صِله ي امام رضا عليه السلام!

 

حاج ذبيح الله عراقي که يکي از نيکان است مي گفت که: « اين حکايت به تواتر رسيده است که حاج شيخ محمدعلي قاضي بازنه اي عراقي، وقتي قصيده اي براي توليت آستان قدس رضوي سروده بود که به اميد صله اي در حضورش قرائت کند. کسي به او تذکر مي دهد که به جاي اين کار، براي حضرت رضا سلام الله عليه قصيده اي انشاء کن. براساس اين توصيه، از قرائت شعر براي توليت صرفنظر مي کند و قصيده اي در جلالت قدر امام هشتم(عليه السلام) مي سرايد و در حرم مطهر قرائت مي کند.

شاعر گويد: پس از قرائت، کسي مبلغ ده تومان به من داد. به امام عرضه داشتم: اين وجه کم است و دوباره اشعار را خواندم، باز شخصي پيدا شد و ده تومان ديگر به من داد و خلاصه در آن شب، شش بار قصيده را در محضر امام تکرار کردم و در هر بار کسي مي آمد و ده تومان ميداد. بامداد روز بعد به خدمت حاج شيخ حسنعلي شرفياب شدم. ايشان فرمودند: « آقا شيخ محمد علي، ديشب با امام عليه السلام راز و نيازي داشتي، شعر خواندي و شصت تومان به تو دادند. اکنون آن پول را به من بده. »

من شصت تومان را به خدمتشان تقديم کردم و ايشان مبلغ يکصد و بيست تومان به من مرحمت کردند و فرمودند:« فردا صبح به بازار مي روي و ماديان ترکمني سرخ رنگي که عرضه مي شود، به مبلغ بيست تومان خريداري و با بيست تومان ديگر از آن پول، خرج سفر و سوغات خود را تأمين مي کني. چون به عراق رسيدي، ماديان را به مبلغ چهل تومان بفروش و به ضميمه هشتاد تومان باقيمانده، گاو و گوسفندي بخر و به دامداري و زراعت بپرداز که معيشت تو از اين راه حاصل خواهد شد و توفيق زيارت بيت الله الحرام، نصيب تو خواهد گرديد و از آن پس ديگر از وجوهات مذهبي ارتزاق مکن، ولي در عين حال ترويج دين و احکام الهي را از ياد مبر. »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه