از بین رفتن کشاورزی و صنعت در رژیم سابق و بیداری مردم در بیان حضرت امام(ره)

با اسم «اصلاحات»، بکلی کشاورز را از بین بردند. ایرانی که اگر کشاورزی‌اش سر جای خودش درست عمل بکند، باید میلیون‌ها تن صادر بکند، امروز نشسته و دستش طرف دیگران دراز است که گندم بدهید! این هم از کارهایی بود، جنایاتی بود که رژیم به این مملکت کرد. کارخانه‌ها هم بالا سرش افرادی بودند که نمی‌گذاشتند که اشخاصی که در آنجا از خود ایرانی‌های هستند، یاد بگیرند مطالب را. کارشناس‌های خارجی آمدند کارهای کلیدی را در دست گرفتند و مردمی که اینجا بودند پادوی آنها بودند!

شما در هر مرکزی که پا بگذارید، در هر جایی که پا بگذارید، [جای] پای اجانب را در آنجا می‌بینید سابقاً این طور بود. بحمدالله، امروز این جور نیست. اگر یک کسی وارد می‌شد در این مملکت بازار می‌رفت، پای اجانب بود. اگر آدم فهیمی بود، می‌دانست چه قضیه‌[ای] است. اگر بازار می‌رفت، می‌دید که پای آنها آنجا هست؛ بازار را می‌خواهند فاسد کنند. اگر در دانشگاه‌ها می‌رفت، باز می‌دید پای آنها در آنجا بیشتر از جاهای دیگر هست؛ می‌خواهند آنجا را معوج کنند. اگر در ارتش می‌رفت، پای آنها را در آنجا می‌دید. اگر در کارخانه‌ها می‌رفت، پای آنها را می‌دید. اگر در مجلس هم می‌رفت، در دولت؛ هر جا می‌رفت، پای آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و این کشور را با تمام قدرت کشاندند به طرف غرب اخیراً یا به طرف شرق. و کشور ما را یک کشور وابسته شکست خورده [کردند؛] اگر چند سال دیگر دست آنها بود، غیرقابل اصلاح بود. خدای تبارک و تعالی بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمین منت گذاشت و عنایت کرد، الطاف خودش را در این کشور عنایت کرد، جلوه داد، و این کشور را سر تا پایش را بیدار کرد. با اینکه این مسائل که من عرض می‌کنم شاید اکثر مردم نسبت به آن بی‌تفاوت بودند و توجهی نداشتند، لکن یک مطلب را همه یکدفعه متوجه شدند که امریکا می‌خواهد ما را از بین ببرد.

این مطلبی بود که سر تا پای این کشور توجه به آن کرد: اینکه امریکا می‌خواهد ما را مستعمره خودش بکند و تمام حیثیت ما را، حیثیت اسلامی ما را، حیثیت ملی ما را و ذخایر ما را می‌خواهد از بین ببرد.

این یک مطلبی بود که در سر تا پای این کشور منعکس شد و مردم باورشان شد. و باور کردنی هم بود؛ برای اینکه همه چیز را می‌دیدند. این روحیه‌ای که در این کشور پیدا شد به عنایت خدا پیدا شد. هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که من یک همچو کاری کرده‌ام؛ امکان نداشت که بشر بتواند. از بچه‌ای که تازه زبان در آورده تا پیرمردی که در بیمارستان خوابیده و دم مرگش هست، این کشور را این طور توجه بدهد به اینکه ما می‌خواهیم مسلمان باشیم، و ما می‌خواهیم مملکت‌مان مملکت آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامی باشد.

این یک دست غیبی بود که بر سر این کشور کشیده شد و این کشور را بیدار کرد. و امروز این کشور ما بحمدالله تعالی، طوری است که هر جا بروی، توجه به اسلام هست. شما در هر جا، در عشایر بروی، عشایر از زیر بارهای سنگینی که رژیم سابق به آنها تحمیل کرد، بیرون آمده‌اند؛ متوجه به اسلام شده‌اند. بروید در دهات دور افتاده این کشور؛ هر جا شما بروید، می‌بینید که بچه و بزرگشان می‌گویند که ما استقلال و آزادی را می‌خواهیم و از امریکا انتقاد می‌کنند و از اجانب انتقاد می‌کنند.[1]

 



[1]. صحیفه امام، ج 16، ص 180 تا 181.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه