موسيقي از ديدگاه مقام معظم رهبري (مدظله العالي)
حضور جناب عالي سلام عرض ميکنم و از اين که مسائل جوانان را مورد توجه و دقت قرار ميدهيد، از حضورتان تشکر ميکنم.
نقل است زماني که زبان از کلام بازميايستد، موسيقي آغاز به سخن ميکند، با اين تفاوت که اين زبان نه تنها منبعث از فرهنگي است که از آن برخاسته؛ بلکه ميتواند گسترهي بسيار وسيعتري را که شامل کل دنيا ميشود دربرگيرد. و به عنوان يک زبان بينالمللي دربيايد. همانطور که کلام ميتواند جنبههاي مثبت و پويا و ارزشمندي داشته باشد، به همان اندازه هم ميتواند سخيف و نادرست و کمارزش باشد.
با توجه به همين جنبههاي مختلف موسيقي بود که حضرت امام (ره) با توجهي که نسبت به موسيقي و اهميت آن در جامعه امروز داشتند، نظرات خودشان را در اين مورد فرمودند و با پارهاي ملاحظههاي خاص که مورد نظر جامعه ما و اسلام هست، شکل مجاز و غير غنايي آن را جايز دانستند. بعد از آن هم هرچند با سير بطئي موسيقي مواجه بوديم، اما به هرحال شاهد روند رو به رشد موسيقي در کشورمان بودهايم.
مسألهاي که وجود دارد و باعث شده که اين هنر نتواند آن جايگاه واقعي خودش را متناسب با قابليتهاي خودش در جامعهي ما پيدا بکند، اين است که به طور کلي امور هنري و فرهنگي کشور ما، واجد مسئولان و متولّيان متعددي است که به طور موازي در اين جنبهها تصميمگيري و اعمال نظر ميکنند. اگر بخواهيم شفافتر بگوييم، بايد عرض کنيم که در اين زمينهها اختلاف سليقههاي زيادي وجود دارد که باعث شده جوانان، به ويژه جامعه موسيقي ما، در اين خصوص بلا تکليف بمانند.
سؤال بنده از حضرت عالي اين است که جداي از آن جنبههاي فقهي که قبلاً به آن پرداخته شده و از حضورتان سؤال شده، نظرتان به طور خاص، در مورد قابليتهاي اجتماعي موسيقي به عنوان يک هنر چيست و اينکه در جامعهي امروزي ما، با مقتضيات امروزي ما، با مقتضيات جوان امروزي ما، با نوگراييهايي که جوان ما طالب آن است، فکر ميکنيد، موسيقي چه شرايطي بايد داشته باشد؟
همچنين نظر خود را در خصوص جنبههاي ويژه در موسيقي غير سنتي، به عنوان اينکه زباني بينالمللي و نه غربي است، بفرماييد. آيا به اين موضوع قائل هستيد که بهترين راه مبارزه با تهاجم فرهنگي که يکي از مهمترين روشهايش نفوذ از راه هنر و به ويژه از راه موسيقي است، ارائهي الگوهاي پاک و سره و ناب و متناسب با شرايط ملّي و مذهبي کشورمان است؟
پاسخ مقام معظم رهبري
موسيقي و روش مقابله با تهاجم فرهنگي
اينکه ما بگوييم موسيقي بهترين راه مقابله با تهاجم فرهنگي است، نه، من به اين معتقد نيستم که موسيقي يک چنين کششي داشته باشد؛ بهتر است بگوييم، يکي از راههاي مبارزه با تهاجم فرهنگي است. بله، يکي از راهها است. البته با شرايطي ميتواند باشد؛ امّا بهترين راهش را اين نميدانم. ببينيد در مورد موسيقي دو حرف وجود دارد: يکي اينکه ببينيم، اساساً مشخصههاي موسيقي حلال و حرام چيست؟
ديگر اينکه بياييم در مصداق، مرزهايي را مشخص کنيم تا به قول شما جوانان بدانند که اين يکي حرام است و اين يکي حلال. البته اين دومي کار آساني نيست؛ کار دشواري است که انسان از اين اجراهاي موسيقيهاي گوناگون، موسيقي خارجي، موسيقي ايراني هم با انواع و اقسامش، با کلام بي کلام، بخواهد يکي يکي اينها را مشخص کند؛ اما مشخصههاي کلي دارد که آن را ميشود گفت. البته من هم در جاهايي به بعضي از اشخاصي که دستاندرکار بودند، آنچه را که ميتوانستم، گفتهام. حالا هم مختصري براي شما عرض ميکنم.
مشخصههاي موسيقي حلال و حرام
ببنييد موسيقي اگر انسان را به بيکارگي ابتذال، بيحالي و واخوردگي از واقعيتهاي زندگي و امثال اينها بکشاند، اين موسيقي، موسيقي حلال نيست، موسيقي حرام است.
موسيقي اگر چنانچه انسان را از معنويّت، از خدا و ذکر غافل کند، اين موسيقي حرام است. موسيقي اگر انسان را به گناه و شهوتراني تشويق کند، اين موسيقي حرام است. از نظر اسلام اين است؛ موسيقي اگر اين خصوصيات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نيست.
اينهايي را که من گفتم بعضي از آنها در موسيقي بيکلام و در سازها است، بعضي هم حتي در کلمات است. يعني ممکن است، فرضاّ يک موسيقي سادهي بي ضرر را اجرا کنند، ليکن شعري که در اين موسيقي خوانده ميشود، شعر گمراهکنندهاي باشد؛ شعر تشويقکنندهي بي بند و باري، به ولنگاري، به شهوتراني، به غفلت و اين طور چيزها باشد؛ آن وقت حرام ميشود.
لهو چيست؟
بنابراين آن چيزي که شاخص حرمت و حليّت در موسيقي است و نظر شريف امام در اواخر حيات مبارکشان که آن نظريّه را در باب موسيقي دادند به همين مطلب بود، اين است. موسيقي لهوي داريم. ممکن است به اصطلاح فقهياش موسيقي لهوي باشد. لهو، يعني غفلت، يعني دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنويت، دور شدن از واقعيتهاي زندگي، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلطيدن در ابتذال و بي بند و باري، اين موسيقي ميشود حرام.
اگر اين با کيفيت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود، فرقي نميکند شما ميگوييد زبان بينالمللي. آن موسيقي که به قول خود شما، مرزها را درنورديده و در جاهايي پخش شده، آيا اين لزوماً موسيقي خوبي است؟ صرف اينکه يک موسيقي از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاي مختلف برود و يک عده طرفدار پيدا کند، مگر دليل خوب بودن موسيقي است؟ نه، به هيچ وجه، ممکن است يک موسيقي باشد که به شهوتراني و تحرکات نشاطهاي شهوي جواني را تحريک ميکند، طبيعي است که يک مشت جواني که غفلتزده هستند، از اين موسيقي خوششان ميآيد، هر جايي که در دنيا دستشان به اين نوار بيفتد، از آن نوار استفاده ميکنند؛ اين دليل خوب بودن موسيقي نيست.
موسيقي اصيل و سنتي ايراني
من نميتوانم به طور مطلق بگويم که موسيقي اصيل ايراني، موسيقي حلال است؛ نه اين طور نيست. بعضي خيال ميکنند که مرز موسيقي حلال و حرام، موسيقي سنتي است، نه اين طوري نيست.
آن موسيقي که مناديان دين و شرع هميشه در دورههاي گذشته با آن مقابله ميکردند و ميگفتند حرام است، همان موسيقي سنتي ايراني خودمان است که به شکل حرامي در دربارهاي سلاطين، در نزد افراد بي بند و بار، در نزد افرادي که به شهوات تمايل داشتند و خوض در شهوات ميکردند، اجرا ميشده. اين همان موسيقي حرام است.
بنابراين مرز موسيقي حرام و حلال عبارت از ايراني بودن، سنتي بودن، قديمي بودن، کلاسيک بودن، غربي بودن يا شرقي بودن نيست. مرز آن چيزي ا ست که من عرض کردم. اين ملاک را ميشود به دست شما بدهيم؛ اما اينکه آيا نوار جزو کدامهاست، اين را من نميتوانم مشخص کنم.
البته، الان دستگاههايي هستند که دارند مميّزي ميکنند؛ اما من هم خيلي اطمينان ندارم که اين مميّزها صددرصد درست باشد، گاهي ميآيند به ما ميگويند که يک نوار بسيار بد يا مبتذلي را دارند به صورت مجاز پخش ميکنند، گاهي هم ممکن است عکس اين اتفاق بيفتد. من الان نميدانم واقعاً اين مميزها چقدر از روي واقعبيني و ضابطهمندي انجام ميگيرد؛ اما آن چيزي که من ميتوانم به شما به عنوان يک جوان خوب و به عنوان کسي که مثل فرزندان خودم هستيد به عنوان نصيحت و نظر خودم بگويم، اين است که عرض کردم.
به نظرم ميرسد که موسيقي ميتواند گمراهکننده باشد، ميتواند انسان را به شهوات دچار کند، ميتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستي بکند، ميتواند هم اين نباشد و ميتواند عکس اين باشد؛ مرز حلال و حرام اينجاست.
من اميدوارم که شما جوانان با اين زاد و تقوا بتوانيد وارد ميدان بشويد و توليدهايي داشته باشيد که به معناي کلمه هم خصوصيات موسيقي خوب و بليغ را داشته باشد و به معناي حقيقي تأثيرگذار مثبت باشد و حقيقتاً جوانان و روحها را، به صفا و معنويت و به حقيقت رهنمون کند.[1]
تنوع و جذابيت
تنوع و جذابيّت در صدا و سيما، شرط لازم توفيق آن رسانه است؛ ولي اين نبايد موجب گرايش به شيوههاي زيانبخش و مخرّب گردد. ترويج فرهنگ غربي و استفادهي ابزاري از جاذبههاي جنبي يا استفاده از موسيقيهاي لهوي و حرام و چيزهايي از اين قبيل، نبايد به بهانه جذّاب کردن تلويزيون به اين دستگاه مؤثر که در معرض ديد همهي قشرها و خانوادهها است، راه يابد.[2]
غرق در لجنزار
عدهاي سعي ميکنند جوان ايراني را با بهانههاي گوناگون، به سمت مسائل سرگرم کننده، موسيقيهاي مضر، سرگرميهاي جنسي و از اين قبيل سوق دهند؛ اين همان لجنزاري است که جوان غربي و جوان آمريکايي و اروپايي را در خودش دارد غرق ميکند. در مقابل اين بايستيد![3]