سهیم کردار (هجدهمین مروارید نهج البلاغه)
خطبهٔ دوازدهم نهجالبلاغه، مروارید درخشان اخلاقی و معنوی است که حضرت علی(ع) در آن حقیقتی عمیق را برجسته میکند: رضایت قلبی به عملی، چه نیک و چه بد، انسان را در ثواب یا گناه آن سهیم میکند.
این سخن را حضرت پس از پیروزی در جنگ جمل (۳۶ هجری) فرمودند ، زمانی که یکی از یارانش گفت:
«ای کاش برادرم اینجا بود تا این پیروزی را ببیند!»
امام(ع) پرسید:
«آیا قلب و فکر برادرت با ما است؟»
وقتی یاران پاسخ مثبت دادند، امام(ع) فرمود:
«پس او همراه ما بود، حتی اگر جسمش حاضر نباشد. کسانی که قلباً با ما هستند، گویی در میدان نبرد حاضرند.»
سپس امام(ع) افزود:
“حتی کسانی که هنوز متولد نشدهاند و در صلب پدران یا رحم مادران جای دارند، اگر ایمانشان با ما هماهنگ باشد، در این نبرد شرکت داشتهاند. روزگار آنها را پدید خواهد آورد و ایمان به دست آنان تقویت خواهد شد.”
۱ . سهیم کردار و رفتار :
حضرت علی(ع) در این خطبه حقیقتی عمیق را برجسته کردند که هجدهمین مروارید نهج البلاغه تقدیم می کنیم : “رضایت قلبی به عملی، چه نیک و چه بد، انسان را در ثواب یا گناه آن سهیم میکند.”
این اصل الهی نه تنها در قرآن و روایات اسلامی تبیین شده، بلکه در تاریخ بشریت نیز نمونههای درخشانی دارد.
قوم ثمود تنها یک نفر، قدار بن سالف، ناقهٔ پیامبر صالح(ع) را کشت، اما خداوند در آیهٔ ۴۰ سورهٔ هود، تمام قوم را «قاتلان ناقه» خطاب کرد:
فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها .
چرا؟ زیرا رضایت قلبی آنها به جنایت، گوهر فراموششدهٔ این اصل الهی را به وضوح آشکار کرد؛ اگر رضایت به کاری وجود داشته باشد، گویی دستهایمان نیز در آن خون دخیل است .
حضرت علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«ایمردم! بدانید رضایت به گناه و خشم خدا، مردم را شریک در عذاب میگرداند. ناقهٔ ثمود را یک نفر کشت و خداوند همهٔ آنها را محکوم به عذاب کرد؛ زیرا رضایت آنها به کار او بود.»
روایات اسلامی این مفهوم را با جزئیاتی تاریک و روشن میکنند.
امیرالمومنین علی(ع) فرمودند :
” الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم ، و عَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، و إثمُ الرِّضا بِهِ ؛
هر كه به كردار عده اى راضى باشد، مانند كسى است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به رفتار و كردار باطلى دست زند او را دو گناه باشد؛ گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن. ”
و امام رضا(ع) تأکید فرموده اند:
” اگر کسی در مشرق به قتل برسد و دیگری در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضی در نزد خداوند شریک قاتل است. “
این پیام در دعای اربعین نیز تکرار شده:
” وَ لَعنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَت بِه ؛
لعنت خدا بر کسانی که به ظلم به اهلبیت(ع) شنیدند و راضی بودند. “
چنین است که رضایت، حتی بدون حضور فیزیکی، زنجیرهای نامرئی میسازد که انسان را در گناه یا ثواب دیگران سهیم میکند.
در زندگی امروز، این اصل ، چهرهای نو یافته است ؛ سکوت در برابر جنایات وحشیانه رژیم جعلی اسرائیل در نسل کشی و کودک کشی مردم غزه و لبنان، تأیید مطالب دروغین و باز ارسال مطالب غیر اخلاقی در فضای مجازی، یا شادی از شکست دیگران بدون بررسی حقیقت، خندیدن و تمسخر نسبت به آبروریزی مومنی ، خوشحالی و بی اعتنایی به ترویج بی حجابی و فساد نمونههایی از این مسئولیت اخلاقی قلبی است که سهیم در جرم و معصیت است.
امام رضا(ع) فرموده اند:
” مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِىَ بِهِ كانَ كَـمَنْ شَهِـدَهُ وَ اَتـاهُ ؛
كسى كه از صحنه كارى غايب باشد، اما به آن كار (چه نيك و چه بد) راضى باشد، همچون كسى است كه در صحنه عمل حاضر بوده و آن را انجـام داده اسـت.”
این مفهوم تاریخ را به آینهٔ قلبهای ما متصل میکند، اگر در دل به گناهی و جنایتی راضی باشیم، گویی دستمان نیز در گناه و خون آن گرفتار است. اما طرف مقابل این زنجیرهٔ نامرئی، رضایت به خیر و احسان و نیکویی است.
حضرت علی(ع) میفرماید:
“هر کس دلش با ما باشد، در ثواب ما شریک است؛ حتی آنها که هنوز به دنیا نیامدهاند. “
این سخن در زیارت اربعین امام حسین(ع) توسط جابر بن عبدالله انصاری نیز آمده:
” وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا لَقَد شارَکنا کُم فیما دَخَلتُم فیهِ ؛
سوگند به خدایی که محمد(ص) را به حق مبعوث کرد، ما در ثواب شما شریکیم. “
جابر، با وجود اینکه در کربلا نبود، اما رضایت قلبی او به آرمان قیام عاشورا، او را در ردیف شهدای کربلا قرار داد. اینگونه است قدرت حبّ و ولایت؛ وقتی دل به مسیری بسته شود، فاصلهٔ زمان و مکان نمیتواند انسان را از ثواب آن دور کند.
پیامبر(ص) میفرمایند:
“ مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم ، ومَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِكَ في عَمَلِهِم ؛
هركه مردمى را دوست داشته باشد ، با آنان محشور خواهد شد و هركه كردار مردمى را دوست داشته باشد ، شريك كردارشان خواهد بود. “
این اصل در زندگی امروز نیز معنا پیدا میکند. اگر فردی در دل به نبرد عدالت امید و در هر کجا باشد به نحوی همراه جبهه مقاومت باشد و در دعا و فکر با آنها باشد، گویی در خط جبهه حضور دارد. این تفاوت است رضایت قلبی با عمل فیزیکی.
اسلام به ما یاد میدهد که حتی اگر از جهت جسمی نتوانیم به میدان برسیم، اما نیت وقلبمان میتواند با رزمندگان حق در خط جبهه بایستد. به تعبیری هر جا هم بودیم باید همسو در مسیر حق باشیم والا شریک جنایات گناهکاران و ظالمان قرار می گیریم .
۲ . درسی برای زندگی :
روزی در قیامت، نامهٔ اعمال ما باز میشود. ممکن است گناهانی در آن ببینیم که فکرش را نیز نکردهایم. میگوییم: «این نامه اعمال مال من نیست!» و خواهم شنید :
«تو راضی به کار عاملان این اعمال بودی.» در مقابل، اگر دل به نبرد حق و حقانیت بسته باشیم و بگوییم: «ای کاش ما هم با آنان بودیم،» اسلام میگوید: شما همراه آنها بودید و از فیوضات آن بهره خواهیم برد .
این است مسئولیت قلب ونیت اعمال ؛ نه تنها در عمل، که در واکنشهایمان، در لایکها، در سکوتهایمان، در واکنش زندگی ما همراه حق و حقیقت ودر مسیر ولایت الهی باشیم.
