ انقلاب را با آرمانهای انقلاب، بیگانه و از ریشهی خود جداكنند. دستهای طرار و مغزهای مكار و دلارهای بیشمار در تلاشی بیهوده، نسل جوان انقلاب را هدف گرفتهاند. آنان از بیداری جوانان و قدرت تحلیلی كه در پرتو انقلاب به آنان داده شده، غافلاند. با اینحال جوانان دانشور، طلبه و دانشجو، و اساتید متعهد، دانشگاهی و روحانی، باید مسؤولیت سنگین روشنگری و جهاد فكری و علمی را بیش از پیش بر دوش خود احساس كنند و در میدان علم و دین و آرمانگرایی به مسابقهیی الهی كه پاداش آن بهشت دنیوی و اخروی است، بپردازند. پیام به گردهمائی ویژهی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی(ره)؛ 1378/03/12.
جهاد متقوم بر دو رکن جد و جهد و مقابل دشمن بودن
پس، جهاد متقوّم بر این دو رکن است: یکی این که در آن جدّ و جُهد باشد؛ دیگر این که در مقابل دشمن باشد. اگر کسی علیه دوست جدّ و جُهد کند، این جهاد نیست؛ بلکه فتنه و اخلال است. بیانات در شروع درس خارج فقه؛ 20/ 06/ 1373.
جهاد، یعنی مجاهدت کردن و تلاش کردن. زندگی، یعنی این که ما این هدف ها را ترسیم کنیم و ارزش هایی را که برای ما عزیز و محترم است، مشخص کنیم و بعد با همه ی قوا بکوشیم؛ اصلاً زندگی جز این معنا ندارد؛ و الّا اگر انسان از ارزش هایی ـ آن ارزش ها هر چه می خواهد باشد ـ خالی باشد، به یک جماد تبدیل خواهد شد. بیانات در دیدار اعضای «گروه اجتماعی» صدای جمهوری اسلامی ایران، 29/11/1370
در این نوع زندگی، هر چه می گذرد انسان احساس می کند که عمرش تلف نشده است؛ چون برای یک هدف عالی زحمت کشیده است… در پایان راه هم وقتی به پشت سر خود نگاه می کند، می بیند فرسنگ ها به هدف نزدیک شده است. لذا حسرت ندارد و احساس لذت می کند. این، زندگی واقعی است؛ زندگی برای آرمان ها و هدف های والا. بیانات در دیدار اعضای «نیروی هوایی» ارتش در روز نیروی هوایی،19/11/1371
جهاد در اولین ردیف فهرست کارهای واجب
اسلام در اولين رديف فهرست كارهاى واجب، مجاهدت در راه خدا را قرار مىدهد. «و جاهِدُوا فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ»؛ در راه خدا آنچنانكه شايسته است، مجاهدت كنيد. اين مجاهدت، هم مجاهدت درون خود، هم مجاهدت در محيط بيرون، هم مقاومت در مقابل زورگويان و ستمگران و هم مقاومت در مقابل موانع طبيعى است. خدا مظهر كامل آن همه ايستادگى در مقابل قدرتهاى ستمگر و ظالم است. سالهاى متمادى، مستكبران و قلدران و زورگويانِ عالم سعى كردند جهاد را از فرهنگ اسلامى خارج كنند؛ جهاد را زشت كنند؛ مجاهدهى في سبيل الله را از چشمها بيندازند و هرجا گروهى در راه خدا قيام كرد و كمر به خدمت بست و براى خير بشريّت و آبادى روى زمين در پرتو احكام الهى حركت كرد، متّهمش كنند. بيانات در ديدار عمومى به مناسبت عيد سعيد فطر؛ 28/ 10/ 1377.
جهاد ابزاری برای تسریع در رسیدن به اهداف الهی
در سنّت الهى، ارادهى انسان تعيينكننده است. اينكه اسلام انسانها را به مجاهدت دعوت مىكند- «و جاهَدوا في سبيل الله» يا «و جاهِدوا في الله حقّ جهاده»؛ يعنى همهى ظرفيت خود را در راه مجاهدت مصرف كنيد- به خاطر اين است كه اگر به اين توصيهى الهى عمل كرديم، به هدف الهى زودتر خواهيم رسيد. هدف الهى، ثابت و قطعى و تخلّفناپذير است. اگر ما عمل نكنيم، ديگران مىآيند و عمل مىكنند: «من يرتدّ منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقومٍ يحبّهم و يحبّونه». خداى متعال اين راه و اين سرمنزل و اين سرنوشت را قطعى قرار داده است. بيانات در جمع مسئولان و كارگزاران در سالروز ولادت فرخندهى نبى اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)؛ 09/ 03/ 1381.
شیخ مفید در سلسلهی علمای امامیه، فقط یک متکلم و فقیه سر آمد و برجسته نیست، بلکه فراتر از این، وی مؤسس و سرحلقهی جریان علمی رو به تکاملی است که در دو رشتهی کلام و فقه، تا امروز در حوزههای علمی شیعه امتداد یافته و با وجود برکنار نماندن از تأثرات تاریخی جغرافیایی و مکتبی، ویژگیهای اصلی و خطوط اساسی آن همچنان پابرجاست مانده است. تبیین و اثبات این نکته از آنجا اهمیت مییابد که این جریان علمی، در دوران متصل به زندگی شیخ مفید تا نزدیک به نیم قرن پس از درگذشت او، به چنان تحول و تکامل سریع و شگرفی نائل گشته که در برابر آن، نقش تأسیسی شیخ مفید مورد غفلت قرار گرفته است. در این نکته، تأکید اصلی بر این است که تلاش علمی ممتاز و درخشان شاگرد برجستهی شیخ مفید یعنی سید مرتضی علم الهدی (متوفی در 436 ه) و اوج قلهی رفیع همین سلسله در عهد شیخالطائفه محمّدبنالحسنالطوسی متوفی در 460 ه) در واقع ادامهی جریانی است که سرچشمه و مؤسس آن محمّدبنمحمدبنالنعمان المفید بوده است. برای تبیین این نکته لازم است نقش مؤثر و تعیین کنندهی مفید:
1. در تثبیت هویت مستقل مکتب اهل بیت (علیهمالسّلام)
2. در بنیانگذاری شکل و قالب علمی صحیح برای فقه شیعه
3. در آفرینش شیوهی جمع منطقی میان عقل و نقل در فقه و کلام … تعریف شود. بنای رفیعی که فقهاء و متکلمین شیعه در طول ده قرن گذشته برافراشته و گنجینهی بینظیری که از آثار علمی خود پدید آوردهاند همه بر روی قاعدهیی است که شیخ مفید با این سه بعد جهاد علمی خود پی افکنده است. پیام به کنگرهی جهانی هزارهی شیخ مفید؛ 1372/01/28.
جهاد علمی، رسالت اول دانشگاهیان
بیشک بخش مهمی از گناه عقبماندگی علمی کشور در دوران بیش از پنجاه سال حکومت رژیم فاسد همچون سهم بزرگی از بیلیاقتی کارگزاران آن رژیم که در سایهی چنین تفکری پرورش یافته بودند، بر دوش کسانی است که دانشگاه کشور را آنگونه میخواستند و برای آن برنامه ریزی میکردند. انقلاب اسلامی، جهتگیری دانشگاه را یکسره دگرگون کرد و خودباوری، و ابتکار، و استقلال، و پایبندی به ارزشهای اسلامی، و جهاد علمی، و آزادی از اسارت و تبعیت، را جهت اصلی آن قرار داد. امروز رسالت اول دانشگاهیان، حفظ این جهتگیری و تلاش برای شکوفا شدن استعداد علمی و فکری نسل جوانِ بالندهی کشور است. نظام اسلامی نشان داده است که ملت ایران، دارای ظرفیت عظیمی برای پیشرفت در همهی عرصههای زندگی است. گام بلند انقلاب، در این راه طولانی، قطع وابستگی و تبعیت است. محیط علمی باید در عین آنکه بالاترین بهرهی ممکن را از دانش پیشرفتهی جهان میبرد، متکی به خود و مبتکر و خلاق و کاوشگر باشد. نظام سلطهی جهانی همیشه کوشیده است که بوسیلهی عوامل تبلیغی خود، احساس حقارت و ناتوانی و نیاز را در ملتهایی که از قافلهی علم و فناوری عقب ماندهاند، تقویت کند و آنان را همیشه نیازمند خود نگاهدارد. تأکید مکرر امام راحل بر اسلامی شدن دانشگاه، برای این بود که نسل جوانِ تحصیلکردهی کشور از این احساس ناتوانی و نیاز نجات یابد و به نجات کشور از تبعات وابستگیِ دوران گذشته همت گمارد. پیام به گردهمائی ویژهی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی(ره)؛ 1378/03/12.
زندهنگاه داشتن جهاد مسئولیت رهبری
مملکت، مملکت جهاد فی سبیل الله است. از این جهت، بنده که بیشتر سنگینی بارم این است که نگاه کنم ببینم کجا شعلهی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم؛ ببینم کجا اشتباه کاری می شود، جلویش را بگیرم. مسئولیت اصلی حقیر همین هاست. بیانات در جمع فرماندهان لشگر 27 محمد رسول الله، 20/3/1375.
عرصهى حضور بسيج خيلى وسيعتر از عرصهى نظامى است. اينى كه من بارها گفتم و تكرار مىكنم كه نبايد بسيج را يك نهاد نظامى به حساب آورد، تعارف نيست؛ بلكه حقيقت قضيه اين است. بسيج عرصهى جهاد است، نه قتال. قتال يك گوشهاى از جهاد است. جهاد يعنى حضور در ميدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ايمان؛ اين مىشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالكم و أنفسكم في سبيل اللَّه»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس كجاست؟ فقط به اين است كه توى ميدان جنگ برويم و جانمان را كف دست بگيريم؛ نه، يكى از انواع جهاد با نفس هم اين است كه شما شب تا صبح را روى يك پروژهى تحقيقاتى صرف كنيد و گذر ساعات را نفهميد. جهاد با نفس اين است كه از تفريحتان بزنيد، از آسايش جسمانيتان بزنيد، از فلان كار پرپول و پردرآمد- به قول فرنگىها پولساز- بزنيد و تو اين محيط علمى و تحقيقى و پژوهشى صرف وقت كنيد تا يك حقيقت زندهى علمى را به دست بياوريد و مثل دستهى گل به جامعهتان تقديم كنيد؛ جهاد با نفس اين است. يك قسمت كوچكى هم جهاد با مال است. پس عرصهى بسيج يك عرصهى عمومى است؛ نه مختص يك قشر است، نه مختص يك بخشى از بخشهاى جغرافيائى كشور است، نه مختص يك زمانى دونِ زمان ديگرى است؛ نه مختص يك عرصهاى دون عرصهى ديگرى است. در همهى جاها، در همهى مكانها، در همهى زمانها، در همهى عرصهها و در همهى قشرها، اين وجود دارد. اين معناى بسيج است. بيانات در ديدار اعضاى بسيجى هيئت علمى دانشگاهها؛ 02/ 04/ 1389.
مکتب بسیج، مکتب مجاهدت و شهادت
مكتب بسيج، مكتب مجاهدت معنوى و مخلصانه است. اين مجاهدت، براى ملت و كشور و بالاتر از همه براى دين خدا و سرافرازى پرچم آزادگى اسلامى در همهى دنياست. اين مجاهدت خطراتى دارد. بالاترين خطر براى انسان، جان باختن است. در مكتب بسيج، نام اين جان باختن «شهادت» است. شهادت بالاترين ارزش عاشورايى انسان و بالاترين ارزش در معيار ارزشهاى معنوى است. در روايت وارد است: «فوق كلّ ذى برّ برٌّ حتى يقتل الرّجل في سبيل الله»؛ بالاتر از هر فضيلتى، ارزشى و معنويتى، ارزش ديگرى وجود دارد، تا وقتىكه فرد به شهادت مىرسد، كه بالاترين ارزشهاست. آن معناى جهاد است و اين معناى شهادت است. بيانات در ميدان صبحگاه ستاد نيروى مقاومت بسيج؛ 02/ 06/ 1384
جهاد و شهادت دو فصل بزرگ حرکت بسیجی
افرادى به نيابت از دشمنان عزت اين ملت سعى كردند جهاد را بدنام كنند. الآن مىدانيد در كشورهايى از منطقهى ما، سعى امريكايىها بر اين است كه آيات جهاد را از كتابهاى درسى بيرون بياورند؛ اصرار كردند كه بايد اين كار را بكنيد؛ بعضى از دولتهاى ضعيف و زبون هم اين را قبول كردند. مىخواهند جهاد را از آيات قرآن و تعاليم دينى خارج كنند؛ چون ضامن عزت ملتهاى اسلامى و امت اسلامى و بزرگترين سنگر و حصن حصين مقاومت، جهاد في سبيل الله است. شهادت را به عنوان يك عمل سادهلوحانه معرفى كردند، كه خود برترين ارزشهايى است كه جهاد به دنبال دارد. جهاد وقتى مىتواند اثر خودش را بهطور كامل نشان دهد كه با دل نهادن به شهادت همراه باشد. جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حركت بسيجى است. بسيجيان عزيز ما تا امروز پيشرفتهاى خوبى كردهاند؛ اين پيشرفتها بايد همچنان ادامه پيدا كند. مطمئناً اين الگو در كشور عزيز ما دنيا را تحت تأثير قرار خواهد داد. امروز مسائل ايران با مسائل دنيا مرتبط است. بيانات در ميدان صبحگاه ستاد نيروى مقاومت بسيج؛ 02/ 06/ 1384
من در اين جمع پُرشور و صميمى و مؤمن، مطلبى را عرض مىكنم كه از امهات مسائل فكرى ماست. در اسلام، نقطهى اصلى و محورى براى اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانى است. همه چيز از اينجا شروع مىشود. قرآن به آن نسلى كه مىخواست با دست قدرتمند خود، تاريخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسكم»، «عليكم انفسكم». خودتان را مراقبت كنيد، به خودتان بپردازيد و نفس خودتان را اصلاح و تزكيه كنيد؛ «قد افلح من زكّيها». اگر جامعهى اسلامى صدر اول اسلام، از تزكيهى انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازهى لازم، آدمهاى مصفا و خالص و بىغش وجود نداشتند، اسلام پا نمىگرفت، گسترش پيدا نمىكرد، بر مذاهب مشركانهى عالم پيروز نمىشد و تاريخ در خط اسلام به حركت نمىافتاد. اگر انسانهاى مزكى و مصفا نباشند، جهاد نيست.
انقلاب ما كه پيروز شد، به بركت صفا و خلوص و اخلاص و كار براى خدا و بلند شدن از سر منافع مادّى و شخصى بود. مقاومت در جنگ تحميلى هم همينطور بود. اين شهداى عزيز ما، يا اين جانبازان، در اوج صفا و اخلاص، به استقبال شهادت رفتند و شهيد شدند و همين شهادتها و مقاومتها و به استقبال خطر رفتنها بود كه انقلاب را حفظ كرد، اسلام را عزيز كرد، مسلمين را قوى كرد و دشمنان اسلام و امريكا را خوار نمود. سخنرانى در ديدار با مسئولان بنياد شهيد، جمعى از اساتيد و دانشجويان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم؛ 24/ 05/ 1369.
همه عرصههای زندگی عرصهی جهادی است
بايد دانست كه رحمت الهى و كمك الهى بستگى دارد به حركت و تلاش انسان مؤمن؛ به عمل صالح او. بايد در ميدان باشيم، بايد احساس وظيفه را فراموش نكنيم؛ مجاهدت را فراموش نكنيم؛ جهاد در صحنههاى مختلف، وظيفهى ماست و ضامن پيشرفت و پيروزى ماست. در صحنهى سياسى هم جهاد هست، در صحنهى فرهنگى هم جهاد هست، در صحنهى تبليغاتى و ارتباطاتى هم جهاد هست، در صحنههاى اجتماعى هم جهاد هست. جهاد فقط جهاد نظامى نيست؛ انواع و اقسام عرصههاى زندگى بشر، عرصهى جهادند. بيانات در ديدار ميهمانان شركتكننده در چهارمين مجمع جهانى اهل بيت عليهمالسّلام؛ 28/ 05/ 1386.
امروز هم مجاهدت جوانان و برگزیدگان در میدان های دیگر لازم است: میدان سازندگی، میدان آگاهی از کید دشمنان، میدان تلاش برای خودسازی علمی و اخلاقی، میدان ایجاد امید در مردم و مبارزه با دیو یأس، میدان مبارزه با تبلیغات دشمنان مستکبر، میدان وحدت و همکاری و همکاری و همبستگی ملی. پیام به مناسبت سومین روز از دهه ی مبارکهی فجر روز «ایثار و شهادت»، 13/11/1373.
جهاد معنوی و جهاد اکبر وظیفه بزرگ ملت ایران
آنچه كه ما بايد فراموش نكنيم و هميشه به ياد داشته باشيم، اين است كه ببينيم وظيفهى ما در اين برههى از زمان چيست و در مقابل نعمت الهى چه وظيفهاى داريم. امروز وظيفهى بزرگ ملت ايران، جهاد معنوى و جهاد اكبر است. نبيّ اكرم اسلام (صلّى الله عليه و آله و سلّم) بعد از آنكه از يكى از جنگهاشان برگشتند و در آن جنگ هم پيروز شده بودند و مسلمانان خوشحال بودند كه كار بزرگى انجام دادهاند، به آنها فرمودند كه شما از جهاد كوچك برگشتهايد؛ حالا وقت جهاد بزرگ است. مسلمانان تعجب كردند و گفتند: جهاد با اين سختى، راه به اين دورى، گرماى تابستان، دشمن با آن عظمت، ما برگشتيم؛ اين تازه جهاد كوچك است؟! پس جهاد بزرگ چيست يا رسول اللّه!؟ فرمود: جهاد با نفس. اين، جهاد بزرگ است. سخنرانى در ديدار با خانوادههاى شهداى شهرهاى پاكدشت، ممقان، كبودرآهنگ، آستانهى اشرفيه، لنجان، رابر كرمان، تهران، 17/ 07/ 1370.
همهى اين موانع جزو سنتهاى الهى است. وجود اين موانع تصادفى نيست. اينها سنت الهى است؛ يعنى تلاش و حركت با مانع مواجه است، و الّا جهاد معنا نمىداشت: «و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوّا شياطين الانس و الجنّ يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا»؛ در همهى دعوتهاى انبيا، دشمنان- موانع- از جن و انس وجود داشتند. در آيهى ديگر: «و كذلك جعلنا في كلّ قرية اكابر مجرميها ليمكروا فيها و ما يمكرون الّا بانفسهم». در درون جوامع، طبقاتى كه وجود آنها مايهى فساد، مايهى مكر بوده است؛ اينها جزو سنتهاست. يعنى هرگز انبياء نگفتند ما آنوقتى كه جاده صاف است وارد ميدان مىشويم؛ نه، در همين فضا و صحنهى بهشدت درگير و دشوار، آنها وارد شدند؛ مثل جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى. بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاى شيراز؛ 14/ 02/ 1387.
در حادثهى عاشوراى امام حسين عليهالسّلام، حتى كسانى مانند «عبد الله بن عبّاس» و «عبد الله بن جعفر» كه خودشان جزو خاندان بنى هاشم و از همين شجرهى طيّبهاند، جرأت نمىكنند در مكه يا مدينه بايستند، فرياد بزنند و به نامِ امام حسين عليهالسّلام، شعار بدهند. چنين مبارزهاى، غريبانه است و مبارزهى غريبانه، سختترينِ مبارزههاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، روىگردان. در مبارزهى امام حسين عليهالسّلام، حتّى برخى از دوستان هم معرضند. چنانكه به يكى از آنها فرمود: «بيا به من كمك كن.» و او به جاى كمك، اسبش را براى حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده كن!» غربت از اين بالاتر و مبارزه از اين غريبانهتر؟! آن وقت در اين مبارزهى غريبانه، عزيزترين عزيزانش در مقابل چشمش قربانى شوند. پسرانش، برادرزادههايش، برادرانش و پسرعموهايش؛ اين گلهاى بنى هاشم، پرپر شوند، و در مقابلش روى زمين بريزند و حتّى كودك ششماههاش هم كشته شود! بيانات در جمع روحانيون استان «كهكيلويه و بويراحمد» در آستانهى ماه محرّم؛ 17/ 03/ 1373
جهاد برای چی؟ برای کی؟ چه زمانی؟
بعد از ايمان آوردن به اسلام، آنچه كه مطرح مىشود، حفظ خطكشىهاى اسلام است. «و من يتعدّ حدود اللّه فأولئك هم الظّالمون» (235). تعدى از حدود الهى، جايز نيست. اسلام و خطكشىها را دقيق معين كرده است. اگر كسى هم فكر كند كه اسلام خطكشى نكرده است، بايد خودش را ملامت كند و برود معلوماتش را زياد نمايد. حكومت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، آن وقتى سربلند است كه بتواند حدود الهى را حفظ كند.
عبّاد بصرى، امام سجّاد (سلاماللهعليه) را در راه حج ديد و عرض كرد: «تركت الجهاد و صعوبته و اقبلت على الحجّ و لينه». يعنى جهاد و سختيهايش را رها كردهاى و سراغ حج آمدهاى كه كار آسانى است؟! اين آيه را هم براى حضرت خواند: «انّ الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون». او براى امام سجّاد (ع) آيهى قرآن مىخواند كه چرا شما عوض جهاد، به حج مىآييد؟! جهاد زير پرچم چه كسى؟ عبد الملك مروان! يعنى امام سجّاد (ع) زير پرچم عبد الملك برود و جهاد كند؟ آيا اين جهاد است؟ حضرت فرمود: دنبالهى اين آيه را بلدى؟ عرض كرد: بله. فرمودند: بخوان. خواند: «التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاكعون السّاجدون الآمرون بالمعروف و النّاهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله». حضرت فرمود: هر وقت كه تائبون، عابدون، حامدون، سائحون، راكعون، ساجدون، آمرون بالمعروف، ناهون عن المنكر و حافظون لحدود اللّه سر كار آمدند، من زير پرچم آنها مىروم و آنگاه جهاد خواهم كرد؛ حالا روز جهاد نيست. حدود را بشناسيد و طبق آن عمل كنيد. هرچه كه حد الهى است، آن درست است. بيانات در ديدار با فرماندهان و جمعى از پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى؛10/10/69.
بهرهی مورد نظر [از جهاد] چیست؟ آن بهره دو بخش دارد: یک بخش شخصی دارد که این اصل قضیه است. (این را توجه کنید!) قسمت اعظم مجاهدت در راه خدا، برای شخص خود شماست. «علیکم انفسَکم لا یضرُّکم من ضلّ اذَا اهتَدَیتم» مائده/105 اصل قضیه این است که ما باید به عنوان یک بنده ی خدا، از عهده ی بندگی خدا برآییم… تلاش و جهادی که می کنیم، سازندگی، خودسازی و دیگرسازی، که به دنبالشان می رویم، خدمتی که به خلق می کنیم، اقامهی عدلی که میکنیم، حکومتی که به راه میاندازیم، همه در درجهی اول، برای این است که پیش خدای متعال به عنوان یک بنده بتوانیم عرض کنیم: «پروردگارا! ما حق بندگی تو را تا حدی که توانستیم به جا آوردیم.» … پس در درجهی اول تلاش مورد نظر است. در درجهی دوم، مسائل دیگر مورد نظر است؛ مثل نجات بشریت، اقامهی حکومت عدل و حق و ایجاد راهی که بشر بتواند از آن راهی به خدا و هدایت برسد. بیانات در دیدار فرماندهان ردههای مختلف سپاه پاسداران، 29/6/1373
يكى از كارهاى واجب و اصلى براى هر انسانى چه در موضع يك فرد، چه در موضع يك جمع؛ كه حكومت و يا يك قدرت باشد اين است كه مبارزه كند؛ يعنى دائم بايد تلاش كند و به تنبلى و بىعملى و بىتعهّدى تن ندهد. گاهى انسان عمل هم دارد، اما نسبت به وظايف اصلى تعهّد ندارد؛ مىگويد به ما چه! كجرويهاى برخاسته از هوس نيز همينطور است. انسان به اينها نبايد تن بدهد. بايستى حتماً با تنبلى و بىعملىِ خودش مبارزه كند؛ تلاش و مجاهدت كند و در اين راه قبول خطر كند. اين يكى از وظايف است. البته اين مجاهدت بايد مجاهدت في سبيل الله باشد. بيانات در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران؛ 12/ 09/ 1379.
پیروزی قطعی در گرو مجاهدت فیسبیلالله
اميد به پيروزى در همهى شرايط ]لازم[ است؛ به شرط آنكه جهاد في سبيل الله باشد. كسى كه مشغول مجاهدت است، حق ندارد نااميد شود؛ چون يقيناً پيروزى در انتظار اوست. آن مواردى كه پيروزى به دست نيامده و ناكامى حاصل شده است، به اين خاطر بوده كه مجاهدت في سبيل الله نبوده است؛ يا اگر مجاهدت بوده، في سبيل الله نبوده؛ يا اصلًا مجاهدت نبوده است. شرط مجاهدت في سبيل الله چيست؟ اين است كه انسان به سبيل الله ايمان و باور و معرفت داشته باشد و آن را بشناسد؛ بنابراين مىتواند در راه آن مجاهدت كند. بيانات در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران؛ 12/ 09/ 1379.
سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید
اقا لینک مطلبو من پیدا نکردم.میشه
راهنماییم کنید؟