حفاظت از راه دور!

 

چند تن از دوستان از قول مردي به نام ملا محمد که خادم و محافظ پشت بام حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام بود، روايت کردند که: « حاج شيخ حسنعلي اصفهاني شبهاي جمعه را در بالاي بام حرم بيتوته و عبادت مي فرمود. يک شب از ايشان اجازه خواستم تا براي حفاظت باغ انگوري که در خارج شهر داشتم، بروم. حاج شيخ فرمودند:« شب جمعه دنبال چنين کارها مرو و در همين جا بمان و اگر نگران باغ خود هستي، دستور مي دهم که آنرا نگهداري کنند. »

خلاصه شب را ماندم و بعد از نماز صبح و پيش از طلوع آفتاب، به قصد باغ بيرون آمدم. اما چون نزديک باغ رسيدم، ديدم مردي که جوالي همراه داشت بر روي ديوار باغ نشسته است، فرياد کردم کيستي؟ جوابي نداد. نزديک شدم، حرکتي نکرد، پايش را کشيدم از بالاي ديوار روي زمين افتاد، مدتي شانه هايش را ماليدم تا به هوش آمد. گفتم: تو کيستي؟ گفت حقيقت امر آنکه به دزدي آمده بودم، ولي چون بالاي ديوار رفتم، گربه اي نزديک من آمد و چنان بانگ مهيبي کرد که از هوش رفتم تا اکنون که به حال خود باز آمدم. »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه