دو سرنوشت (۲۵مین مروارید نهجالبلاغه)
در میانهٔ توفان خونین پس از عثمان، وقتی فریادهای قدرتطلبان آسمان مدینه را میدرید، حضرت علی (ع) در خطبهای آتشین، پیامی جهانی از عدالت و تقوا را با بیانی هنرمندانه برجسته کرد. در ادامهٔ خطبه شانزدهم نهجالبلاغه، «مرواریدِ درخشانی» را در دل امواج خروشان تاریخ جای داد و فرمودند:
” أَلاَ وَ إِنَّ اَلْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ
آگاه باشید! تمامی گناهان مثل اسبهای سرکش و لجامگسیختهای هستند
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا
مردم گناهکار بر این اسبها سوارند، ولی زمام این اسبها شل شده ، کنترلی ندارند
فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي اَلنَّارِ
و این اسبهای سرکش، سواران خود را مستقیماً داخل دوزخ میاندازند
أَلاَ وَ إِنَّ اَلتَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ
همچنین بدانید که تقوا مثل مهارهای رام و فرمانپذیری است که میتوانید روی آنها کنترل داشته باشید
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا
مردم پرهیزکار بر این مهارها سوارند، و زمام کنترل را خودشان در دست دارند
فَأَوْرَدَتْهُمُ اَلْجَنَّةَ
و این مهارهای رام، سواران خود را سرانجام به بهشت دائم میرسانند. “
تشبیهی عمیق و زیبا :
در این متن، تشبیههایی برجسته از گناه و تقوا آمده است که نه تنها دارای ارزش ادبی بالایی هستند، بلکه نگاهی عمیق و معنوی به اخلاق و روحیهٔ اسلامی دارند.حضرت علی (ع) با هوشیاری بینظیر، گناه را مانند اسب سرکشی تصویر میکنند که ظاهراً قابل کنترل به نظر میرسد، اما در واقع قدرتی تخریبی است که انسان را از زمام کنترل خارج کرده و به سمت بدبختی و حتی سقوط در دوزخ میکشاند.گناه، زنجیرهای از انحرافات است؛ با یک اقدام کوچک، دروازههایی برای گناهان بزرگتر را میگشاید، قلب را سنگین میکند و انسان را از خداوند دور میسازد.امام صادق (ع) در این رابطه فرمودند:
” ما مِن شيءٍ أفسَدَ لِلقَلبِ مِن خطيئةٍ، إنّ القَلبَ لَيُواقِعُ الخطيئةَ فما تَزالُ بهِ حتّى تَغلِبَ علَيهِ فَيُصَيَّرُ أعلاهُ أسفَلَهُ؛
هیچ چیز بیشتر از گناه دل را تباهم نمیکند؛ همانا دل با گناه درگیر میشود و گناه چنان بر آن سماجت میورزد که سرانجام بر او چیره میگردد و دل واژگونه میشود.“
اما تقوا، مثل مهار اسب رام است؛ راهنمایی فرمانپذیر که انسان را به سلامت به مقصد حقیقی ،سعادت دنیا و آخرت میرساند.متّقی کسی است که با آگاهی و اختیار، زمام کنترل زندگی را در دستان دارد، از گناه دوری میکند و با مدیریت افکار، کلام و اعمالش، مسیر معنوی خود را حفظ میکند. تقوا فقط پرهیز از گناه نیست، بلکه هوشیاری در انتخابها، صبر در مواجهه با نفس و تعهد به سلامت روح و جسم است.
انتخاب در دست ما است
این انتخاب همیشه در دست انسان است:
یا سوار اسب سرکش گناه شود و به سرنوشتی نامعلوم بپیوندد، یا زمام کنترل را با تقوا در دست گرفت و راهی آگاهانه به سوی نور و رحمت الهی طی کند.
قرآن و روایات، اهمیت تقوا را برجسته کرده و آن را معیار ارزشمندی در نزد خدا معرفی میکنند.خداوند متعال در قرآن میفرماید:
” مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ؛
هر کس تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خروج از تنگنا قرار میدهد و از جایی که گمان نمیکند، به او روزی عطا میکند. “
حضرت علی (ع) نیز فرمودند:
” إنَّ تَقوَى اللّهِ مِفتاحُ سَدادٍ، و ذَخيرَةُ مَعادٍ، و عِتقٌ مِن كُلِّ مَلَكَةٍ، و نَجاةٌ مِن كُلِّ هَلَكَةٍ، بِها يَنجَحُ الطّالِبُ، و يَنجو الهارِبُ، و تُنال الرَّغائبُ ؛
تقوای خدا، کلید پاکی و درستی است، اندوختهای برای بازگشتگاه، و باعث آزادی از هر بندهای و رهایی از هر نابودی. به وسیلهٔ تقواست که جوینده به مطلوبش میرسد، گریزان رهایی یافته و به خواستهها دست مییابد.
“راههای عملی برای تقویت تقوابرای تقویت تقوا در زندگی، راههای عملی زیادی وجود دارد: حفظ حریم الهی در زندگی فردی و اجتماعی و… و مراقبت از زبان، نگاه و افکار، انجام نماز و ذکر خدا، توبه و استغفار، همراهی با افراد متّقی و دوری از فضاهای گناه و معصیت به ویژه در فضای مجازی.این اقدامات کوچک، گامهایی بزرگ در مسیر حفظ کنترل و رسیدن به سعادت ابدی هستند.بنابراین، هر کس مسئول انتخاب خود است: اسب سرکش گناه یا مرکب رام تقوا.
دو راه، دو سرنوشت :
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه خطبه شانزدهم نهجالبلاغه، مفهومی عمیق دیگر را مطرح میکنند:
” حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ
در دنیا همیشه دو راه وجود دارد: راه حق و راه باطل هر کدام طرفداران خودشان را دارند
فَلَئِنْ أَمِرَ اَلْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
اگر راه باطل ظاهر و غالب شود، تعجبی ندارد؛ زیرا این اتفاق از قدیم هم افتاده است
وَ لَئِنْ قَلَّ اَلْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ
و اگر حامیان حق کم باشند، شاید روزی بیشتر شوند و راه خود را پیدا کنند
وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ
اما باید بدانید: وقتی چیزی از دست برود، به ندرت دوباره به دست میآید پس فرصتهای خوب را از دست ندهید. “
این بخش از خطبه، یکی از عمیقترین بازتابهای فلسفی و تاریخی دربارهٔ دنیای انسان است: جهان همواره میدان نبرد حق و باطل بوده و خواهد بود.امام علی (ع) به ما یادآوری میکنند که دو راه همیشه پیش روی انسانها قرار دارد — و به تعبیری، دو سرنوشت فراروی همه ما است:
راه حق: راه عدالت، صداقت، تقوا و خداشناسی، که سرنوشت آن آرامش و خوشبختی است.
راه باطل: راه ستم، دروغ، گناه و دوری از خدا، که سرنوشت آن اضطراب، آشفتگی و سقوط است.
امام علی (ع) فرمودند:
” اَلْحَقُّ طَريقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَريقُ النَّارِ وَ عَلى كُلِّ طَريقٍ داعٍ ؛
حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهی دعوتکنندهای است.“
هر کدام از این دو مسیر طرفداران خاص خود را داشتهاند، اما یکی از شگفتیهای تاریخ این است که غالب مردم، حتی آنانی که دارای عقل و دانش هستند، گاهی به سوی باطل گرایش پیدا کردهاند.
دلیل این مسئله، ضعف حق نیست، بلکه راحتی ظاهری باطل است. راه باطل، بدون مسئولیت، بدون محدودیت و گاهی با لباسهای زیبا و فریبندهای مانند «آزادی» یا «پیشرفت» عرضه میشود.
در مقابل، راه حق مستلزم کنترل نفس، تحمل مشقت و مقاومت در برابر شیطان است؛ کاری سنگین و خستهکننده برای بسیاری. افزون بر این، گاهی خود طرفداران حق با ضعف عمل یا ناهمخوانی بین گفتار و کردارشان، باعث دور شدن دیگران از حق میشوند.
پیروزی به تعداد نیست :
اما اینکه طرفداران باطل بیشتر باشند، به معنای پیروزی دائمی آنها نیست. امام علی (ع) با امیدی الهی به ما میگوید که گاهی گروه کوچکی با ایمان و بصیرت، میتوانند در برابر قدرتهای بزرگ پیروز شوند.
قرآن هم این حقیقت را تأیید میکند و از پیروزیهای غابران حق در تاریخ اسلام یاد میکند از بدر تا کربلا، از خندق تا دوران امامت پنهانی.اینها نشان میدهند که پیروزی به تعداد نیست، بلکه به ایمان، امید و عمل درست بستگی دارد.
فرصتها تنها یکبار فرامیرسند :
در پایان، حضرت علی (ع) هشداری جدی میدهند: فرصتهای حق معمولاً تنها یکبار فرامیرسند. یک لحظه، یک تصمیم، یک حرکت در راه حق ممکن است فقط یکبار وجود داشته باشد. وقتی از دست برود، دیگر به دست نمیآید.بنابراین، انسان باید از هر امکانی برای پیوستن به حق، یاریکردن حق و عدالت و حفظ حریم الهی استفاده کند، چرا که خداوند فردا را نداده است ،فقط امروز را به ما داده است.
امروز هم باید در قضایا و اتفاقات زندگی و جریانات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و… نگاه کنیم آیا طرف درست تاریخ ایستاده ایم ؟
