شأن امام صادق(ع) در کلام امام خمینی(ره)

معرف حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بعد از اینکه خود پیغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. این فقهى است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که براى احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئله‏ اى پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلى که بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمى ‏دانیم، این فقه از عهده جوابش بر مى ‏آید و هیچ احتیاج ندارد به این که یک تأویل و تفسیر باطلى بکنیم. خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهى که اکثرش را حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بیان فرموده است، این فقه همه احتیاجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى یوم القیامه [تأمین کرده،] این محتوایش این طور است. اینها معرفى است که خود اینها معرف این بزرگواران‏ اند و ما نمى ‏توانیم که از آنها تعریفى بکنیم که لایق آنها باشد. (صحیفه امام، ج‏20، ص: 409)

 

 ***

 

حکومتى به دستشان بیاید، یک مجالى به دستشان بیاید که لا اقل تعلیمات را بکنند. براى حضرت صادق- علیه السلام- هم که مجال بود براى اینکه علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضى از مسائل البته غیر فقهى هم بوده است، لکن سرگرمى ایشان به آن علومى که نمى‏ شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد. حَمَله هم نداشتند؛ حَمَله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود. (صحیفه امام، ج‏19، ص: 8)

 

 ***

 

«گفت بیرون آمد حضرت صادق، علیه السلام، از مسجد و حال آنکه گم شده بود مرکوب آن حضرت. فرمود: «اگر خداوند ردّ کند آن را به من، هر آینه شکر مى‏ کنم او را حقّ شکر او.» گفت درنگى نکرد تا آنکه آن مرکوب آورده شد. پس فرمود: «الحمد للّه.» قائلى عرض کرد: «فدایت شوم، آیا شما نگفتید که شکر خدا مى‏ کنم حقّ شکر او را؟» فرمود: «آیا نشنیدى که من گفتم: الحمد للّه.» (شرح چهل حدیث، ص: 349)

 

 ***

 

حضرت امام صادق (ع) در شرایطى که تحت فشار حکام ستمکار قرار دارد و در حال تقیه به سر مى‏ برد و قدرت اجرایى ندارد و بسیارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مى ‏برد، براى مسلمانان تکلیف معین مى‏ کند، و حاکم و قاضى نصب مى‏ فرماید. آیا این کار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر این نصب و عزل چه فایده ‏اى مترتب است؟ مردان بزرگ، که داراى سطح فکر وسیعى مى‏ باشند، هیچ گاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلى خود- که در زندان و اسارت به سر مى ‏برند و معلوم نیست آزاد مى‏ شوند یا نه- نمى‏ اندیشند؛ و براى پیشبرد هدف خویش در هر شرایطى که باشند طرح نقشه مى‏ کنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نیافتند، دیگران- هر چند بعد از دویست یا سیصد سال- دنبال این طرح بروند و اجرا نمایند. اساس بسیارى از نهضت هاى بزرگ به همین صورتها بوده است.

 

امام صادق (ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرموده ‏اند. این نصب امام (ع) اگر براى‏ آن روز بود، البته کار لغوى محسوب مى ‏شد؛ ولى آن حضرت به فکر آینده بودند. مثل ما نبودند که فقط به فکر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فکر امت بوده؛ فکر بشر بوده؛ فکر همه عالم بوده است. مى‏خواسته بشر را اصلاح کند؛ و قانون عدل را اجرا نماید. او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید تا آن روز که ملت ها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیرى نباشد وضع حکومت اسلامى و رئیس اسلام معلوم باشد. (ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، متن، ص: 135 و 136)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه