با آسماني ها

جواب اینا را چه جوری بدیم

حاج حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می‌سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده‌ی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و …

توضیحات بیشتر »

وصیت نامه شهید رحمان شرفخانی به بهانه ایام سالگرد شهید

تاریخ تولد  :  1349/1/1 تاریخ شهادت : 1366/1/18 بسم الله الرحمن الرحیم وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ آن دم که زخون وضو میکردم دانی که زحق چه آرزو می کردم ای کاش مرا هزار جان بود به تن تا آن همه را …

توضیحات بیشتر »

شهادتي در سجود

  می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم » یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و …

توضیحات بیشتر »

شیرین‌ترین خاطره «آهنگران» از شهید قاسم سلیمانی

«تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می‌شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند»؛ این جمله بخشی از سخنان معروف سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره «مشخصه شهدا» است. سردار دل‌ها …

توضیحات بیشتر »

چشمانش باز شد و لبخندی زد.

در اولین روزهای پس از فتح خرمشهر پیکر 25 تن از شهدای عملیات آزادسازی خرمشهر را به شیرازآورده بودند پس از اینکه جمعیت حزب الله بر اجساد مطهر این شهیدان نماز خواندند علمای شهر،مسئولیت تلقین شهدا را بر عهده گرفتند. هنگامیکه من به درون قبر یکی از این عزیزان رفتم …

توضیحات بیشتر »

جهیزیه شهید ربیع لبنانی

شهید ربیع قیصر در لبنان ازدواج کرد اما تمام جهیزیه همسرش را از ایران خرید وپول بار هواپیمابرای انتقال به لبنان راهم داد تا پول شیعه در اقتصاد شیعه بگردد… ************************ ربیع در جنگ 33 روزه در تابستان 1385، با نام عملیاتی “حاج علی” به عنوان مسئول یک تیم ضدزرهی …

توضیحات بیشتر »

حق همسایگی شهید

سراسیمه وارد شد، گریه میكرد و میگفت من از چه كسی باید عذرخواهی كنم؟ به چه كسی باید بگم منو ببخشه؟  میگفت: من مخالف تدفین شهدای گمنام در این محل بودم و اعتقاد داشتم با آمدن این شهدا به نزدیكی منزل ما، اینجا قبرستان میشود و قیمت خانه های ما …

توضیحات بیشتر »

چند خاطره از خاطرات تفحّص

انگشت و انگشتر فکر مى کنم سال ۷۳ بود یا ۷۴ که عصر عاشورا بود و دل ها محزون ازیاد ابا عبدالله الحسین(علیه السلام). خاطرات مقتل و گودال قتلگه، پیکر بى سرو… بچه ها در میدان مین فکه، منطقه والفجر یک مشغول جستجو بودند. مدتى میدان مین را بالا و …

توضیحات بیشتر »

۱جعبه خرما و ۱۵۰ رزمنده روزه‌دار

تیرماه سال ۶۱با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود. من یک بسیجی کم سن و سال بودم و هنوز چهارده سالم تمام نشده بود که برای دومین بار به جبهه اعزام می‌شدم….. محمدعلی قنبری از رزمندگان دفاع‌مقدس است که خلوص نیت و ایثار رزمنده‌ها را در قالب خاطره‌ای از ماه …

توضیحات بیشتر »

کرامت شهدا

در اهواز مسئول انتقال شهدا بودم.یک روز پیرمردی مراجعه کرد وگفت:فرزندم شهید شده ودر اینجاست .باتعجب سراغ لیست شهدا رفتم .اما هرچه گشتیم مشخصات پسر اونبود.پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا پسرش رابا خودش ببرد!من هرچه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان شهدا نداریم بی فایده بود.پیرمرد مرتب …

توضیحات بیشتر »