رفتار شناسی امام علی در امر تربيت فرزند
ü حقوق فرزندان در مکتب علي (ع)
ü رابطهي پدر و فرزند
ü قهر کردن
ü از پسرم انتظار نداشتم
ü آموزش فرزند
ü پرورش ايمان و مذهب
ü پرس و جو از معارف اسلامي با فرزندان
ü سفارش به فرزندان خود
ü فرزند و جامعه
- تربيت فرزند
از مجموع آيات و رواياتي که در مورد جايگاه فرزند و مسئوليت والدين نسبت به آن وارد شده، استفاده ميشود که فرزند، عطيه و موهبتي الهي است و نعمتي است که خود منشأ نعمتهاي بيشمار ديگر است. وجود فرزند در خانه فضاي آن را از خير و برکت و مهر و مودت لبريز ميکند. رابطه معنوي و الهي والدين و فرزندان هر دو را از رحمتهاي واسعهي ربوبي بهرهمند ميگرداند.
داشتن فرزند صالح، آرزويي است که حتي پيران کهنسال فاقد فرزند هم آن را در سر ميپرورانند. همچنان که حضرت ابراهيم (ع) در سن نود سالگي از خداي متعال طلب فرزند نمود و دعايش به استجابت رسيد. آري، فرزند پاره تن والدين و گلي از گلهاي بهشت است که در خانهي آنها روييده، مرگ زودرس او شفاعت عندالله است و دوام عمر او و اعمال صالح و استغفار و دعاي او در حق پدر و مادر مايهي بخشودگي در درگاه الهي و مفتوح ماندن نامهي اعمال نيک و سبب برداشته شدن عذابهاي برزخي از آنها در عالم قبر است. با چنين نگرشي بر فرزندان چگونه ميتوان نسبت به شخصيت و نيازهاي آنها و تربيت و شکوفايي استعدادهايشان غفلت و کوتاهي و سستي و سهلانگاري نمود.
وقتي به اين روايات نظري داشته باشيم، ميبينيم پدران و مادران را بر آن ميدارد که در باب پرورش فرزند احساس وظيفه کنند. وظيفهاي سنگين و مسئوليتي بزرگ که هرگز نميتوان آن را ناديده گرفت و نسبت به آن کوتاهي نمود.
اگر بخواهيم به اين وظيفه خطير و سنگين جامه عمل بپوشانيم چه الگويي بهتر از مولاي متقيان علي (ع) که در خانه مهر و محبت خود، فرزنداني را همچون جوانان اهل بهشت، امام حسن مجتبي (ع) و حضرت سيدالشهداء (ع) را پرورش داده است.
- حقوق فرزندان در مکتب علي (ع)
دوران تولد و رعايت سنتها
گفتن اذان و اقامه در گوش فرزند
يکي از مستحباتي که حضرت علي (ع) نيز بدان سفارش اکيد فرموده اين است که پدر و مادر پس از تولد نوزادشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند که اين عمل آثار روحي بسيار مفيدي در وجود نوزاد خواهد داشت.
حضرت علي (ع) نيز به گوش فرزندان خودش، اذان و اقامه گفت. البته روايت است که پيامبر در گوش حسنين (عليهم السلام) اذان گفت.[1]
در «دعائم الاسلام» از علي (ع) نقل شد که پيامبر (ص) امر فرمود تا در گوش حسنين (عليهما السلام) اذان و اقامه گفته شود. علاوه بر آن سوره حمد و آيه الکرسي و آخر سوره حشر و سورههاي اخلاص، ناس، فلق نيز با اذان تلاوت گردد.[2]
برداشتن کام نوزاد[3]
دومين سنتي که بايد پدران و مادران به هنگام تولد فرزند خود رعايت کنند برداشتن کام نوزاد است که جزء سنتهاي اسلامي و سيرهي اهل بيت و سفارشات آنان است. آن بزرگواران کام فرزندان خود را با خرما و گاهي با آب فرات و گاهي با تربت امام حسين (ع) برميداشتند. «سعدان» از اميرالمؤمنين (ع) چنين روايت ميکند:
«اگر مردم کوفه کام فرزندان خود را با آب فرات برميداشتند، همه شيعه ما بودند».[4]
در سيره عملي حضرت علي (ع) است که مولا علي (ع) کام فرزندان خود را توسط پيامبر اکرم (ص) با خرما برداشتند.[5]
ختنه کردن پسران
سومين سنتي که بايد در هفتهي اول تولد نوزاد پسر بايد رعايت کرد ختنه کردن اوست. که حضرت علي (ع) و اهل بيت سفارش زيادي داشتهاند و روز هفتم تولد را بدين منظور معين کردهاند و حکمتهايي هم در روايات براي اين عمل بيان شده است.
علي (ع) چنين ميفرمايد:
«فرزندان خود را روز هفتم تولد ختنه کنيد و هيچگاه گرما يا سرما شما را از اين عمل بازندارد زيرا، ختنه مايهي طهارت و پاکي جسم است».[6]
مولاي متقيان علي (ع) چون دو فرزند مبارک ايشان حسنين (عليهما السلام) از امام معصوم ميباشند ختنه شده به دنيا آمدند.
تراشيدن سر نوزاد
در روايت است که حضرت زهرا (س) سر دو فرزند خود ـ امام حسن (ع) و امام حسين (ع) ـ را تراشيد و هموزن آنان نقره صدقه داد.[7] البته اين سنت مستحب است و در روز هفتم انجام شود چنانچه حضرت علي (ع) همين عمل را در مورد فرزندان خود انجام ميداد.
وليمه يا اطعام مردم
يکي ديگر از اعمال مستحبي که پدر به هنگام تولد نوزاد بهتر است انجام دهد اطعام مؤمنين و دوستان و آشنايان است که بدون شک همين عمل زمينهساز پيوندهاي نيکوي اجتماعي و مقدمهاي است براي پذيرش طفل از سوي جامعه. علاوه بر اين آثار معنوي پربرکتي هم در سلامتي روح و جسمي کودک، به دنبال خواهد داشت.
عقيقه
چون روز هفتم شد، رسول خدا (ص) فرمود:
«بياور فرزند مرا» چون او (امام حسين (ع)) را نزد آن حضرت بردند، گوسفند سياه و سفيدي را از براي او عقيقه کرد و يک رانش را به قابله داد. سرش را تراشيدند و به وزن موي سرش، نقره تصدق داد.[8]
در روايت است که امام صادق (ع) فرمود:
«پيامبر حسن و حسين (ع) را در روز هفتم نامگذاري کرد و نام حسين را از نام حسن برگرفت و از طرف هريک گوسفندي عقيقه کرد».[9]
انتخاب نام
از ديگر سنتهايي که در آغاز تولد نوزاد مورد توجه پدر و مادر قرار ميگيرد مسأله انتخاب نام است. انتخاب نام مسألهي سادهاي نيست.
در روايات وارد شده که براي فرزندان خود از بهترين نامها استفاده کنيد و بهترين نامها آن است که نشان بندگي و عبوديت پرودگار و يادآور فضايل و مکارم اخلاقي باشد، بدين منظور نامهاي انبياء و صلحا و نيکان و همچنين نامهاي امامان معصوم و فاطمه زهرا (س) که احياگر گوشهاي از فرهنگ و شعاعر اسلامي است مناسبت بسيار دارد.
آري، پيشوايان معصوم ما به حدي به مسأله نام اهميّت ميدادند که از آغاز تولد نوزاد پسر تا روز هفتم او را محمد ميناميدند تا از بدو تولد روح و روان و فکر و مغز کودک را با نام حضرت محمد (ص) آشنا کرده باشند.
حضرت علي (ع) نام دو فرزند خود را به خاطر احترام پيامبر اکرم (ص) خودش نام ننهاد بلکه خدمت رسول اکرم (ص) آورد تا رسول الله (ص) نام مبارک آنها را انتخاب کند پيامبر نيز فرمود:
«من در نامگذاري بر پروردگار خود سبقت نميگيرم».
پس حق تعالي امر کرد بر جبرئيل که به سوي زمين برو و سلام مرا به او برسان و تهنيت و مبارکباد بگوي و بگو: علي نسبت به تو به منزلهي هارون است به موسي پس او را مسمي کن به اسم پسر هارون.[10]
همچنين مولاي متقيان که بنابر قول شيخ مفيد 27 تن فرزند دارد[11]، بهترين هديه را بر آنها بخشيد (بهترين نام را براي آنها انتخاب کرد).
رابطهي پدر و فرزند
محبت به فرزند
وظيفهي پدر و مادر تنها تأمين غذا و لباس و بهداشت کودک نيست بلکه فراتر از آن آبياري کردن مزرعه دلهاي کودکان با آب حياتبخش محبت و عطوفت است.
محبت و دوست داشتن، درخواست طبيعي کودک است زيرا او کانون گرم و اطمينانبخشي را ميطلبد که در پرتو آن استعدادهايش شکوفا گردد و شخصيتي ساخته و پرداخته پيدا کند و آثار تربيتي بر او بار شود.
قابل تذکر اينکه تنها دوست داشتن کافي نيست بلکه آثار تربيتي اين دوستي آنگاه ظهور تمام مييابد که مهر و محبت قلبي به عاطفه و محبت و صميميت در سخن گفتن و عمل کردن مبدل گردد. پس محبت را اظهار کنيد.
در روايت است که:
وقتي حضرت عباس (ع) و حضرت زينب (س) ـ دو فرزند علي (ع) ـ کودک بودند روزي علي (ع) به فرزند خود عباس فرمود: فرزندم بگو يک. عباس گفت: يک. حضرت فرمود: بگو دو، عباس گفت: خجالت ميکشم با زباني که يک گفتم، دو بگويم. امام (ع) از هوش و درايت فرزند خود بسيار مسرور شده بود چشمان فرزند خود را بوسيد، آنگاه به زينب کبري (س) که در طرف چپش قرار گرفته بود نگاه کرد. زينب گفت: پدرجان آيا ما را دوست داري؟ امام (ع) فرمود: آري دخترم! فرزندانمان جگرگوشههايمان هستند. زينب گفت: پدر جان دو محبت است که با هم در قلب مؤمن جمع نگردد؛
«حب خدا» و «حب اولاد». و اگر از مهر ما گريزي نيست، پس عطوفت و شفقت از آنِ ما و محبت خالصانه از آن خدا. اين سبب شد که مهر و عاطفه علي (ع) به آن دو فزوني گيرد.[12]
البته ابراز محبت شيوههاي گوناگوني دارد. بهترين آنها بغل کردن، در آغوش فشردن، نوازش کردن، سخن گفتن ملايم و دلپذير، بوسيدن و بازي کردن با فرزند است.
در روايات داريم مولا علي (ع)، صورت بچهها را ميبوسيد و با بچهها بازي ميکرد، و ابراز محبت مينمود و همچنين ميفرمود:
«مَن کانَ لهُ ولدٌ صَبا؛ هرکس که کودکي دارد بايستي خود را تا حد طفوليت تنزل دهد.[13]
زمينهسازي اجتماعي براي رشد استعدادهاي کودکان
اسلام دستوراتي را مثل وفاي به وعده، رعايت عدالت و مساوات بين فرزندان، احترام و تکريم فرزند به روشهاي مختلف به پدران و مادران، موظف ساخته تا بدين وسيله فرزندان، تربيت کامل داشته باشند و يا اينکه اگر استعدادهاي فوقالعادهي نهفته داشته باشند، به وسيلهي زمينهسازيهاي اجتماعي رشد آنها را تسريع بخشند. بهعنوان مثال اگر کودکي در منزل قرآن را زيبا تلاوت ميکند در مجامع عمومي نيز از او خواسته شود تا براي ديگران همان آيات و سورهها را تلاوت کنند.
شيخ صدوق (رحمه الله علیه) روايت ميکند:
روزي حضرت اميرمؤمنان (ع) در مسجد، در حين خطابه رو به مردم کرده و فرمود:
(سَلُونِي قَبلَ اَنْ تَفقِذُوني؛ از من سؤال کنيد قبل از آنکه مرا از دست بدهيد». اما هيچکس از جاي برنخواست تا سؤالي از آن حضرت کند. آنگاه اميرمؤمنان (ع) پس از به جاي آوردن حمد و ثناي الهي و درود فرستادن بر پيامبر بزرگوار (ص)، نگاهي به امام حسن مجتبي (ع) انداخت و فرمود: فرزندم حسن، برخيز به منبر برو و سخني بگو تا قريش پس از من تو را کوچک نشمارند. و نگويند حسن چيزي نميداند. امام حسن مجتبي (ع) فرمود: پدرجان! چگونه به منبر بروم و سخن بگويم در حالي که تو در ميان مردم نشستهاي و به سخنانم گوش ميدهي و مرا ميبيني؟! اميرمؤمنان (ع) فرمود: پدر و مادرم فداي تو باد، من خود را تنها ساخته به سخن تو گوش فرا ميدهم و تو را در حال خطابه ميبينم در حالي که تو مرا نخواهي ديد. امام مجتبي (ع) به دستور پدر عمل کرد، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي و درود بر پيامبر (ص) و آل او، فرمود: مردم! از جدم رسول خدا شنيدم که ميفرمود من شهر علمم و علي دروازهي آن است. آيا ميتوان بدون عبور از دروازه وارد شهر علم شد پس از منبر به زير آمد. اميرمؤمنان علي (ع) از جاي برخاست و فرزندش را در آغوش کشيد. آنگاه بر فرزند ديگرش، حضرت امام حسين (ع) فرمود: فرزندم! تو نيز برخيز و بر منبر برو و سخني بگوي که قريش تو را پس از من کوچک نشمارند و نگويند که حسين بن علي چيزي نميداند، اما چنان سخن بگوي که ادامهي سخن برادرت باشد.
امام حسين (ع) به دستور پدر عمل کرده، به منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي و صلوات بر پيامبر (ص) و آل او، مردم! از رسول خدا شنيدم که ميفرمود که علي شهر هدايت است پس هر کس وارد آن شود نجات پيدا کرده است و هرکس از آن تخلف کند هلاک شود.
حضرت از جاي برخاست و در حالي که او را بر سينه و قلب خود ميفشرد به مردم فرمود: اي مردم! شاهد باشيد، اين دو فرزند رسول خدا، امانتي هستند که آن حضرت به من سپرده است. و من اين دو را بهعنوان امانت در بين شما ميگذارم. مردم! بدانيد که پيامبر از شما دربارهي اين دو خواهد پرسيد (که با آنان چه کرديد)[14].
تربيت فرزندان
- اهتمام در امر تربيت
علي (ع) ضمن وصيتي به فرزندش امام حسين (ع) ميفرمايد: «وَالأدَبُ خَيرُ ميراثٍ؛ ادبآموزي بهترين ارث والدين است.
همچنين اميرالمؤمنين (ع) ضمن سفارشي به امام حسن مجتبي (ع) فرمود:
«بيترديد دل نوجوان چون زميني آماده و بيکشت است و آمادهي پذيرش هر بذري است که در آن افکنده شود؛ پس به تربيت تو شتافتم پيش از آنکه دلت سخت شود و خاطرت به چيزي اشتغال يابد».
- تشويق در سيرهي مولا علي (ع)
در مباحث قبلي با نمونهاي از کاربرد تشويق در زندگي حضرت علي (ع) آشنا شديم، مثلاً آنجا که اميرالمؤمنين در حضور جمع، امام حسن (ع) را واداشت که بر منبر برود و براي مردم خطبه بخواند، يا اينکه علي (ع) از سخنان هوشمندانه و حکيمانهي دو فرزند خود عباس (ع) و زينب (س) احساس نشاط کرد و بر صورت آنان بوسه زد.
- تنبيه در سيرهي مولا علي (ع)
يکي از مسائل مهم و پيچيدهي تربيتي که اکثر پدران و مادران در آن دچار ترديدند، چگونگي برخورد آنان با کارهاي نادرست کودکان است، به طوري که بيشتر اوقات والدين متحير ميمانند که در مقابل خطاها و کجرويهاي کودکان و روي برتافتن آنان از توصيهها و راهنماييها چه واکنشي نشان دهند و …
اگر در مقابل کارهاي زشت و ناپسند آنان سکوت کنند کودکان بر خطاهاي خود افزوده و جسارت بيشتري پيدا ميکنند، و اگر عکس العملي نشان داده و فرزندان را تنبيه کنند چه بسا که مشکلات ديگري هم بيافرينند.
بهترين راهحلي که ميتوان در اين مسألهي مهم و پيچيده ارائه کرد و از درسهاي تربيتي مولاي متقيان علي (ع) استفاده کرد اين است که حتي اگر نيازي به تنبيه فرزندان باشد آنها را نزنيد آنها غنچههايي بهشتي هستند که زندگي را شيرين کردهاند، در چنين مواقعي با آنها «قهر» کنيد.
- قهر کردن
در مورد تنبيه گفته شد که بهتر است انجام نشود. اما تنبيه ممکن است به صورتهاي گوناگون انجام گيرد و منحصر به کتک زدن نباشد زيرا ترشرويي و عدم بشاشت چهره هم نوعي تنبيه است. همچنان که محروم کردم کودکان از بعض امور خوشايند و پرجاذبه نيز تنبيه ديگري محسوب ميشود. اما در خصوص تنبيه جسماني، مولاي متقيان علي (ع) ميفرمايد:
«براي تأديب بيش از سه ضربه نزن! زيرا اگر چنين کردي روز قيامت قصاص خواهي شد».[15]
پس قهر کردن بهترين راه حل است زيرا اين عمل در روحيه کودک تأثير بسزايي دارد و کودک احساس ميکند وقتي با او قهر ميشود، گويي تمام درها به رويش بسته ميشود، هيچ راهي جز دست کشيدن از کارهاي خلاف خود ندارد پس ميکوشد از کارهاي زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر يا مربي نيز پوزش بخواهد اما نبايد قهر کردن خيلي طول بکشد وگرنه بازتابهاي ديگري در بر خواهد داشت.
روزي يکي از اصحاب علي (ع) که داراي پسري بود نزد آن حضرت آمده و از فرزندش نزد آن حضرت شکايت نمود تا با اين کار، راهنمايي جهت تربيت پسرش از حضرت بگيرد.
حضرت به او فرمود:
«لا تَضرِبْهُ واهْجُرهُ وَلا تَطلْ» او را نزن تنبيه بدني نکن [بلکه براي تأديب او، شايسته است] با او قهر کنيم، اما مواظب باش اين قهر به درازا نکشد».[16]
- روش مولا علي (ع)
روش مولا علي (ع) بر اين نبود که فرزندانش را تنبيه بدني کند و موردي سراغ نداريم و نقل نشده که چنين کاري از ايشان صادر شده باشد. پس به چند نمونه از شيوهي تربيتي آن بزرگوار اشاره ميکنيم تا با روش والاي حضرت آشنا شويم.
«از پسرم انتظار نداشتم»
براي امام علي (ع) چند مشک عسل بهعنوان بيت المال آوردند پس از چند روز، وقتي امام خواست آن را تقسيم کند متوجه شد که عسل يکي از مشکها دست خورده است. قنبر را فرا خواند و پرسيد: «عسل را چه کسي برداشته است؟»
قنبر گفت: يکي از بچهها مقداري از سهميهي عسل شما را برداشت. امام در اينجا دو کار مهم انجام داد که از نظر تربيتي بسيار قابل توجه است:
1. مولا علي (ع) ناراحت شد و کودک را سرزنش کرد و فرمود: «از پسرم انتظار نداشتم».
2. آنکه مقداري پول به قنبر داد و فرمود: «برو در بازار عسل خريداري کن و بياور تا بچهها بخورند».[17]
«دخترم، از دايرهي حق بيرون مرو!»
«علي بن ابي رافع» گفت:
من عامل و کارگزار بيت المال حضرت علي (ع) و نويسندهي او بودم در بيت المال گردنبندي از مرواريد وجود داشت که از بصره به دست آمده بود. روزي دختر آن حضرت کسي را نزد من فرستاد و پيغام داد که شنيدهام گردنبند مرواريدي نزد تو است. آن را به صورت عاريه (امانت) در اختيار بگذار تا در روز عيد قربان از آن استفاده کنم. من گردنبند را به صورت عاريه مضمونه براي او فرستادم اتفاقاً اميرالمؤمنين (ع) آن گردنبند را نزد دخترشان ديدند و آن را شناختند و از او پرسيدند که اين را از کجا آوردي؟
دختر جريان را گفت حضرت مرا احضار کرد و فرمود که همين امروز آن را باز پس بگير و در جاي خود بگذار.
چون عتاب و ناراحتي آن حضرت با من به گوش دخترشان رسيد، نزد حضرت رفتم و گفتم: من دختر شما هستم… حضرت به او فرمودند: «به جهت هواي نفس خود، از دايرهي حق بيرون مرو! مگر همهي زنان مهاجر چنين زينتي دارند که تو نيز داشته باشي؟!».
آموزش فرزند
از ديگر حقوقي که فرزند بر پدر دارد، بهرهمند شدن از نعمت خواندن و نوشتن (علم و دانش) آموزش تيراندازي، شنا و ورزشهاي اسلامي، و آموزش آداب غذاخوردن است.
براي اداي اين وظايف، پدر بايد يا خود شخصاً اقدام کند و يا هزينهاي صرف آموزش فرزند خود نمايد.
مولا علي (ع) ميفرمايد:
«مَرُوا اَولادَکُمْ بِطَلَبِ العِلم؛
فرزندانتان را به طلب دانش برانگيزيد».[18]
اميرالمؤمنين علي (ع) از پيامبر (ص) چنين روايت ميکند:
«عَلِّموا اَولادَکُمْ السَّباحَةَ وَالرِمايَةَ؛
فرزندان خود را شنا و تيراندازي تعليم دهيد».[19]
اميرمؤمنان (ع) به فرزند خود امام حسن (ع) فرمود:
«فرزندم! آيا به تو چهار چيز ياد ندهم که با عمل به آنها از دارو و درمان بينياز شوي؟» امام حسن (ع) پاسخ داد: چرا. علي (ع) فرمود: هيچگاه بر سر سفره منشين مگر آن که گرسنه باشي. و از سر سفره بلند نشو مگر آنکه هنوز به غذا ميل داشته باشي. غذا را خوب بجو و هرگاه خواستي بخوابي پيش از آن به دستشويي برو».[20]
- پرورش ايمان و مذهب
والدين بايد با الهام گرفتن از مکتب مولاي متقيان علي (ع) به زبان ساده قابل فهم، فرزند را خدا و صفات خدا و نعمتهاي الهي آشنا سازند. بديهي است که آشنايي کودک با خدا، از همان سنين کودکي تأثير فراواني در شخصيت او ميگذارد و به زندگي آينده او جهت ميدهد. چنانچه در سيره ی عملي مولاي متقيان علي (ع) ميبينيم به فرزندان خود، درس خداشناسي، عبادت و ياد خدا، آموزش دين و احکام عملي، آمادگي براي آخرت و معارف اسلامي، را آموزش ميدهد و به آنها سفارش و موعظه ميکند.
مواردي را که مولاي متقيان به فرزندان خود آموزش و پرورش ميداد به اختصار بيان ميکنيم:
1. درس خداشناسي
2. آموزش دين و احکام
3. تشويق فرزندان به عبادت
4. ارتباط با جهان آخرت
5. اهميت دادن به نماز فرزندان
6. آمادهسازي فرزندان براي نماز و روزه
7. اهميت دادن به روزه فرزندان
8. آموزش به قرآن و تشويق به تلاوت قرآن
9. آشناسازي با مستحبات
10. بزرگداشت شعائر اسلامي و …
قابل ذکر است که در سيرهي مولا علي (ع) جريانات زيادي در اين موارد ذکر شده است اما به خاطر اختصار به چند نمونه اشاره ميکنيم.
بحث پرس و جو از معارف اسلامي با فرزندان
روزي اميرمؤمنان علي (ع) از دو فرزند خود امام حسن (ع) و امام حسين (ع) پرسيد: «مرز بين ايمان و یقین چيست؟» پس هردو سکوت اختيار کردند.
به امام حسن (ع) فرمود: «اي ابومحمّد تو جواب بده».
امام حسن (ع) عرض کرد: بين ايمان و يقين يک وجب فاصله است.
علي (ع) فرمود: «چگونه؟»
امام حسن پاسخ داد: زيرا ايمان آن است که با گوشهايمان آن را شنيده و با قلب آن را تصديق کرده باشيم، ولي يقين آن است که با چشمهاي خود ديدهايم و به وسيلهي آن به وجود چيزهايي که از ما پنهان است استدلال کنيم.
- سفارش به فرزندان خود
اميرمؤمنان علي (ع) فرزندان خود را چنين به نماز سفارش ميفرمايد:
«الله الله في الصّلاة فَاِنَّها خيرُ العمل، إنَّها عِمادُ دينکُم؛
خدا را خدا را، دربارهي نماز، که نماز بهترين عمل و ستون دين شماست.
و به فرزند خود امام حسن (ع) چنين سفارش ميکند:
«اوصيکَ يا بُنيَّ بالصلاةِ عندَ وَقتها؛
فرزندم، تو را به خواندن نماز در اول وقت سفارش ميکنم».
در روايت است که حضرت علي (ع) اتاقي را در خانهاش براي خواندن نماز اختصاص داده بود. چون مقداري از شب ميگذشت يکي از کودکانش را که بيدار بود همراه خود به آن اتاق ميبرد و مشغول نماز ميشد.[21]
- فرزند و جامعه
از آنجايي که فطرت انساني بر انس و رابطه با يکديگر پايهگذاري شده، دوست دارد هميشه زندگي جمعي را داشته باشد و از انزوا و گوشهگيري متنفر است. زندگي جمعي، آداب و شرايطي دارد تا محيط را براي زندگي سالم و توأم با آرامش آماده کند و زمينههاي نزاع و دشمني را از ميان بردارد. از اين رو مولاي متقيان علي (ع) با سفارش و رفتار خود رعايت آداب اجتماعي را فرزندان خود تعليم ميداد.
- سفارش رعايت آداب اجتماعي
در سفارشی حضرت علي (ع) به فرزند خود حضرت امام حسين (ع) فرموده است:
«حسين جان، هرگاه در شهري غريب بودي، با آداب و رسوم آن محل زندگي کن. عقل خود را به کار گير و در ميان آنان فخر و مباهات به خود راه مده. زيرا هر جمعيتي عقلا و خردمنداني دارند و رسوم خود را محترم ميشمارند».[22]
مولاي متقيان ضمن سفارش به فرزندان خود ميفرمايد:
«فرزندم! با مردم به نيکويي سخن بگوييد همان گونه خداوند شما را بدان امر کرده است».[23]
«هرکسي که سخنش نرم و شيرين گردد، مهر و محبتش بر همگان ضرورت يابد».[24]
«هرکس که به مردم گردنفرازي کند، زبون گردد».[25]
«بزرگي و سروري مؤمن در بينيازي او از مردم است».[26]
«هيچگاه کسي را تحقير مکن (در برخوردهايت) زيرا او يا بزرگتر از توست که بايد او را به جاي پدر خود به حساب آوري و يا همانند توست که برادرت ميباشد و يا کوچکتر از تو که بايد او را فرزند خود محسوب کني».[27]
«عذر کسي را که پوزش ميخواهد بپذير و پذيراي گذشت از مردم باش».[28]
«اسرار دوستت را فاش مکن اگرچه سر تو را فاش کرده باشد».[29]
- دوران جواني فرزند
يکي از بهترين و شيرينترين دوراني که بر فرزندان ميگذرد دوران شيرين و به يادماندني بالغ شدن آنان است. اما شيرينتر از آن، دوران ازدواج آنان است، که يکي ديگر حقوقي است که فرزندان بر گردن پدران دارند. اما انتخاب همسري خوب و صالح، با مشورت فرزندان در سيرهي عملي مولاي متقيان علي (ع) سفارش شده است.
[1]. کنز العمال، ج 16، ص 599.
[2]. مستدرک الوسائل ج 15، ص 137.
[3]. مقصود از اين تعبير زدن انگشت سبابه به تربت امام حسين (ع) يا خرما يا … و سپس زدن آن به کام نوزاد است.
[4]. وسائل الشيعه ج 17، ص 212.
[5]. وسائل الشيعه ج 15، ص 138. وسائل الشيعه ج 17، ص 18
[6]. تحف العقول، ص 119.
[7]. وسائل الشيعة ج 15 ص 159.
[8]. منتهي الآمال، ص 435.
[9]. بحارالانوار، ج 43، ص 257.
[10]. منتهي الامال ص 342 و 343.
[11]. منتهي الامال ص 292.
[12]. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 215.
[13]. وسائل الشيعه ج 15، ص 203.
[14]. امالي شيخ صدوق ص 307.
[15]. وسائل الشيعة ج 18، ص 582.
[16]. غرر الحکم ص 697.
[17]. کشف الغمه، ج 1، ص 234.
[18]. کنز العمال ج 16 ص 584.
[19]. وسائل الشيعة ج 15 ص 194.
[20]. مجموعه ورام ص 73.
[21]. وسائل الشيعه ج 3 ص 555.
[22]. ديوان امام علي.
[23]. تحف العقول ص 195.
[24]. تحف العقول ص 87.
[25]. تحف العقول ص 84.
[26]. تحف العقول.
[27]. کنز العمال ج 16 ص 217.
[28]. کنز العمال ج 16 ص 269.
[29]. بحار ج 74 ص 208.
سلام
تبریک می گم
تو این زمینه بهترین هستین
سایتتون هم زیباست