یادداشت-جای تو خالی است، مرد!
به قلم حجت الاسلام احمدشرفخانی
آخر خرداد، سالروز شهادت مصطفی چمران است. شخصیت شهید چمران پیوندی ناگسستنی با فرهنگ دارد. جالب است بدانید کتابی هست به نام «عشق و شهادت و عرفان» که این کتاب تمام دستنگاشتههای شهید دکتر چمران است در یک بازهی زمانی بسیار خاص؛ زمانی که ایشان در دوران جنگ تحمیلی وارد خوزستان میشوند، شروع به نوشتن میکنند و این نوشتهها تا نیم ساعت پیش از شهادتشان را شامل میشود؛ یعنی شهید چمران در نیم ساعت پایانی عمر خود و پیش از شهادت مشغول نوشتن بوده است. ایشان داخل خودرو بوده و به سوی دهلاویه میرفته که شروع کرده به نوشتن و این دستنگاشته داخل جیب لباسی بوده که با آن به شهادت رسیده است.
ممکن است بپرسید: دستنوشتهای که متعلق به نیم ساعت قبل از شهادت است، چه مضمونی دارد؟
باور کنید یکی از زیباترین دستنگاشتههاست که به دست و پا و چشم خودش خطاب میکند و با آنها حرف میزند و میگوید: «این آخرین لحظات مرا تحمل کنید؛ محکم باشید. شما به من خدمت کردید و من شما را آزار دادم و به شما قول میدهم که لحظاتی دیگر همه در یک آرامش ابدی فرو خواهیم رفت. ولی این لحظات آخر آبروی من را حفظ کنید.» و همانطور ادامه مییابد تا میرسد به این جملهی پایانی و اثرگذار که باز هم خطاب به دستها و پاهایش نوشته است: «رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.» و با این جمله آخرین دستنوشتهی او ختم میشود.
مردی که مراقب خودش بود و سعی میکرد در موقعیتهای مختلف بهترین خودش را بروز و ظهور دهد و آخرین تلاشهایش را کرد تا با فکر و خلاقیت و تاکتیکهای دقیق، پیروزی نصیب کشور شود. حالا بین ما نیست. اما یادش بین ماست و جای خالی او را در میانهی اخبار
مختلفی که از دولتمردان و مسئولان میشنویم، کاملاً حس میکنیم.