یادداشت- با «به من چه» کار پیش نمیرود
نگارنده: احمد شرفخانی
اخبار متناقض و مختلفی هر روز به گوشمان میخورد؛ چیزهایی که باور کردنی نیستند. اما اتفاق افتادهاند. خبرها اکثراً خوب نیستند؛ دلهرهآورند؛ شادی بَران، تلخ و گزنده، شوکهکننده؛ خبر جنایتهای جنگی بر سر غیرنظامیان بیدفاع؛ خبر آوارگان و فجایعی که برایشان رخ میدهد؛ خبر ترسها و فریادها، بیانصافیها و حقکشیها، تجاوزها و غارتها، فقر و نکبتها. اینها مثل یک مه غلیط در اطراف ما هستند.
باید چه کار کنیم؟ اگر دل بدهیم به این همه خبر عجیب ناراحتکننده، که افسرده میشویم. اگر هم سرمان را بکنیم زیر برف و کاری به این اخبار نداشته باشیم، متهم به بیرگی میشویم و در دادگاه وجدانمان مقصر شناخته میشویم. باید چه کنیم؟
اولین نکتهای که به نظرم میرسد این است که باید اهداف و آرمانهایمان را بشناسیم. ما برای چه داریم زندگی میکنیم؟ که خودمان خوش باشیم؟ یا چهار نفر دیگر اطرافمان را هم خوشحال نگه داریم و دردی از دردهایشان دوا کنیم؟!
دوم اینکه بدانیم کجای این اخباریم؟ چقدر این خبر به ما مربوط میشود؟ چقدر امکانات داریم برای اینکه جلوی بُروز چنین اتفاقی را در حد و سطح خودمان، حتی شده یک مورد، بگیریم؟!
سوم اینکه ما تربیتکنندهی نسلی هستیم که قرار است مشکلات جهانمان را به آنها تحویل دهیم و از این دنیا برویم. آنها چقدر بلدند در میان این مشکلات سری بلند کنند و دردی دوا؟!
نکات دیگری هم میشود اضافه کرد، اما همین سه نکته شاید مهمترین دلایلی باشد که باعث میشود در عین اینکه واداده و خسته نشویم، با این خبرها در حد امکانات خودمان روبهرو شویم و حرکتی از خودمان نشان دهیم.
اجازه دهید مثالی بزنم. مثلاً در همین فضای مجازی میتوانیم خیلی وقتها، خیلی از اتفاقات را محکوم کنیم؛ میتوانیم ظلمی را که به عدهای روا داشته شده، به جهان معرفی کنیم تا همه باخبر شوند. ظلم اگر در پستو بماند، بد است. باید جهان مطلع باشد تا هر کسی به اندازهی خودش کاری بکند؛ یکی برود به مسلمانان میانمار کمک کند، یکی در تجمعهای قانونی اعتراض خود را نشان بدهد، و دیگری در فضای مجازی با انتشار پوسترها و عکسها و متنهای روشنگرانه، مخاطبانش را آگاه کند و نشان دهد که برایش مهم است.
با «ولش کن» و «به ما چه» هیچ مسئلهای از این دنیا حل نمیشود. اگر کسی مسئولیتی داشته باشد و بر سر قانون بایستد و شلبازی در نیاورد، میتواند جلوی ناحق و باطل را در حد خودش بگیرد. اگر کسی کاسب است، میتواند جلوی نزولخواری، ربا و حق مردمخوری بایستد و کسب حلالش را وسیلهی کمک به اصلاح جامعه قرار دهد. اگر کسی کارمند ادارهای است، میتواند با نظم کاری، خلاقیت و پیگیری کار مردم به این هدف برسد. و این وسط اگر خانمی خانهدار است، در تربیت فرزندش میکوشد تا انسانی آزادیخواه و آرمانطلب بار بیاورد، کسی که زیر حرف زور نرود و در برابر ظلم دیگران ساکت ننشیند، این وظیفه قطعاً از بین وظایفی که برشمردیم، سختتر است، اما میارزد. میارزد نسلی پرورش بدهیم که در فکر اصلاح باشد، نه حق خوری و خونریزی. میارزد جامعه را به نسلی تحویل دهیم که در خیر، پیشتاز باشد و اجازهی رشد باطل را ندهد.
در هر صورت، واکنشهای ما به اخبار باید ثمرهای داشته باشد. جر و بحث و جنجال در فضای مجازی خیلی وقتها نفعی ندارد؛ اگرچه گاهی لازم است این جنجال صورت بگیرد تا خبر منتشر شود، مثل آن دختربچهی یمنی که زیر بمباران زنده مانده بود و همهی
عزیزانش از دست رفته بودند. عکس او که داشت با دستش چشم ورمکردهاش را باز میکرد تا بتواند ببیند، باید منتشر میشد و جهانی میشد. اما خبری هم هست که با های و هوی کاری از پیش نمیبرد و باید فکر جدیتری برایش کرد.
به اقدامات روزانهمان فکر کنیم؛ ببینیم چقدر اثرگذاریم؛ یا داریم وقت خودمان را تلف میکنیم و اثری نداریم؟!