رفتار شناسی امام علی در امر آداب معاشرت
ü سلام، سنت نيکوي اسلامي
ü شايسته سلام نيستند
ü نامهنگاري
ü اصلاح بين مردم
ü خوشرفتاري با مردم
ü انجام حاجات مردم
ü سيرهاي از امام علي (ع)
ü عيادت مريض
ü صلهي ارحام
ü رفتار با همسايگان
ü انتخاب همسايه
- آداب معاشرت
انسان موجودي است اجتماعي که براي نيل به بالندگي و شکوفايي به راهکارهايي نياز دارد تا در پرتو آنها به مطلوب خويش دست يابد. بيگمان، آداب و روشهايي ميتواند بشر سرگردان را به هدف رهنمون سازد که از چشمهي جوشان وحي برآمده باشد، زيرا بشر را جز آفريدگار او به درستي نميشناسد و برنامه زندگي او نيز جز از راه وحي، سامان نمييابد.
بدينسان براي دستيابي به بهترين راهبردهاي زندگي اجتماعي بايسته است که به پيامبر اکرم (ص) و جانشينان او اقتدا کرد و از بوستان معارف و آموزههاي آنان خوشهها برچيد که آنان بر دوش دارندگان رسالت و راهنمايان جامعهي انساني در همهي زواياي دنيوي و اخروياند.
حال در اينجا چند نمونه از سيرهي عملي مولاي متقيان علي (ع) را در آداب معاشرت به اختصار يبان ميکنيم، تا با استفاده از آن به سوي خوشبختي و کاميابي برسيم.
- سلام، سنت نيکوي اسلامي
يکي از سنتهاي نيکوي اسلام اين است که وقتي دو مسلمان به هم ميرسند يکي به ديگري سلام ميکند، او نيز با سلام پاسخ ميدهد. حضرت علي (ع) در سلام کردن هميشه پيش قدم بود و بين بچه یا بزرگ، زن يا مرد و فقير یا ثروتمند فرقي نميگذاشت و به همهي آنها سلام مينمود. البته دوست نداشت به بانوان جوان و کم سن و سال سلام کند و ميفرمود:
«بيم دارم که از صداي آنها خوشم بيايد و گناه و تيرگي دل که احتمالاً از اين ناحيه به وجود ميآيد از ثواب سلام کردن زيادتر باشد».[1]
اما در مورد ثواب سلام و جواب آن چنين ميفرمود:
«ثواب سلام کردن هفتاد جزء است. 69 قسمت آن براي گوينده و يک قسمت آن براي پاسخگو است، سلام کردن و نيکو سخن گفتن از موجبات مغفرت و بخشايش الهي است».[2]
جواب سلام
روايت است که روزي حضرت علي (ع) در رخبه (محلهاي در کوفه) نشسته بود و مردم دور او جمع بودند که مردي بلند شد و گفت: «السلام عليک يا اميرالمؤمنين و رحمه الله و برکاته»
حضرت به او نگاه کرد و فرمود:
«و عليک السلام و رحمه الله و برکاته»[3]
شايسته سلام نيستند
روايت است که مولاي متقيان فرمود:
«شش گروه شايستهي سلام نيستند و مولا نيز سلام نميکردند:
1. يهود
2. نصاري
3. اهل نرد و شطرنج
4. اهل مشروبات الکلي و موسيقي
5. کساني که فحش دادن به مادران را وسيلهي شوخي خود قرار ميدهند.
6. شاعراني که افراد نالايق را مدح ميکنند».[4]
- مصافحه و معانقه و روبوسي
در آيين اسلام سعي بر اين است که نهال عشق و علاقه در ميان بشر هرچه بيشتر بارورتر گردد. ببينيد در بين کلمات مولاي متقيان علي (ع) و در سيره عملي آن حضرت چه گوهرهاي ارزندهاي در اين زمينه وجود دارد.
در حديث اربعماة علي (ع) فرمود:
«چون با برادرانتان ديدار نماييد، مصافحه کنيد و خوشرويي نشان دهيد، از يکديگر که جدا ميشويد گناهي برايتان باقي نميماند. حتي با دشمنت مصافحه کن گرچه او نخواهد، زيرا مصافحه از کارهايي است که خدا بندگانش را به آن دستور داده و ميفرمايد:
اي رسول ما، تو آزار و بديهاي امّت را به وجه احسن پاسخ بده».[5]
- نامهنگاري
يکي از وسائل ايجاد محبّت و برقراري ارتباط مهرآميز و از جمله ابزار به وجود آورندهي دوستي و مودّت نامهنگاري ميباشد که مولاي متقيان در سيره عملي خود فراوان دارد و از ديدگاه آن حضرت، نامه، بليغترين سخنگو از سوي يک انسان است همچنان که نمايندهي او ترجمان عقل و خرد او ميباشد.[6]
در ميان کلمات حکمتآميز مولا و سرور پرهيزگاران علي (ع)، به نکاتي بس ظريف و دقيق برميخوريم که براي نظام اسلامي و کارگزاران و کارمندان آن در وزارتخانهها و ادارات و در ارتباط با آنچه بهعنوان «کاغذبازي» شهرت پيدا کرده، خط مشي خوب و مفيدي را نشان ميدهد.
اميرالمؤمنين (ع) به برخي کارگزاران خود چنين نوشت:
«اَدِقُّوا اَقلامَکُم وَقارِبُوا بين سُطورِکم واحذِفُوا عَنِّي فُضُولَکُم واقصِدُوا قَصدَ المَعانِي وايّاکُم والإکثار فَإنَّ اموالَ المُسلمينَ لا تحتملُ الاَضرار؛
قلمها را نازک و فاصله سطرها را کم کنيد و مطلب زائد و اضافي را حذف نماييد و بيشتر به محتواي نامه و ذکر مطالب لازم و ضروري بپردازيد زيرا خزانه دولت و بيت المال مسلمين نميتواند اينگونه ضرر و زيان را تحمل کند».[7]
قابل ذکر است که پاسخ به نامه لازم است.
- اصلاح بين مردم
زندگي ما انسانها به طور کلي، خالي از درگيري، رنجش و کدورت نيست. اسلام در تعاليم اجتماعي خود ميکوشد در چهارچوب تعليم و تربيت اسلامي، حس خيرخواهي و اصلاحطلبي را در وجود مردم پرورش دهد.
اهميت اين کار آنقدر زياد است که مولي الموحدين علي (ع) بهعنوان بهترين عبادت از آن ياد کرده است.[8]
حضرت علي (ع) در خيلي از جريانات که بين ياران خود اختلاف و نزاع ايجاد ميشد، خود شخصاً حضور پيدا ميکرد و بين آنها اصلاح ايجاد مينمود و ميفرمود:
«اينکه ميان دو نفر اصلاح و آشتي دهم و اختلاف فيمابين آنها را برطرف کنم براي من دوستداشتنيتر از آن است که دو دينار در راه خدا صدقه دهم».[9]
- احسان به مردم
در روايات زيادي داريم که مولاي متقيان، احسان و خوبي به مردم را متذکر شده و خود حضرت آنچنان عمل ميکرد که قلم، قاصر از نوشتن قطرهاي از احسان و کمک و خوبي به مردم در سيره عملي علي (ع) است. (البته در باب جداگانهاي اشاره مختصري به اين مسئله خواهيم داشت).
خوشرفتاري با مردم
يکي از مسائلي که دين مقدس اسلام بدان جايگاه خاصي داده و آن را از نقاط آغازين در تهذيب و تزکيه نفس ياد کرده است، خوشرفتاري با مردم ميباشد که مولاي متقيان علي (ع) بدان جامه عمل پوشانده و بهترين الگو براي تمام انسانها ميباشد.
حضرت علي (ع) در برخورد با مردم با چهرهاي شاد همراه با مهرورزي و احترام، آنچنان مردم را به خود جذب ميکرد که حتي در دوران خلافت خليفههاي غاصب، مردم احساس آرامش ميکردند و تمام مشکلات خود را به مولاي متقيان (ع) بيان ميکردند. چراکه خود آن حضرت فرمود:
«خوشرويي و چهرهي گشاد وسيلهي کسب محبت (مردم) و سبب نزديک شدن به خداست».
حضرت علي (ع) پس از جنگ جمل نامهاي به فرماندار بصره نوشت و خطاب به عبدالله بن عباس فرمود:
«بدان که بصره امروز جايگاه شيطان و کشتزار فتنههاست. با مردم آن با نيکي رفتار کن و گره وحشت را از دلهاي آنها بگشاي…».[10]
روايت است که «عمر بن ابي سلمه ارحبي» فرماندار فارس ايران بود که گزارش او را به حضرت علي (ع) دادند، مولا علي (ع) طي نامهاي نوشت:
«همانا دهقانان مرکز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير کردن مردم و سنگدلي تو شکايت کردند. من دربارهي آنها انديشيدهام، نه آنان را شايسته نزديک شدن يافتم، زيرا که مشرکند و نه سزاوار قساوت و سندگلي و بدرفتاري هستند، زيرا که با ما همپيمانند پس در رفتار آنان، نرمي و درشتي را به همآميز، رفتاري توأم با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانهروي را در نزديک کردن يا دور کردن، رعايت کن».[11]
- انجام حاجات مردم
اگر نگاهي گذرا به سيرهي رفتاري مولاي متقيان (ع) داشته باشيم مشاهده مي کنيم که آن حضرت شبانه روز براي رفع حاجات و نيازهاي مردم تلاش و کوشش ميکرد و با عمل خود به همه محبّان و شيعيان درس نوعدوستي را در صحنه زندگي تعليم ميداد.
روزي علي (ع) خطاب به کميل چنين فرمود:
«به خانوادهات دستور بده در تحصيل مکارم اخلاق بکوشند و حتي در تاريکي شب به انجام حاجات مردم و رفع نيازمندان بپردازند. سوگند به خدايي که جان من در دست اوست هيچکس بر دل انسان مؤمني، سرور و شادماني وارد نميکند مگر آنکه خداوند از اين عمل خير يعني سرور و شادماني، مايه لطفي ميآفريند که در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتاري، سريعتر از سرعت سيلاب در سراشيبي به امداد او ميرسد و او را از گرفتاري نجات ميدهد».[12]
علي اميرالمؤمنين (ع) سالار سخن و حکمت فرمود:
«هر مسلماني نياز مسلمان ديگر را برآورد خداوند او را صدا ميزند و ميفرمايد که پاداش تو به عهدهي من است و براي تو کمتر از بهشت خشنود نيستم».[13]
سيرهاي از امام علي (ع)
بزرگان اسلام در رفع احتياجات مردم و کمک مالي به آنها، شخصيت انساني و کرامت آنها را در نظر ميگرفتند و سعي ميکردند که حرمت اشخاص و شئون آنها را حفظ نمايند.
روزي مرد فقير و محتاجی نزد امام علي (ع) آمد و خواست اظهار حاجت کند.
علي (ع) براي اينکه آبروي او در ميان مردم حفظ شود او را از به زبان آوردن حاجتش منع نمود و فرمود:
«حاجت خود را با انگشت روي خاک نقش کن»
مرد روي زمين و خاک نوشت: من شديداً فقيرم و محتاجم.
علي (ع) خطاب به قنبر فرمود:
«برو و دو قواره پارچهي (حُلّه) براي او بياور».
مرد پس از آنکه اين بزرگواري را از علي (ع) ديد اشعاري در مدح و ثناي آن حضرت خواند.
علي (ع) دوباره به قنبر فرمود:
«يکصد دينار ديگر هم به او بده».
مردمي که در مجلس حاضر بودند و از اين ماجرا مطلع شدند بهعنوان اعتراض گفتند: يا علي! خيلي دادي و واقعاً اين مرد را بينياز ساختي!
علي (ع) گفت:
«شنيدم رسول خدا (ص) فرمود هرکس را در جايگاه خود قرار دهيد، يعني اين مرد داراي کمال است و مستحق تکريم و احترام بيشتری ميباشد.[14]
حضرت علي (ع) در مورد روش برطرف کردن نيازهاي مردم فرمود:
«برآوردن نيازهاي مردم پايدار نيست مگر به سه چيز، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نمايد، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود و شتاب در برآوردن آن، تا گوار باشد».[15]
روايت است که در يکي از شبها «حارث همداني» خدمت امام رسيد و از حضرت درخواست کمک (حاجت) کرد. امام (ع) چراغ را خاموش کرد تا چهرهي او را ننگرد آنگاه به او فرمود:
«چراغ را براي اين خاموش کردم که چهرهات دچار شرم و شکستگي نشود».[16]
- عيادت مريض
از ديگر نکتههاي اخلاقي و آداب معاشرت در اسلام، عيادت مريض است که اين حقوقي است که مسلمانان بر يکديگر دارند.
حضرت علي (ع) اگر متوجه ميشد که يک نفر از مسلمانان بيمار شده، به عيادت او ميرفت و از او دلجويي ميکرد. و براي سلامتي او دعا ميکرد.
«صعصعه بن صوحان» يکي از ياران علي (ع) بود. روزي مريض شد. حضرت به عيادت او رفت و از او دلجويي کرد و براي آنکه او دچار غرور نشود به او هشدار داد که:
«اي صعصعه! مبادا از اينکه من به ديدار تو آمدهام نسبت به برادران ديني خود فخر بفروشي، به حال خود بنگر که سخت بيماري، مبادا غفلت کني و آرزوها تو را بفريبد».[17]
در روايت است که از خصوصيات علي (ع) اين بود که آن حضرت در پنج وقت پاي پياده ميرفت و کفشهايش را به دست ميگرفت.
1. در روز عيد فطر
2. روز اضحي
3. در وقت رفتن به نماز جمعه
4. در وقت رفتن به عيادت مريض
5. در روز تشييع جنازه
و ميفرمود:
«اين محلها مورد توجه خداست، دوست دارم در آنجا پابرهنه باشم».
نکته ديگري که در آداب عيادت بيمار بايد رعايت شود کيفيت برخورد با اوست که مولاي متقيان ميفرمايد:
«عيادت کامل آن است که عيادت کننده يک دست خود را روي دستهاي بيمار و دست دیگر را بر پيشاني او بگذارد و زود برخيزد و برود».[18]
- چگونه احترام کنيم؟
برابر تعليم قرآن، هيچکس نميتواند مردم را همچون بندگان و بردگان تلقي کند و نبايد آنان را مورد تمسخر و استهزاء قرار دهد و از نظر اسلام هيچ انساني حق ندارد بهعنوان احترام و بزرگداشت ديگري، خود را حقير و بياعتبار سازد.
در تاريخ آمده است که علي بن ابي طالب (ع) وارد شهر «انبار» ميشد عدهاي پس از اطلاع از ورود آن بزرگمردِ اسلام به استقبال او شتافتند و با پاي پياده پيشاپيش آن حضرت راه افتادند.
علي (ع) فرمود: «اين چه کاري است که شما ميکنيد؟»
مردم گفتند: اين، رسمي است که ما بدين وسيله از اميران و بزرگان خود احترام ميکنيم.
علي (ع) فرمود:
«به خدا سوگند! اين، کاري است که امراي شما از آن سودي نميبرند و شما هم خود را با اين عمل به رنج و زحمت مياندازيد و در آخرت نيز بدبخت خواهيد شد و چه ضرر و خسارت بزرگي است آن ضرر و خسارتي که توأم با رنج و زحمت است و عذاب الهي را هم به دنبال دارد و چه سودمند است آن فراغت و راحتياي که نجات از آتش را نيز در پي دارد!»[19]
- صلهي ارحام
صلهي رحم (رسيدگي به وضع خويشان و بستگان نسبي و پيوند مستمر با آنان) يکي از نشانههاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني و از علائم خوشرفتاري با مردم است. مولاي متقيان علي (ع) اولاً در مورد ارزش وجودي خويشاوندان نزديک ميفرمود:
«هيچ شخصي هرچند ثروتمند و دارا و صاحب فرزند فراوان، از خويشاوندانش بينياز نيست بايد با آنان مدارا کند و احترامشان را نگاهدارد و از ايشان با دست و زبان دفاع نمايد زيرا خويشاوندانِ هرکس بهترين مدافعان و بزرگترين پشتيبانان او هستند و به هنگام گرفتاري و در وقت غم و اندوه مهربانترين و دلسوزترينند».
و ثانياً مردم را به صله و احسان در حق منسوبين و خويشاوندان نزديک، تشويق ميفرمود تا زندگي در صحنهي اجتماع، شيرينتر و گواراتر باشد.[20]
مولا علي (ع) خطاب به ياران خود فرمود:
«صِلُوا اَرحامَکُمْ وَلَو بِالتَّسليمِ… ؛
صلهي ارحام کنيد گرچه با سلام کردن باشد چراکه از نيکوترين خصلتهاست و به وسيلهي پيوند با خويشاوندان نعمتها بسيار ميشود و موجب محبت شده و دشمن را برمياندازد و رسوا ميسازد و همچنين مدت عمر را توسعه داده و اموال را ميافزايد. و قطع رحم از زشتترين خصلتهاست و نعمت را زائل ميکند و باعث مرگ زودرس ميشود و خداوند متعال با هر که از خويشاوندان خود ببرد از او ميبرد.[21]
در تاريخ است که حضرت علي (ع) به وضع خويشان و بستگان خود رسيدگي ميکرد و مستمر با آنان ارتباط داشت و صلهي ارحام ميکرد حتي تلاش ميکرد که مشکلات آنها را نيز برآورده کند چراکه در روايت داريم که امام (ع) خانههايي در محله «بني زريق» مدينه ساخته و آنها را به خالههاي خود بخشيد.
مردي خدمت اميرالمؤمنين رسيد و گفت: اي اميرمؤمنان من به اعتبار و پشتوانه طايفه و قبيلهام غرامتي را عهدهدار شدم و حالا که به قبيلهام مراجعه و درخواست کمک مينمايم از نداري و تنگدستي دم ميزنند. اي اميرمؤمنان، به آنان دستور فرماييد مواسات و ياريام کنند.
امام فرمود:
«قبيلهات کجايند؟» به عرض رسانيد عدهاي از آنان همين جايي هستند که ملاحظه ميفرماييد.
آن حضرت حيوان سواري خود را به سرعت تمام مثل راه رفتن شترمرغ به آنها رسانيد و اصحاب آن حضرت هم به دنبالش به سختي حرکت کردند تا به ايشان رسيدند. آن حضرت به محض ورود به آن طايفه سلام فرمود و پرسيد:
«چه چيزي مانع شده که شما دست از کمک و ياري خويش خود برداريد؟!»
در اين حال هر دو طرف از هم گله و شکايت نمودند. آن حضرت فرمود:
«هرکس بايد با افراد فاميل خود پيوند داشته باشد زيرا آنان به کمک و نيکي مالي و معنوي از يکديگر سزاوارترند و هر اقوامي که با خويشاوندان پيوند نداشته باشد اگر روزگاري سر ناسازگاري داشته باشد با نيکي و بخشش ميتوانند رفع گرفتاريها نمايند و پاداش بگيرند و آناني که از هم ببرند و به هم پشت کنند بارشان سنگين خواهد شد…».[22]
آري! بايد همهي افراد خانواده به امر مولاي متقيان علي (ع) با هم باشند و ضمن صلهي ارحام به مشکلات يکديگر برسند.
- رفتار با همسايگان
ارزش همسايه خوب در زندگي اجتماعي چيزي نيست که بتوان از آن غفلت کرد و در حقيقت همسايه هر خانوادهاي از نزديکترين خويشاوندان هم نزديکتر است، زيرا همسايه در تمام ساعات روز و شب در کنار انسان است و در همهي امور جاري زندگي شريک غم و شادي اوست.
همسايگان از زمره افرادي هستند که بايد همچون خويشاوندان با آنها رابطهي دوستي داشت و به وضع همديگر رسيدگي کرد.
مولا علي (ع) در آخرين دقايقِ زندگي در وصيتي به فرزندانش فرمود:
«خدا را دربارهي همسايگان به ياد شما مياندازم که آن سفارش پيغمبر است و آنقدر در اين خصوص تأکيد فرمود که ما پنداشتيم همسايه را وارث ما قرار ميدهد».[23]
حضرت علي (ع) در مورد حريم همسايه فرمود:
«حريم مسجد چهل ذراع است اما حريم و محدودهي همسايه چهل خانه از چهارسو».[24]
اذيت همسايه
روزي شخصي نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: يا رسول الله من خانهاي در فلان جا خريدهام و نزديکترين همسايه اين منزل کسي است که خيلي از او توقع ندارم ولي از اذيت و آزار او در امان نيستم. پيامبر خدا (ص) به علي (ع) و ابوذر فرمود:
«برويد به مسجد و با صداي بلند در مسجد اعلام کنيد «کسي که همسايهاش را آزار دهد ايمان ندارد».
علي (ع) به مسجد رفت و سه بار اين سخن پيامبر (ص) را با صداي بلند براي مردم تکرار کرد.[25]
انتخاب همسايه
علي (ع) ميفرمايد:
«قبل از تهيه و خريد خانه از همسايه سؤال و جستجو کن (زيرا که همسايه بد از همه بديها بدتر است)، با کسي که از شر او ايمني و نيکويي او از تو تجاوز نکند همسايگي نما، نه به کسي که پيوسته از او ترساني، خيرش به تو نميرسد».[26]
متقين کساني هستند که همسايه را مورد اذيت و آزار قرار نميدهند و به وضع آنان رسيدگي ميکنند چراکه روايت است که؛ «اگر کسي بداند که همسايهاش گرسنه است و خود سير بخوابد مسلمان نيست».[27]
همسايگي مسجد
امام صادق (ع) فرمود:
«به امام علي (ع) در زمان حکومتداري حضرتش خبر دادند در کوفه مردمي در همسايگي مسجد هستند که به نماز جماعت حاضر نميشوند. امام (ع) فرمود: آنها بايد به جماعت ما و نماز با ما در مسجد حاضر شوند. وگرنه بايد کوچ کرده و از همسايگي مسجد دور شوند و با ما همسايه نباشند و ما نيز با آنان مجاور نباشيم.[28]
[1]. اصول کافي ج 2، ص 648.
[2]. بحار ج 76 ص 11.
[3]. خصال صدوق ج 2، ص 56.
[4]. کتاب السرائر ص 484.
[5]. من لا يحضر الفقيه ج 2 ص 16/ المؤمنون 97.
[6]. نهج البلاغه، حکمت 301.
[7]. خصال ص 310.
[8]. نهج البلاغه، ص 421.
[9]. ثواب العمال، ص 178.
[10]. نهج البلاغه، نامه 18.
[11]. نهج البلاغه، نامه 19.
[12]. بحارالانوار، ج 74، ص 314.
[13]. بحار ج 74 ص 314.
[14]. بحار ج 74 ص 407.
[15]. نهج البلاغه، حکمت 101.
[16]. الغارات.
[17]. مکارم اخلاق، ص 360.
[18]. مکارم الاخلاق ص 360.
[19]. نهج البلاغه، 475.
[20]. بحار ج 74 ص 101.
[21]. اصول کافي ج 2، ص 155، غرر الحکم باب الارحام و صلتها و قطيعتها.
[22]. اصول کافي، ج 2، ص 153.
[23]. نهج البلاغه نامهي 47.
[24]. بحار ج 74 ص 151.
[25]. محجه البيضاء، ج 4، ص 425.
[26]. غرر الحکم باب الجيران.
[27]. خطبه همان نهج البلاغه و امالي شيخ صدوق.
[28]. بحار ج 88 ص 13.
سلام تشکر بابت مطلب بسیار خوبتون. من کتاب صوتی جامع آداب معاشرت که کتابی بسیار خوب و کاملی است رو از اپلیکیشن خوانا خریدم و واقعا عالی بود به همه دوستان پیشنهاد میکنم خوندن این کتاب رو این هم آدرس وبسایت: http://www.khanabooks.com