گزارشی از شبکه سازی بنیاد سوروس در ایران

ایجاد انقلاب مخملین در ایران از طریق نافرمانی مدنی، بخشی از پازل راهبردی امریکا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران از درون است که تاکنون به دفعات طراحی شده است

ایجاد انقلاب مخملین در ایران از طریق نافرمانی مدنی، بخشی از پازل راهبردی امریکا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران از درون است که تاکنون به دفعات طراحی شده است. بررسی های به عمل آمده در خصوص تلاش برخی موسسات، بنیادها و سازمان های امریکایی برای اثرگذاری بر جمهوری اسلامی ایران نشان داده است، این نهادها سعی دارند تحت پوشش عناوینی همچون دموکراسی سازی، حقوق بشر و غیره نقشی را ایفا نمایند که سرویس های اطلاعاتی و امنیتی آنها در سال های گذشته، علیه کشورهای هدف، انجام می دادند. فعالیت ها و برنامه های مربوط به ایران، از طریق بنیاد معروف امریکایی «سوروس» حمایت و پشتیبانی مالی شده است؛ بنیادی که در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازی خود را دنبال می کرده است. برخی از این بنیادها از طریق دعوت افراد برای سخنرانی، شرکت در کنفرانس، دادن پروژه های تحقیقاتی و بورس های مطالعاتی و غیره سعی در یارگیری و جذب عناصر موثر کشور و مرتبط نمودن آنها با نهادها و سازمان های تصمیم ساز و تصمیم گیر در امریکا داشته اند. البته در این میان نقش پنهان برخی عناصر اطلاعاتی آنها در این فرآیند و تحت پوشش های یاد شده موثر و کلیدی می باشد. گرچه اهداف کوتاه مدت بنیادهای مزبور، عمدتاً به فعالیت های ظاهری آنها بر می گردد لکن اهداف میان مدت آنها نوعی فرهنگ سازی، نهاد سازی و شبکه سازی در کشور است که به تدریج به ایجاد یک شبکه غیر رسمی و مرتبط با آنها در داخل کشور منجر شده و توسعه و گسترش آن در دستور کار جدی قرار دارد. هدف غایی و دراز مدت بنیادهای مزبور نیز، توانمندسازی این شبکه در عرصه های مورد نظر و بهره گیری از آن در زمان معین در رویارویی با حاکمیت یک کشور می باشد که این مدل طراحی شده امریکایی ها با تابلوی ظاهری و فریبنده آن، براندازی نرم را در کشورها دنبال می نماید.

 

معرفی بنیاد سوروس

بنیاد سوروس یا همان سازمان جامعه باز(OSI) توسط فردی صهیونیست و مجار الاصل به نام جورج سوروس در دهه 1970 با هدف کمک به مخالفان شوروی سابق در کشورهای بلوک شرق اروپا از طریق نهادهای پوششی و کمک به نویسندگان، NGO ها و نخبگان تأسیس شد و بعدها این کمک ها نهادهای حامی حقوق بشر را هم تحت پوشش قرار داد. جرج سوروس یک سرمایه دار موفق در زمینه بورس و ارز است که سالانه 300 الی 500 میلیون دلار از درآمدهای خود را به تأمین هزینه های بنیادش اختصاص می دهد.

تفاوت عمده بنیاد سوروس با دیگر بنیادهای هم عرض مانند بنیاد «راک فلر»، «فورد» و «جرمن مارشال فایند» در این است که مدیران این بنیاد اهداف ایدئولوژیک را دنبال می کنند و رسماً اعلام می کنند، صرفاً در پی توسعه اقتصادی و یا کمک به نهادها و NGO های صنفی و سیاسی نیستند بلکه از این طریق به دنبال ایجاد جامعه باز – طبق نظریه پوپر ( استاد سوروس ) – می باشند و اقدامات و پروژه هایی مانند همکاری های بهداشتی و فرهنگی یا کمک به زلزله زدگان، پوششی است برای پیگیری هدف پنهان OSI که همان ایجاد جامعه باز است . در کشورهای اروپای شرقی این اتفاق یعنی ایجاد جامعه باز در بستر انتخابات شکل گرفت و انقلاب های مخملین، یکی پس از دیگری از کرواسی شروع و بعد در سال 2000 مهم تر ین نمونه آن در صربستان رخ داد.

چندی پیش، در مصاحبه ای از جورج سوروس سوال می شود، آیا شما در مورد دخالت مدیران این بنیاد دراتفاقات کشورهای اروپای شرقی پشیمان نیستید؟ وی پاسخ می دهد، نه پشیمان نیستم و اتفاقات بسیار خوبی بود!

مراحل سه گانه فرآیند انقلاب مخملین

بنیاد سوروس در سه مرحله اقدامات خود را برای تحقق اهداف انقلاب مخملین انجام می دهد. مرحله اول شناسایی و پرورش دادن و ایجاد شبکه ای از افراد متفاوت همسو و همفکر با ارزش ها و اهداف دراز مدت OSI و حمایت از آنها از طرق مختلف است.

این افراد از بین گروه های مؤثر جامعه مانند اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، هنرمندان و دیگر نخبگان انتخاب می شوند. هدف از این اقدام در کوتاه مدت کمک به افراد همسو و شکل دهی گروه هاست ولی در دراز مدت هدف یارگیری است تا در هنگام بحران و مراحل پایانی انقلاب مخملین از این پتانسیل استفاده شود. مرحله دوم، شناسایی یک یا چند نهاد غیر دولتی برای اجرای برنامه های مشترک را شامل می شود و این زمانی است که OSI احساس می کند نمی تواند فعلاً بطور مستقل در آن کشور عمل کند و مرحله سوم زمانی است که OSI موفق می شود از طریق یارگیری در درون دولت، مجوز تاسیس یک دفتر مستقل را اخذ نماید و مستقیماً یک شعبة بنیاد در آن کشور ایجاد شود .

بنابر نظر کارشناسان، اقدامات OSI در کشور ترکیه در مرحله سوم، در پاکستان در مرحله دوم و در ایران در مرحله نخست قرار دارد یعنی در ایران دنبال جای پا هستند.

ارتباط گیری عوامل سوروس

با دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل

در سال 1383 یکی ازعوامل ایرانی جریان تجدید نظر طلب با سازمان OSIبه عنوان مشاورهمکاری خود را آغاز نمود. همزمان با شروع این همکاری در سفری که این فرد به نیویورک داشت با چند استاد دانشگاه ایران از جمله ناصرهادیان و هادی سمتی (اساتید دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران ) آشنا شد. وی همچنین در آن مقطع از طریق «آنتونی ریکتر» معاون بخش خاورمیانه سازمان جامعه باز با محمد جواد ظریف نماینده دائم ایران در سازمان ملل و دکتر سجادپور، رایزن پژوهشی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک، آشناشد. در اینجا بود که «ریکتر» از این عامل خواست مشاوره فنی آقای ظریف را تقبل کند. در آن دیدار قرار شد پروژه های مشترکی برای همکاری تعریف شود مانندهمکاری کتابخانه های ایران و اروپا، یک پروژه بهداشتی وکمک به چند NGOو این عامل ایرانی مقرر شد به عنوان مشاور فنی پروژه ها در داخل ایران ایفای نقش نماید.

ظریف این عامل ایرانی را به دکتر مصطفی زهرائی معرفی کرد که در آن زمان مدیر کل مرکز مطالعات وزارت خارجه بود. زهرائی از سال ها پیش با آنتونی ریکتر مسئول بخشی خاورمیانه وایران در OSI آشنا بوده و شروع این آشنایی به زمانی برمی گردد که زهرائی در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک کار می کرده است.

ارتباط مشاور سوروس با مسئولان دولت وقت

عامل ایرانی بنیاد سوروس و مشاور این بنیاد در اولین سفر خود به ایران در سال 1999که با هدف انجام تحقیقات در زمینة توسعه شهری و مسئله سرمایه اجتماعی انجام می شد، توسط فردی به نام نادر صدیقی با آقایان حجاریان و تاج زاده آشنا می شود. بهانه این آشنایی توصیه ای بوده که نادر صدیقی به او کرده بود. صدیقی پیشنهاد می کند وی در مورد انتخابات شهر و روستا تحقیق نماید که سال بعد – سال 1378 – قرار بود انجام شود و در این رابطه نیاز به ارتباط و هماهنگی با مسئولان امر در وزارت کشور بود.

بنابر این ملاقاتی با آقایان حجاریان و تاج زاده در محل وزارت کشور انجام می گیرد. وی در آن دیدار موضوع سرمایه اجتماعی را- که در واقع تبلور عینی جامعه مدنی است- شرح می دهد که بسیار مورد استقبال نامبردگان قرار می گیرد. وی اظهار می دارد، در آن جلسه کتاب آقای پاتنام را که در مورد چگونگی گسترش دموکراسی در ایتالیا نوشته شده است به آقای حجاریان و آقای تاج زاده معرفی می کند و بعدهامتوجه می شود که این کتاب توسط حجاریان ترجمه شده است. در جلسه مذکور حجاریان تأکید می کند، مادنبال تقویت جامعه مدنی مستقل از حکومت، تقویت آزادی های اجتماعی، تقویت NGO ها و تقویت فعالیت احزاب در ایران هستیم وبرخی معتقدند، این روند منجر به فروپاشی بافت سنتی جامعه می شود، در حالی که ما معتقدیم این برنامه ها موجب جلوگیری از فروپاشی می شود. ذکر این نکته ضروری است که سرمایه اجتماعی همان گسترش دموکراسی در سطح منطقه ای است. حجاریان در آن جلسه گفت:ما یک زمانی دارای سرمایه انقلابی بودیم که انقلاب 57 را به وجود آورد و امروز نیاز به سرمایه اجتماعی است که جامعه مدنی ودموکراسی را به وجـود آورد.

سفر معاون سوروس به ایران

سال1383 «آنتونی ریکتر» سفری به ایران داشت. در آن زمان عامل ایرانی بنیاد سوروس به عنوان استاد مدعو در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی تدریس می کرد. ریکتر از سوی مرکز مطالعات وزارت خارجه و شخص دکتر زهرائی دعوت شده بود. ریکتر وقتی متوجه شد عامل ایرانی بنیاد سوروس قصد دارد در ایران ماندگار شود، به وی پیشنهاد کرد که به عنوان مشاور OSI در ایران کار کند.

نکته جالب توجه اینکه «ریکتر» در آن سفر به جز دیدار با عامل ایرانی بنیاد سوروس با افراد دیگری هم ملاقات داشت همچنین وی با افرادی مثل مهرانگیز کار- که باوی از قبل ارتباط داشت- ملاقات نمود. عامل ایرانی بنیاد سوروس درآن سال ها درموسسه پژوهش های فرهنگی مشغول به فعالیت بود. دراین سفر ریکتر دیداری با خوشنویس، مدیر این موسسه انجام داد و طی آن راه های همکاری مشترک مورد بررسی قرار گرفت از جمله پروژه همکاری کتابخانه ها، مطرح شد که به توافقاتی نیز رسیدند.

نقش موسسه پژوهش های فرهنگی

افراد به ظاهر روشنفکری که بعضا وابستگی هایی به برخی کشورهای غربی داشتند و از خارج از ایران می آمدند مثل رامین جهانبگلو جذب این موسسه می شدند. رامین جهانبگلو به عنوان رئیس گروه فلسفه و عامل ایرانی بنیاد سوروس در گروه شهری مشغول به فعالیت شدند.

در آن زمان بود که کتاب سرمایه اجتماعی نوشته رابرت پاتنام توسط همین عامل ایرانی ترجمه شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت تا جایی که از طرف وزیر وقت رفاه دعوت شدکه پروژه ای را در رابطه با سرمایه اجتماعی اجرا نماید! نکته قابل توجه اینکه این پروژه در همان سال توسط یک گروه تخصصی وارد برنامه چهارم توسعه شد!

نحوه شکل گیری حلقه های ارتباطی از سوی OSI

از نتایج سفر آنتونی ریکتر به ایران، دعوت از برخی افراد به نیویورک بود، تا بروند و پروژه خود را به نمایش بگذارند. این سفرها باعث آشنایی آنها با یکدیگر و با دیگر نهادها و بنیاد ها می شد طوری که بعد از بازگشت به ایران کسانی که با هم آشنا شده بودند حلقه هایی را شکل می دادند و بعد ارتباط این حلقـه ها با هم موجب ایجاد شبکه ای گسترده از افراد همسو وهمفکر با OSIمی شد. عامل ایرانی بنیاد سوروس دربازگشت به ایران با یکی از این حلقه ها در دفتر کار دکتر زهرائی آشنا می شود؛ اعضای این حلقه عبارت بودند از: دکتر زهرائی، دکتر هادیان، دکتر سمتی و دکتر چگینی زاده. در جلسه مشترک در دفتر زهرایی عامل ایرانی بنیاد سوروس در مورد پروژه هایی که توسط آقای ریکتر و ظریف مطرح شده بود توضیحاتی ارائه کرد؛ پروژه کتابخانه ها، بهداشت و حقوق بشر. همچنین در آن جلسه مقرر گردید برای شروع همکاری با دفتر مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، زهرائی این عامل را به رئیس موسسه حقوق بشر یعنی خانم دکتر نسرین مصفا معرفی کند. در آن زمان محسن میـــردامادی رئیس بخش مطالعات بین الملل دانشگاه تهران بود که موسسه حقوق بشر زیر مجموعه آن بود.

ملاقات عطریانفر با جورج سوروس

د راوائل دهه 70، هیاتی ایرانی به نیویورک رفت. در آن سفر محمد عطریانفر با شخص جورج سوروس ملاقات کرده ودر مورد توسعه مطبوعات اصلاح طلب گفت وگو نمود. بررسی ها نشان داده که عمده افرادی که د راوایل دهه 70 با بنیادهائی مثل سوورس ارتباط داشتند، از چهره های سرشناس جریان اصلاحات بودند. بنابر شواهد، مرتبطان با OSI به دو دسته تقسیم می شوند: کسانی که مستقیماً ارتباط هستند وکسانی که بطور غیر مستقیم با موسسه جامعه باز ارتباط دارند. برای مثال افرادی مانند حجاریان، تاج زاده، شیرین عبادی، باقرنمازی، نادر صدیقی و دکتر چگینی زاده بصورت غیر مستقیم در ارتباط با موسسه جامعه باز می باشند.

طرح های بنیاد سوروس در ایران

طرح اول: پروژه کتابخانه ها

دفتر پژوهش های فرهنگی کارگروهی را تشکیل داد که این کارگروه متشکل از رئیس دفتر پژوهش های فرهنگی، عامل ایرانی بنیاد سوروس به عنوان کارشناس و مشاور بنیاد سوروس، دکتر عباس حری به عنوان مشاور تخصصی قسمت کتابخانه دفتر پژوهش های فرهنگی و یک نماینده از کتابخانه ملی بود. این کارگروه در ابتدای امر بودجه نداشت و ملاحظاتی وجود داشت که این پروژه ها به چه شکلی باید پیش برود. در همین راستا، بنیاد سوروس به این کارگروه پیشنهاد می کند که ما می توانیم برای اجرای یک پروژه مشترک به شما کمک کنیم. بنیاد سوروس در راستای اجرای پروژه ها مدرسه ای به نام آیفل را به این کارگروه معرفی کرد. آیفل مدرسه کوچکی است که ستاد آن در رم ایتالیا است. این موسسه سابقاً زیر مجموعه بنیاد سوروس بوده ولــــی درسالهای گذشته به عنوان یک بخش رسمی بنیاد سوروس در آمده و بطور مستقل در ایتالیا ثبت شده است. البته علی رغم اینکه اهداف این مدرسه، ظاهراً مستقل از Osi است ولی مسؤولانش به این مسأله اذعان دارند که صددرصد هزینه شان رااز دفتر نیویورک بنیاد سوروس دریافت می کنند. یعنی این موسسه به نوعی یک مجموعه پوششی بود. بنا به توصیه آنتونی ریکتر، مسؤولین این پروژه با این مدرسه تماس برقرارکردند تا این پروژه را به آنها تحویل دهند. بدین ترتیب یک خانم آلمانی به نام مونیکا Monika به این پروژه معرفی شد. مونیکا بنابر تجربه ای که در کشورهای دیگر داشت برای انجام این پروژه در ایران طرح مقدماتی را آماده کرد و برای ریکتر ارسال کرد و با تأِیید وی مهیای سفر به ایران شده.

مونیکا قبل از سفر به ایران به عامل ایرانی بنیاد سوروس مأموریت می دهد فهرستی از نهادها و مسؤولینی که در سیاست گذاری کتابخانه ها و کتب درسی و کتابخانه ملی مؤثرند را تهیه کند وطی تماسی با آنــان، این گروه را بـرای جلسه ای (همزمان با ورود مونیکا ) دعوت نماید.

این عامل هم برای شناسایی این افراد با کسانی چون عباس حری و دکتر خوشنویس مشورت می کند و بدین ترتیب رئیس کتابخانه ملی به وی معرفی می گردد. اما چون وی به عنوان یک شخصیت حقیقی نمی توانستند با رئیس کتابخانه ملی تماس بگیرد از خوشنویس ( رئیس دفتر پژوهش های فرهنگی ) می خواهد این ارتباط را برقرار کند و بدین ترتیب دفتر پژوهش های فرهنگی نقش خود را به عنوان یک حامی سازمان ایفا می کند. خوشنویس در تماس خودبا رئیس کتابخانه ملی به وی خاطر نشان می کند که دفتر پژوهش های فرهنگی قصد دارد یک پروژ عظیم را آغاز کند و بسیار خوشحال می شود در کتابخانه ملی نیز برای تحقق اهداف این پروژه به این موسسه یاری رساند.

پس از چندی خانم مونیکا به تهران سفر می کند و نتیجه این سفر این می شود که می توانیم به پله بعدی قدم بگذاریم. او پیشنهاد کرد که گام و قدم بعدی برگزاری یک نشست در مورد اطلاع رسانی مدرن است. مونیکا تأکید کرد، ما با هزینه «آیفل»، سه متخصص را از نقاط مختلف جهان دعوت می کنیم تا پیرامون این موضوع سخنرانی انجام دهند و قرار شد تعداد زیادی از دست اندرکاران در این حوزه دعوت شوند تا در این نشست حضور یابند. پس از تأیید این طرح یک کارگروه که در دفتر پژوهش های فرهنگی تشکیل شده بود برای دعوت 100 کتابخانه دار از سراسر کشور وارد عمل شده، مقدمات کار را فراهم آورد .

طرح تشکیل اتحادیه کتابخانه ها

طرح تشکیل اتحادیه کتابخانه ها

عامل ایرانی بنیاد سوروس در سفری که به نیویورک داشت، از سوی آنتونی ریکتر دعوت می شود که جلسه ای را در دفتر او برگزار کنند. از قضا در این جلسه چند پزشک ایرانی نیز برای گفت وگو در خصوص چند پروژه بهداشتی در دفتر ریکتر حضور داشتند. دکتر عمران رزاقی و دکتر وزیریان که هر دو از اعضای مرکز ملی مبارزه با اعتیاد هستند، از جمله حاضرین در جلسه فوق الذکر بودهاند. دکتر رزاقی در سال 81 یا 82 در دوره ای در دانشگاه «ییل» با چند پزشک آشنا می شود. این پزشکان در بخش بهداشت عمومی بنیاد سوروس مشغول به فعالیت بوده اند و در روابط متقابل رزاقی با این پزشکان، دعوت می شود تا برای توضیح پروژه خود در ایران که همانا کاهش آسیب ایدز بود، در مرکز بنیاد سوروس توضیحاتی را ارائه کند. عامل ایرانی بنیاد سوروس در این جلسه به عنوان مشاور جدید بنیاد سوروس در ایران، به این دو پزشک معرفی می شود. در پایان این جلسه قرار شد دکتر رزاقی پس از بازگشت به ایران یک پروژه مقدماتی را تدوین و به بنیاد سوروس در نیویورک ارسال کند و سؤالات و ابهامات خود را از طریق مشاور جدید بنیاد سوروس به مسؤول این بنیاد انتقال دهد.

براساس برنامه دکتر رزاقی پس از بازگشت به ایران با کمک همکارانش این طرح را آماده کرد و زمانی که قرار بود این طرح را اجرایی کنند دو پیشنهاد می کند تا جلسه ای با معاون وزارت بهداشت برگزار کنند و به سرعت جلسه ای با حضور رزاقی، عامل ایرانی بنیاد سوروس، وزیر و معاون وزیر در ساختمان بهداشت در شهرک غرب تشکیل می شود. پس از پایان این جلسه رزاقی این طرح را برای امریکا می فرستد. اجرای این طرح نیازمند صد هزار دلار بودجه بود که پس از تأیید بنیاد سوروس این بودجه مستقیم از نیویورک به حساب دانشکده پزشکی دانشگاه تهران واریز شد. اما رزاقی در اجرای پروژه تعلل می کند و زمانی که مشاور ایرانی بنیاد سوروس چرایی این مسأله را از او جویا می شود او پاسخ می دهد که فرایند وصول پول طولانی است و نهایتا رزاقی پس از چند ماه از اجرای این پروژه صرف نظر کرده و پول را پس می فرستد.

اینجا این سؤال پیش می آید که: آیا بنیادهایی نظیر سوروس که مستقیماً زیر نظر دولت ایالات متحده فعالیت می کنند، واقعاً برای وضعیت کتابخانه های ایران، یا وضعیت بهداشت عمومی دلسوزی کرده اند یا اهداف دیگری را دنبال می کنند؟ به نظر می رسد هدف از اجرای این پروژه در حد همان اجرا نبود بلکه با انجام این پروژه ها قصد داشتند شبکه ای از همفکران خود را ایجاد کنند تا در زمان بحران به آنها کمک کنند. چون آنها می توانند از طریق دفتر بروکسل، هلند و لندن سریع وارد عمل شوند واین بحران ها را هدایت کنند. برای مثال در کشور های اوکراین و صربستان، بسیاری از NGO ها 6 ماه قبل از انتخابات، اعتبارات زیادی را دریافت کردند و بعدها در صربستان وزیر بهداشت جدید، رئیس یک NGO بهداشت بود که توسط بنیاد سوروس تغذیه می شد و در حقیقت کار بنیاد سوروس یک ظرفیت سازی است تا در بحران از همه نیروها استفاده شود.

حضور NGO های بهداشتی ایران در کنفرانس ایرلند

بنیاد سوروس از ظرفیت آقایان رزاقی و وزیریان استفاده کرده و NGO های بهداشتی را شناسایی و به کنفرانس ایرلند دعوت نمود. افراد مورد نظر برای حضور در کنفرانس ایرلند دعوت می شوند. هزینه سفر و اقامت، به طور کامل توسط بنیاد سوروس تأمین شد، هر چند بنیاد سوروس با پوشش مؤسسه ای به نام مؤسسه بین المللی بهداشت این خدمات را ارائه کرده است اما در دعوتنامه قید کرد که بنیاد سوروس از این کنفرانس حمایت مالی کرده است. در این کنفرانس NGO های ایرانی با شرکت های خارجی آشنا می شوند و بالطبع قراردادهای جدید نیزمیان آنها منعقد می شود.

طرح تشکیل اتحادیه کتابخانه ها

وقتی گروهی از آیفل به ایران آمدند، اعلام کردند، آیفل حاضر است به گروه ایرانی کمک کند. آنها یک موسسه بین المللی با عنوان اطلاع رسانی مدرن را به گروه ایرانی معرفی کردند و گفتند، ما می توانیم از این موسسه متخصصانی به ایران بفرستیم، تا تمام احتیاجات شما را در این زمینه برطرف کرده و شما را به روز کنند. اما پیش شرط آیفل برای ارائه این خدمات، تشکیل یک انجمن و اتحادیه جدید با عنوان اتحادیه کتابخانه ها بود که تشکیل چنین اتحادیه ای، از جمله اهداف بسیار بزرگ بنیاد سوروس در ایران بود که در جهان نیز بی سابقه ارزیابی می شد.

ارتباط بنیاد سوروس با براندازی نرم

هدف نهایی بنیاد سوروس، ایجاد یک جامعه به اصطلاح باز است که در آن ارزش های غربی، دموکراسی ا زنوع غربی و به اصطلاح حقوق بشر حاکم است. این جامعه باید با سیاست های غرب و امریکا همخوانی داشته باشد تا همکاری های آینده شکل بگیرد. حمله به دین، دین زدایی و حمله به پایه های ارزشی بخشی از اهداف نهایی این جامعه باز است. در حقیقت براندازی نرم ابزاری است برای رسیدن به آن اهداف بلندمدت. موضوع براندازی نرم فراتر از دولت ها در امریکاست. براندازی نرم یک شیوه است تا از طریق آن حکومتی را تغییر داد و مخلمین بودن آن بخاطر این است که حمله نظامی در آن نیست و از طریق تقویت لایه هایی از جامعه که با نظام مخالفند، صورت می گیرد.

اعتبارات پروژه ها از کجا تأمین می شد؟

اعتبار این طرحها در ردیف بودجه سالانه وزارت امورخارجه کشورهایی مانند امریکا و هلند قرار دارد. این بودجه ها زیر ردیف بودجه کمک به گسترش دموکراسی و حقوق بشر قرار دارد.

بنیاد هایی نظیر سوروس در ابتدا با اهدافی خیرخواهانه فعالیت خود را شروع می کنند، اما پس از ایجاد یک شبکه در کشور هدف و اجرای پروژه های اولیه، در گام بعدی خواسته هایی از این تشکل ها دارند که این خواسته ها می تواند با ساختار حقوقی جمهوری اسلامی مغایرت داشته باشد یعنی این خواسته ها در ابتدا خواسته های فرعی است، اما در گام بعدی نقش اصلی را ایفا می کند و در این شرایط افراد همسو برای پذیرفتن پیش فرض ها مشکلی ندارند و براحتی این پیش فرض ها را می پذیرند.

فرآیند براندازی نرم

فرآیندی که برای شکل گیری براندازی نرم صورت می گیرد را می توان اینگونه ترسیم کرد: الف- شناسایی مخالفان نظام، ب- حمایت از این مخالفان و ج- تقویت این گروهها و استفاده از این گروه ها در زمان بحرانهای پیش آمده. البته برای براندازی نرم، از تاکتیک های مختلفی استفاده می شود که برای مثال می توان از تاکتیک فشار از پایین و چانه زنی در بالا که توسط حجاریان مطرح شد، نام برد. انقلابهای مخملین معمولاً حول یک انتخابات صورت می گیرد یعنی از انتخابات برای تشدید شکاف بین حکومت و مردم جامعه استفاده می شود. روش های ایجاد شکاف نیز متفاوت است که تشکیک در خصوص اعتبار انتخابات، تشکیک در مورد صلاحیت نماینده های رسمی برگزار کننده انتخابات و تبلیغات سوء از طرف رسانه ها علیه برخی نهادها از جمله این روش ها هستند.

نحوه شکل گیری حلقه های ارتباطی از سوی Osi

دلایل شکست کودتای مخملین در ایرانعلی رغم این که با توجه به تلاش کشورهای غربی، وقوع کودتای مخملین در ایران میسر نشد، سوال اساسی این جاست که مهم تر ین دلیل شکست این تلاش چه بوده است؟

در این زمینه می توان موارد ذیل را به عنوان بخشی از دلایل این شکست مطرح کرد:

مردم ایران بیش از سه دهه است دموکراسی را در منطقه تمرین کرده اند و شعار دموکراسی غربی برای اکثریت آنان جاذبه ای ندارد. همین برگزاری انتخابات متعدد نشان می دهد، نظام سیاسی ایران، هرگز آن طوری که متهم می کنند، اقتدارگرا نبوده و حاکمان اقتدارگرا نمی توانند خود را بر مردم تحمیل کنند. درحالی که آن را مردم اروپای شرقی، قفقاز و آسیای مرکزی از چنین امتیازی برخوردار نبودند و نمی باشند و رهبران آنها همان اقتدارگرایان دوران رژیم های کمونیستی و پساکمونیستی هستند. در ایران به دلیل داشتن تاریخ و تمدن کهن، فرهنگ پویا و نظام سیاسی مستحکم مانند کشورهای آسیب پذیر تازه تأسیس، بحران هویت وجود ندارد و به همین دلیل شکاف اجتماعی میان گروه های سیاسی، مذهبی و قومی نمی تواند نقش مؤثری در کودتای مخملین داشته باشد. در ایران حکومت بر دین و فرهنگ مردم استوار بوده و ریشه در نهادهای دینی و اجتماعی گسترده در سراسر این کشور دارد. جورج سوروس رئیس هیأت مدیره موسسه جامعه باز(OSI) در مراسمی که به مناسبت هشتمین سالگرد حوادث یازدهم سپتامبر، شامگاه 11 سپتامبر 2009در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ (Trump International Hotel) در نیویورک برگزار شد در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیردولتی امریکا به اظهارات خاتمی در دیدار با خود اشاره کرد و گفت: خاتمی در این جلسه به من گفت که تعارض موجود بین ساختار حقیقی و ساختار حقوقی در ایران مهم تر ین مانع برای پیشرفت و توسعه روابط ایران با غرب است. سوروس افزود: خاتمی معتقد بود، دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نخواهد آمد. سوروس ادامه داد: خاتمی در این جلسه به من گفت، کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابرعمومی منتقل کنند. وی اظهار داشت: خاتمی در این دیدار کاملا در نقش رهبر مخالفین دولت در ایران صحبت می کرد. ( ایرنا، 3 /6/1388)

نظام ایران، نظامی مذهبی است که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد. ولی فقیه بصورت غیرمستقیم توسط مردم و مستقیم توسط خبرگان رهبری انتخاب می شود. این سازوکار سبب شده است شخصیت والا، لایق و توانمندی در رأس نظام قرار بگیرد. در ایران هم شخص رهبری و هم جایگاه قانونی او از مشروعیت و قداست مردمی و دینی برخوردار است. به این قدرت و مشروعیت رهبری، آقای خاتمی در صحبت هایش با سوروس آنجا که می گوید: «دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نخواهد آمد»، به شکل دیگری اعتراف می نماید. ولی فقیه کنونی شخصیت کم نظیری است که در طی بیش از دو دهه ایران و انقلاب اسلامی را به بهترین وجه رهبری کرده و از گردنه های سختی عبور داده است. چگونگی برخورد رهبری با کودتای مخملین و وضعیت دشواری که به وجود آورده بودند، یک بار دیگر عظمت و درایت این مرد بزرگ را به نمایش گذاشت. در کشورهایی که کودتای مخملین پیروز شده است مردم از داشتن رهبر آگاه، آزاده و با درایت محروم بوده اند.

ملت ایران علاوه بر سابقه تاریخی، در پرتو انقلاب اسلامی و به دوش کشیدن پرچم مقاومت و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی، در مقایسه با سایر ملت های منطقه از میزان آگاهی بالایی برخوردار است. تشخیص ترفندها، حمایت از منافع ملی و پاسداری از آرمان های دینی از مهم تر ین خصوصیات ملت ایران در حال حاضر است که آن را در زمان های مختلف به نمایش گذاشته است.

مهم تر از همه عشق به رهبری و وفاداری به آرمان های بنیانگذار جمهوری اسلامی اکثریت مردم ایران را به هم پیوند داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه