تربیت در محیط رفاقتی

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین

وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ لَعنَهُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

 رُوِیَ عَن رَسولِ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) قال :

 «إِنَّ الْغَیْرَهَ مِنَ الْإِیمَانِ»[1] غیرت از نشانه­های ایمان است.


مروری بر مباحث گذشته

بحث ما در باب تربیت بود که گفتیم تربیت، به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن است و اشاره کردیم که انسان معمولاً در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی تربیت شده و ساخته می‏شود. یک محیط پنجم هم داریم که ان­شاءالله در آینده مطرح می­کنیم. بحثِ جلسه گذشته محیط آموزشی بود که عرض کردم در بین محیط‏های چهارگانه قوی‏ترین و اثرگذارترین محیط از نظر رفتاری‏ و گفتاری بر روی انسان،‏ محیط آموزشی است. یکی از جهات اثرگذاریِ قوی محیط آموزشی این است که معمولاً از محیط آموزشی، محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی، متولد می­شود. بعد هم در بحث محیط رفاقتی وارد شدم و مسأله پیوندها را هم مطرح کردم. در آخرِ جلسه روایتی از پیغمبر اکرم خواندم که پیغمبر اکرم فرمودند: «الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ»[2] شخص بر دین دوستش است. پس هر کس باید بنگرد که چه کسی را به دوستی می­گیرد.

پیوند رفاقتی، قوی‏ترین پیوند

جلسه گذشته عرض کردم که محیط رفاقتی نیز، از محیط‏هایی است که بر روی روح انسان، یعنی تمام ابعادش، اثر می‏گذارد و جهت آن هم این است که دوستی و رفاقت بر محور پیوند محبت است. جلسه گذشته گفتم پیوندهای جسمی، حسبی، نسبی، بُعد دینی و اخوّت دینی، این‏ها همه پیوند هستند. یک پیوند در روابط اجتماعی، پیوند محبتی است که پیوندی قوی است. لذا اثرگذاری‏اش هم بر روی انسان قوی است به طوری­که موجب می‏شود نسبت به آنچه که انسان در دو محیط قبلی، یعنی محیط خانواده و محیط آموزشی، فراگرفته است یا نسبت به اثرگذاری که روی روح داشته است، گاهی جنبه تخریبی داشته باشد، گاهی هم بر عکس.

مثلاً اگر محیط خانوادگی انسان مناسب نبود، محیط آموزشی­اش مناسب نبود، امّا محیط رفاقتی­اش مناسب بود، به این معنا که با شرع و عقل هم‏سو بود، این رفاقت نقش تخریبی آن‏ها را از بین می­برد. برعکس، اگر محیط خانوادگی مناسب بود، محیط آموزشی مناسب بود، امّا محیط رفاقتی مناسب نبود و هم‏سو با شرع و عقل نبود، این رفاقت، آنچه را که در محیط خانواده و آموزش ساخته شده بود، ویران می‏کند.

نقش «رفاقت» بر «تربیت»

بحث مفصلی راجع به نقشِ بسیار اساسیِ محیط رفاقتی مطرح است که من فقط به آن اشاره می‏کنم. قرآن همین محیط رفاقتی را در آیات متعدد، مطرح می‏کند. روایات زیادی هم راجع به نقش این محیط داریم. من یکی، دو آیه را به عنوان نمونه می‏خوانم. در سوره فرقان آمده است: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلا» روز قیامت، روزی است که ستمکار دست‏هایش را می‏گزد. «یَعَضُّ» یعنی می­گزد. می‏گوید: ای کاش ما، رابطه و پیوندی با پیغمبر برقرار می‏کردیم. منظور پیوند محبتی و رفاقتی است. بعد می­گوید: «یا وَیْلَتى‏ لَیْتَنی‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا لَقَدْ أَضَلَّنی‏ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی‏ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً».[3] برعکس! کاش من فلانی را رفیق نمی‏گرفتم. او مرا گمراه کرد. هر دو نوع را دارد. هر دو مورد، پیوندِ رفاقتی است. ای کاش من با این آقا پیوندِ رفاقت برقرار می‏کردم و ای کاش با فلانی رفیق نمی‏شدم.

در آیه­ای دیگر در سوره زخرف آمده که: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین»[4] بعضی از رفیق‏ها در آن روز با یکدیگر دشمن می‏شوند، مگر متّقین.

این یک مسأله دیگر است که عرض می‏کنم. ما راجع به دوستی در قیامت، آیات زیادی داریم و مثل این‏ آیه که: «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَه»[5] یا در آیه دیگر دارد: «فَما لَنا مِنْ شافِعین وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیم».[6] تحت عنوان خلیل یا صدیق دارد. همه این‏ها در آیات آمده است. می‏خواهم بگویم مسأله رفاقت در آیات فراوانی در قرآن مطرح است.

اثر رفاقت بر انسانیّت انسان

اثر رفاقت چیست؟ همین که رفیق شدیم، بر اثر رابطه محبتی، پیوند محبتی بین ما دو نفر برقرار شد، این رابطه چه اثری دارد؟ روایتی از علی(علیه السلام) می­خوانم و بعد آن را توضیح می‏دهم. اتفاقاً روایت، در ارتباط با همین آیه شریفه‏ای است که دارد: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین». حضرت فرمود: «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ بِمُعَاشَرَهِ السُّفَهَاءِ وَ صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ بِمُنَافَسَهِ الْعُقَلَاءِ وَ الْخَلْقُ أَشْکَالٌ «فَکُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ» وَ النَّاسُ إِخْوَانٌ فَمَنْ کَانَتْ إِخْوَتُهُ فِی غَیْرِ ذَاتِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَحُوزُ عَدَاوَهً وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ‏»».[7]

 «خُلق» به معنای «خو» است. «خو» به معنای ملکه است. علی(علیه السلام) در اینجا مسأله را بر محور معاشرت، یعنی همان رابطه تنگاتنگ بین دو نفر مطرح می­کنند و این اثرگذار و ملکه‏ساز است. گاهی همراه خود ملکه فاسده و گاهی ملکه شایسته می‏آورد. «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ، صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ» اول درستی و نادرستیِ اخلاق را می‏فرماید، بعد می‏آید روی این معنا که «وَ الْخَلْقُ أَشْکَالٌ»، یعنی خلق، برای تو شاکله وجودی درست می‏کند و باطنت را می‏سازد. همین ملکات است که باطن ما را می‏سازد. این است که انسان را می‏سازد. ملکات سیئه ـ نعوذ بالله ـ انسان را به صورت حیوان می‏سازد؛ ملکات حسنه به صورت فرشته می‏سازد. درون من را که روز قیامت با آن محشور می‏شوم. «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»،[8] یعنی آن شاکله و شکل درونی تو در آن روز هست.

رفیق بر ناخودآگاه انسان اثر می‏گذارد

آیه بر محور دوستی‏ها است. «الْأَخِلاَّءُ». این رابطه رفاقتی که قوی‏ترین پیوندها است، چون بر محور محبت است، باطن انسان را در ابعاد گوناگون می‏سازد؛ لذا من گفتم دو نفر که رشته محبت، این‏ها را به هم پیوند داد و رفیق شدند، ناخوآگاه رفیقش را می‏سازد. جلسه گذشته روایت آن را هم که از علی(علیه السلام) بود، خواندم. گفتم «تربیت» از عناوین قصدیّه نیست و در رابطه رفاقتی سریع روی ناخودآگاه دوست اثر می‏گذارد و او را می­سازد و در نهایت هم موجب می‏شود که او با دوستش محشور است. هر روز هیکل او را می‏بیند. بارها می‏آید و می‏رود در اتاق بایگانی ذهن و در حافظه­اش شکل می‏گیرد. اعمال او به روح رفیقش شکل می‏دهد، گفتار او نیز اینگونه است. درون رفیقش را می‏سازد. محور پیوند هم در اینجا قوی‏ترین پیوندها است.

رفیق عاقل، بهترین رفیق

در این محیط‏های چهارگانه که گفتیم، آن محیطی که از نظر درونی روی انسان، می‏تواند بیشتر از همه اثر بگذارد، محیط رفاقتی است. این هم که ما آمدیم روی محیط آموزشی و حساسیّت به خرج دادیم، به این دلیل بود که از آن، «رفیق‏» متولّد می‏شوند. در محیط آموزشی بچه‏ها با هم رفیق می‏شوند. یک محیط رفاقتی که در سازندگی انسان از نظر درونی‏اش، قوی‏ترین محیط­ها است، متولد می‏شود. لذا در روایات، زیاد داریم. از خود علی(علیه السلام) می‏فرماید: «صُحبَهُ الوَلِیِّ اللَّبِیبِ حَیَاهُ الرُّوحِ»[9] دوست عاقل، روح تو را زنده می‏کند و او را نمی‏میراند.[10] در اینجا خود روایات، مطلب را توضیح دادند و برای ما تبیین کردند که رفیق خوب کیست.

رفیق فاسق، بدترین رفیق

از آن طرف از علی(علیه السلام) نقل شده است که: «إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَهَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق».[11] از دوستی با فاسق بپرهیز که تو هم مثل او می­شوی. دوست عاقل روح تو را زنده می‏کند، امّا دوست فاسق، تو را مثل خودش می­کند. این همان معنایی است که ما در باب رفاقت عرض کردیم؛ رفیق ممکن است نقش سازنده داشته باشد و به قدری قوی باشد که اثر دو محیط خانوادگی و آموزشی را تحت‏الشعاع قرار دهد. اگر محیط خانودگی مناسب نبود، محیط آموزشی مناسب نبود، امّا اگر رفیق مناسب بود، روح او را می­سازد. عکس هم همینطور است، اگر نامناسب بود، روح او را می­میراند.

تبدیل دوستی به دشمنی

حالا رفیق خوب کیست؟ بدانید که به طور غالب در دنیا پیوند رفاقت، از نظر اثرگذاری‏، قوی‏ترین پیوند است. چون محورش محبت است. و این پیوند غیر پیوندهای معنوی‏، نسبی، حسبی، و سببی است و تمامی این پیوندها در نشئه دیگر، از بین می‏رود. «یَوْمَ یَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیه»،[12] اصلاً برادر از برادر فرار می‏کند ، از پدر و مادرش فرار می‏کند؛ یعنی این پیوند منقطع می‏شودو از بین می‏رود. این «قطع پیوند» که آیه می‏گوید، پیوند حسبی، نسبی، جسمانی و… است. این‏ها از بین می‏رود.

امّا در ارتباط با آن قوی‏ترین پیوند که بر محور محبت بود، اگر آن پیوند نامناسب باشد، یعنی محور معنوی و الهی نداشته باشد؛ حیوانی، مادی و دنیایی بود، نه اینکه قطع می‏شود؛ بلکه دوستی به دشمنی تبدیل می‏شود. این عجیب است! «یَوْمَ یَفِرُّ المَْرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیه»، اینجا راجع به آن پیوند حسبی، نسبی و سببی است. وقتی پیوند قوم و خویشی برطرف شد، همه از هم فرار می‏کنیم، اما «رفاقت» کجا است؟ می‏گوید پیوند رفاقتی آنگونه اثر دارد که اگر بر محور معنویت نباشد، تبدیل به دشمنی می‏شود. «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین»، در دنیا رفیق‏های جان‏جانی بودند، امّا در روز قیامت با همدیگر دشمن می‏شوند. آیه این را می‏گوید.

رفیق چهره‏ساز قیامتی است

در سوره فرقان فرمود: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یَاوَیْلَتىَ‏ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلا» ای کاش من با این شخص رفاقت نمی‏کردم! ببین امروز من را به چه صورتی در آورده است. شاکله من را ساخته است و چه شکل بدی پیدا کرده‏ام! در دنیا می‏گفتند: او انسان است. اما اینجا می‏گویند: خوک است. چون رفاقتش بر محور شهوت بود، خوک هم مظهر شهوت است! یا حیوانات دیگر، چون هر کدام از نظر قوایشان مظهر چیزی هستند.

تنهایی بهتر از رفاقت با بدان است!

اینکه این­قدر در روایات ما در ارتباط با این محیط، تأکید می‏کنند به این دلیل است که شاکله ما را می­سازد. روایات زیادی داریم که به این محیط تکیه می‏کنند که تا آنجایی که می‏توانی مراقب باش. روایتی از علی (علیه السلام) است که می‏فرماید: «کن بالوحده آنس منک بقرناء السوء»،[13] به تنهایی انس بگیری بهتر از این است که رفیق بد بگیری. گفت: دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد. این تنهایی، برای تو بهتر است تا اینکه با رفیقی که شاکله‏ات را تغییر می‏دهد رفاقت کنی که روز قیامت دشمن شوید و بارها بگویی ای کاش من با این رفیق نشده بودم! جهتش هم این است که شاکله وجودی‏ات را می‏سازد. این رابطه برای تو «خو» درست می‏کند، یعنی «ملکه» و «ملکه» یعنی شکل درونی تو؛ لذا آیه «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه»[14] را حضرت استخدام می‏کند و در فرمایشش می‏آورد. ناخودآگاه تو را می‏سازد. اینکه خیلی روی این محیط تأکید می‏شود که مراقب باش، برای این جهت است که درون تو را درست می‏کند.

مشخصات اجمالی رفیق خوب

بعد راجع به این وارد می‏شوم که بسیار خوب، به ما بگویید مشخصات رفیق خوب چیست؟ روایات زیاد داریم. در روایتی علی(علیه السلام) می­فرماید: «مَن دَعاکَ إلى الدَّارِ البَاقِیهِ وَ أعانَکَ عَلى العَملِ لَهَا فَهُو الصَّدیقُ الشَّفیقُ».[15] آن کسی که تو را به آن نشئه جاودانه دعوت کند و به تو در اعمال صالحه‏ات کمک کند، آن صدیق است و دوست شفیق تو است. حضرت مسأله معاد را مطرح می­کنند، جهتش هم این است که درون تو را به گونه‏ای می‏سازد که روز قیامت دیگر نمی­توانی از این فرار ‏کنی.

تنها رفاقتی که گسستنی نیست، حتی در قیامت!

اگر دوستی بر محور جنبه‏های معنوی باشد، این پیوند در قیامت منقطع نمی‏شود. همه پیوندها قطع می‏شود. پیوندهای جسمی، حسبی و نسبی، همه این‏ها قطع می­شود. اگر پیوند رفاقتی،‏ سوء باشد، به دشمنی تبدیل می‏شود. درست وارونه می‏شود. آنکه می‏ماند، دوستی بر محور جنبه­های معنوی است.

نتیجه دوستی معنویتی، شفاعت در قیامت است

لذا من اشاره می­کنم به مسأله شفاعت. ما داریم در قیامت شفاعت می‏شود، نسبت به چه کسانی است؟ نسبت به مؤمنین است؟ نه! در آن آیه داشت که: «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقین». این دوستی بر محور معنویت بود، از بین نمی‏رود، تبدیل به دشمنی هم نمی‏شود؛ بلکه کنار آن شفاعت است. در آن آیه هم می‏گوید ای کاش به سوی پیغمبر راه باز کرده بودم، با این ولی خدا پیوند کرده بودم، به این دلیل است که می‏بیند پیغمبر در قیامت دست رفیق‏هایش را می‏گیرد. دیگر اینجا این را شهود می‏کند و می­بیند که دوستی با خوبان چه آثاری دارد.

پیوند پایدار، پیوند خدا محور

برای این است که علی(علیه السلام) وقتی می‏خواهد مشخصّه دوست خوب را بگوید، می‏گوید: «مَن دَعاکَ إلى الدَّارِ البَاقِیهِ وَ أعانَکَ عَلى العَملِ لَهَا فَهُو الصَّدیقُ الشَّفیقُ». دوست دلسوز کسی است که تو را به قیامت دعوت کند و برای کارهای خیر کمک‏کارت باشد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «انْظُرْ إِلَى کُلِّ مَنْ لَا یُفِیدُکَ مَنْفَعَهً فِی دِینِکَ فَلَا تَعْتَدَّنَّ بِهِ» نگاه کن! دقت کن با چه کسی داری رفاقت می‏کنی! ببین اگر برای تو سود دینی ندارد، به او اعتنا نکن! «وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِی صُحْبَتِهِ» یک‏وقت میل پیدا نکنی که با او رفیق شوی!؟ «فَإِنَّ کُلَّ مَا سِوَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مُضْمَحِلٌّ وَخِیمٌ عَاقِبَتُهُ».[16] همه این پیوندها در روز قیامت قطع می‏شود، مگر پیوندی که خدا محور باشد. گاهی هم تبدیل به دشمنی می‏شود. پیوند رفاقتی اینگونه است که در قیامت گاهی تبدیل به دشمنی می‏شود، امّا برای پدر و مادر و برادر و این‏ها، فقط داشت: «یَفِرُّ» یعنی فرار می­کنند و پیوند قطع می­شود، امّا تبدیل به دشمنی نداشت. پیوندهای حسبی و نسبی و سببی را می‏گوید قطع می‏شود، امّا پیوند رفاقت را می‏گوید تبدیل به دشمنی می‏شود. این به دلیل حساسیت مسأله پیوند رفاقت است.


1. وسائل‏الشیعه     20     154    77
2. بحارالأنوار     71     192    باب 14
3.سوره الفرقان آیات27،28و29
4.سوره الزخرف آیه 67
5.سوره البقره آیه 254
6.سوره الشعراء آیات100و101
7. بحارالأنوار     75     82    باب 16
8.سوره الطارق آیه 9
9. غررالحکم          429
[10]. اگر ولایت را به معنای دوستی بگیریم، «ولی» می‏شود دوست. اما اگر ولی را به معنای سرپرست بگیریم، قهراً آن هم دیگر خانوادگی می‏شود. البته این نیست. ظهورش در دوستی است.
10. نهج‏البلاغه          459    69
11.سوره عبس آیات 34و35
12. غررالحکم          431
13. سوره الإسراء آیه 84
14. غررالحکم          424

15. بحارالأنوار     71     191    باب 14

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه