در کودکی از سوختن نجات پیدا کرد!! اما ۲۴ سال بعد سوخت

درهمان دوران نوزادی درسن هشت ماهگی بخاطرمشغله کاری مادرش وعدم توجه کافی به او ، این نوزاد باچهاردست و پا راه رفتن به داخل آتشی که دراطاقشان جهت گرمابخشی استفاده می‌شد افتاد و قسمت زیادی ازسرش دچارسوختگی گردید  تمام عمر مان باید در پی گوهر های نابی باشیم که بهانه های حضرت حق برای  خلقت اند، اما این گنجها در کنار ما وجود دارند و بهره ما اندک،فرماندهانی همچون سردارشهیدسیداحمد کریمیان جانشين تعاون لشكر 25 كربلا که عاشقانه زرق و برق دنیا را رها کردند و به سوی وصال با پروردگارشان شتافتند ،به مناسبت دهم تیر ، سالگرد شهادت این سردار شهید مطالب زیر تقدیم مخاطبان گرامی می شود، باشد که گوچه چشمی به ما بیندازند. ذخیره قیام خمینی که خداوند جانش را نجات داد شهید سیداحمد کریمیان درتاریخ اول مهرماه سال1342 ازصلب مردی پارسا وازدامن زنی پرهیزگار در روستای غیاثکلا از توابع شهرستان آمل در خانواده متدین و مذهبی و کم در آمد دیده به جهان گشود .درهمان دوران نوزادی درسن هشت ماهگی بخاطرمشغله کاری مادرش وعدم توجه  کافی به او ، این نوزاد باچهاردست و پا راه رفتن به داخل آتشی که دراطاقشان جهت گرمابخشی استفاده می‌شد افتاد و قسمت زیادی ازسرش دچارسوختگی گردید که دراثراین حادثه و دوری مسافت باشهر و عدم دسترسی به پزشک گرفتاری‌های زیادی راتحمل نمود و تاسر حدّ مرگ پیش رفت. گویا خداوند او را نجات داد تا اینکه ذخیره‌ای برای قیام امام خمینی واحیاگر دین اسلام باشد . ماه‌ها و سال‌ها در پی‌هم  سپری گردید و او بزرگ و بزرگ تر شد تا به سن هفت سالگی رسید و وارد مدرسه ابتدائی شد . پس از اتمام کلاس چهارم ابتدایی ازآنجایی که درمحل سکونتش پایه پنجم تدریس نمی‌شد، برای ادامه تحصیل به همراه دیگر نوجونان محل به روستای قائمیه که حدودا سه کیلومتر بامحل زندگی او فاصله داشت رفت وآمد می‌کرد . پس از اتمام دوره ابتدایی تاپایان دوره سوم راهنمایی رادر همان روستا سپری نمود . توجه به واجبات شاخصه شهید از کودکی درمهرماه سال 1358برای ادامه تحصیل به شهر آمل عزیمت نمود و تحصیل او دردوره اول دبیرستان مصادف با دوران پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شد که درتظاهرات ، راهپیمائیها و شعارنویسی‌ها نقش بسزائی داشت . شهید سید احمد کریمیان انسانی متواضع مقید به واجبات و شدیدا به امربه معروف و نهی از منکر مبادرت داشت و سخت عاشق امام و ولایت بود و همیشه خانواده و آشنایان و دوستان را به حمایت از انقلاب و پشتیبانی از امام و ولایت فقیه نصیحت می‌کرد. یکی از صفات پسندیده شهید این بود که حامی مستضعفان و مظلومان بود و اگر اندوخته‌ای داشت آنرا به نیازمندان اهدا می کرد . آغاز جدی مبارزات با پیوست به سپاه سال دوم دبیرستان  که مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود بعد از اتمام امتحان نوبت اول دیگر طاقت نیاورد ودرتاریخ  1361/10/5 عازم  جبهه شد . بعداز اتمام دوره آموزش راهی جبهه‌های غرب ایران شد . بعداز گذشت سه ماه دوران بسیجی با مشورت خانواده مجددا برای مبارزه با منافقین عازم کردستان شده ودرهمانجا به عنوان کادرسپاه  نامنویسی کرد وجهت آموزشهای مخصوص به تهران پادگان آموزشی امام حسین(ع)آمد و پس ازطی مراحل آموزشی مجددا به سمت کردستان شتافت. شهر بانه و کوههای سربه فلک کشیده کوخان کردستان شاهد رشادتها وایثارگریهای این بزرگ مرد بی�ادعابودند ، تا آنجا كه حتي لحظه‌ای از ياد خدا غافل نبود .كليه فرائض دينی و مذهبی را در هر شرايط و موقعیتی كه بود با خلوص نيت و تمام و كمال انجام می‌داد و از اين بابت الگو بود . اوقات زيادی را صرف خواندن قرآن می‌كرد . به گفته یکی از همرزمانش در جبهه نيز با قرآن مانوس بود و هميشه قرآن كوچکی را همراه داشت و از هر فرصتی برای قرائت قرآن استفاده می‌كرد . انس با قرآن و تجلی محبت حقیقی در رفتارش آری از حجاب خود گذشت تا حقيقت قرآن عزيز را دريافت و با عمل خود ، فرامين نورانی اين كتاب آسمانی را گردن نهاد ، از آثار عشق به قرآن ، حضور او در دلهاست . آنگاه كه انسان با قرآن همنشين باشد ، قرآن نيز او را به هدايت رهنمون می‌شود .آنچنان با قرآن انس و الفت پيدا كرده بود كه جان بر سر اين محبت نهاد و عشق و ارادتش را به قرآن واهل‌بيت (ع) به اثبات رساند. شخصيت معنوی و روح خداجوئی  او را در كليه نوشته‌ها و يادداشت هايش بوضوح می‌توان ديد .او جوانی محجوب ، متين ، صبور و از ادبی فوق‌العاده برخوردار بود و خضوع و فروتنی در رفتار و گفتارش در كمال مشاهده می‌شد . رفتار و كلامش به قدری اثر بخش و جاذب بود كه هرفردی را كه با او برخورد داشت ، مجذوب خود می‌ساخت . امكان نداشت با فردی صميمانه برخورد كند و او را مجذوب خود نسازد ، رفتارش نسبت به پدر و مادر بی‌نظير بود و سابقه نداشت كه كوچك‌ترين نافرمانی از وی نسبت به پدر و مادر سر زده باشد . برای پارتی بازی به سپاه بابلسر رفت! ازتاریخ 1362/2/2 تا 1364/5/10 به عنوان کادر رسمی سپاه دربانه درپی مبارزه بامنافقان کوردل بود که درسال 1364 به سپاه شهرستان بابلسر انتقال یافت البته علت انتخاب این شهر را خودش عنوان نمود که اگر به شهرآمل برود ممکن است آشنایان از او کاری بخواهند و او ناچار به پارتی‌بازی شود و همین دلیل از رفتن به آمل اجتناب ورزید و به سپاه شهرستان بابلسر رفت و درقسمت تعاون به خانوادهای معظم شهدا خدمت می‌نمود. پرپرشدن در قلاویزان همچون عباس(ع)  بعد از این که یک سال دربابلسر ساکن شد بیش از این طاقت ماندن درپشت جبهه رانداشت و مجدداً راهی جبهه حق علیه باطل شد این بار بعنوان جانشین تعاون لشگر 25 کربلا انجام  وظیفه نمود و سرانجام پس از رشادتهای فراوان در تاریخ دهم تیرماه 65 در عملیات کربلای 1 در منطقه عمومی قلاویزان پایبند به عهد ازلی با خدای خود بر اثر اصابت مستقیم راکت هواپیما کل بدن مطهرش ،همچون حضرت عباس (ع) سوخت و متلاشی شد و به دیدار معبودش شتافت ، باقیمانده های پیکر مطهرش پس از چند روز در گلزار شهدای غیاثکلا شهرستان آمل به خاک سپرده شد.  فرازهائی از وصیت سردارشهید شهادت هجرتی زیبا و به خدا پیوستن است آری برادر! ما خون سرخ خود را زیر درختی که امر ولایت فقیه باشد می ریزیم تا این انقلاب توسط خون سرخمان به تمام کشورهای اسلامی و ستمدیده انتقال یابد تا مردم رنج کشیده از یوغ استعمارگران غرب و شرق بیرون بیایند و زیر پرچم لااله الاالله خدمت کنند . شهادت هجرتی است زیبا از خود گذشتن و به خدا پیوستن است هجرتی که از شناختن روح آغاز می شود تا آن جا که به دیدار خدا می رود . عزیزان به یاد خدا باشید که یاد خداوند به دلها آرامش می دهد وجود امام خمینی نعمتی است که ما را به راه راست هدایت کرد و توانستیم خون خود را مانند امام حسین (ع) در راه دین و ارزشهای انسانی هدیه کنیم. سفارش شهدا و مفقودان را از یاد مبرید. برادرانم راهم را ادامه دهند از برادرانم می خواهم که به خاطر اسلام خوب درس بخوانند و مسایل دینی را خوب فرا گیرند و هرگز دست از امام نکشند که پشیمان خواهند شد، وجود امام نعمتی است که خداوند به ما ارزانی داشته است. همیشه امام را دعا کنید و از خدا برای او سلامتی و طول عمر بخواهید. نماز جمعه و دعای کمیل و دعای توسل را فراموش نکنید. امیدوارم که برادرانم راه مرا که راه دیگر شهدا است ادامه دهند. شهادت یعنی جان خویش را در راه خدا و اسلام فدا نمودن. مادرم! امیدوارم که همانند دیگر مادران شهدا مثل کوه استوار و پایدار باشی. همسرم آنقدر درس ایثار و از خود گذشتن را سرمشق خود قرار بده که دیگران از تو سرمشق بگیرند. همسرم! هر سفارشی که قابل ذکر است در یک کلمه خلاصه می کنم آن اخلاص و صداقت تو نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب است. دعایمان کنید در مساجد و … یاد ما باشید.  روحمان با یادش شاد با ذکر صلوات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه