رفتن به جبهه هاي جنگ

 

توصيف ايشان در کلام رهبر انقلاب :« پيرمراد جوانان پاکباز جبهه و جنگ در دفاع مقدس و شمع محفل بسيجيان بود و بارها خطوط مقدم جبهه را با حضور خود شور مضاعف مي بخشيد. »وقتي در جبهه هاي جنوب بودند و هواپيماهاي عراقي آمده بودند و ديوار صوتي را مي شکستند و سرو صدايي براه انداخته بودند.

عزيزان سپاهي و فرماندهان اصرار داشتند آقا در پناهگاه باشد. ايشان خيلي آرام و عادي مي فرمود:« اِ ما خوشمان نمي آيد بريم تو پناهگاه، همين جا خوبه. توي چادر و فضاي باز، چيزي نيست اينا. »يک ذره اضطراب در آن وجود مبارک ديده نمي شد بلکه با ديدن حالت اين پيرمرد روشن ضمير شوقي در رزمندگان بوجود مي آمد.

عنايت به رزمندگان اسلام

سپيدي سيرت و اوج تقدس عزيزان رزمنده، ايشان را بر آن داشته بود که در ملاقات خويش با دلاور مردان جبهه ها بفرمايند:« من براي ملاقات با شما غسل کرده ام! »آن زمان که فشار زيادي بر نيروهاي ما در جبهه ها بود و خبر آن را کمتر کسي مي دانست، ايشان مي فرمودند:« امشب از فکر جبهه ها خوابم نبرد، چرا که مي ديدم چه بر سر رزمندگان مي آيد. »آن گاه که هواپيماهاي دشمن بعثي، شهرهاي ايران را به طور ناجمردانه بمباران هوايي مي کرد، حملات بسياري به شهرها و از آن جمله « درود» انجام مي شد، تا پايگاه نظامي و تأسيسات اقتصادي آن شهر را نابود کنند.امام جمعه آن شهر خدمت آقا رسيده، حملات بسيار دشمن را مطرح کرد.

آقا دستور قرائت « حديث کساء » را مي فرمايند. چندي بعد خبر آوردند که هواپيماها مي آيند و تنها شهر را دور زده، از منطقه خارج مي شوند. تا اين که يک روز هواپيماي دشمن هنگام حمله به شهرستان بروجرد مورد اصابت نيروهاي اسلام قرار مي گيرد و خلبان آن هواپيما با چتر خود را نجات مي دهد و پس از اسارات مي گويد:« مأموريت من انهدام کارخانه سيمان درود بود، ولي وقتي نزديک شهرستان مي شدم هر چه نگاه به پايين مي انداختم جز آب چيز ديگري از مردم و يا کارخانه نمي ديدم. چون به مرکز خبر مي دادم، آنان دستور حمله به بروجرد را صادر مي کردند. »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه