تلاش رضاخان برای دینزدائی و نابودی روحانیت
مجالس روضهخوانی را با کمال جدیّت منع کردند که شاید در شهرها، یک مجالس علنی که مثل مجالس متعارف، آن وقتها بپا نبود. من در قم یادم است که یکی از آقایان، بین الطلوعین قبل از طلوع فجر یک مجلس چند نفری داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق میشدند و گمانم این است که همین مجلس را هم آمدند جلویش را گرفتند.
به طوری که این را من کرراً گفتهام: مرحوم آقای آشیخ عباس تهرانیرحمهالله[1]گفتند که من اراک بودم و میخواستم بروم، از اراک میخواستم بیایم. خواستم اتومبیل بگیرم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم؛ یکی فواحش را، یکی هم آخوندها را.
هر طور توانستند با هر شیوهای، این روحانیّون را و این متدینین را کوبیدند و مقصود اصلی این بود که اسلام را از بین ببرند. آنها میفهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشوری، نمیتوانند آنها آنطور که میخواهند سلطه پیدا کنند. باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند تا موفق بشوند به آن مقاصدی که دارند. لهذا، مطالعه میکردند چه چیز برای اسلام بیشتر میتواند خدمت بکند، قدرت اسلام را بهتر میتواند حفظ بکند، آن را بیشتر میکوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم مثلاً رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند، آن را بیشتر میخواستند از بین ببرند. [2]