دوست دختر ودوست پسر

باسلام

لطفا دلایلی از قرآن به همراه تفسیر آنها برایم بگویید که نشان می دهد ارتباط دختر و پسر حتی اگر قصد لذت وجود نداشته باشد اشکال دارد

لطفادرباره اثرات این ارتباط بر ازدواج دو طرف و یا به شهوت افتادن طرفین و منجر شدن به ارتباط نامشروع برایم نگویید لطفا اگر امکان دارد دلایل دیگری بگویید(با ذکر منبع )بسیار متشکرم

پاسخ:

پرسشگر گرامی با سلام ، دلالت آیات قرآن بر معارف و أحکام دین به گونه های مختلفی تقسیم می شود. برخی آیات در دلالت بر یک مطلب با صراحت و به صورت مستقیم وارد شده و برخی دیگر به صورت غیر مستقیم و با استفاده از اسلوب های متعدد علم بلاغت به این مطلب پرداخته است. بحث ارتباط محرم و نامحرم نیز به همین صورت است. به اصل مسئله محرم و نامحرم و موارد آن در آیه 23 سوره نساء تصریح شده است . در اين آيه به محارم يعنى زنانى كه ازدواج با آن ها ممنوع است، اشاره شده است و بر اساس آن محرميت از سه راه ممكن است پيدا شود: 1- ولادت كه از آن تعبير به «ارتباط نسبى» مى‏شود. 2- از طريق ازدواج كه به آن «ارتباط سببى» مى‏گويند. 3- از طريق شيرخوارگى كه به آن «ارتباط رضاعى» گفته مى‏شود. ولی درباره نحوه ارتباط بین محرم و نامحرم و حدود و مرزهای آن آیه ای که مستقیما و به صورت تفصیلی به همه ابعاد آن پرداخته باشد وجود ندارد؛ بلکه قرآن کریم به شیوه غیر مستقیم مؤمنان را به برخی از ابعاد ارتباط با نامحرم آشنا نموده است. به عنوان نمونه در یکی از آیات می فرماید: « يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ (1) اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه‏اى هوس‏انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد!». بدون شك حکم مذکور در اين آیه يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (ص) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگوئيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت جدى‏ترى از اين كار پرهيز كند. بنا بر این از این آیه استفاده می گردد که ارتباط گفتاری با نامحرم نباید بگونه ای باشد که افراد مریض القلب را تحریک نموده و به فکر گناه بیندازد. زمانی که قرآن زنان پیامبر (ص) را از یک صدا نازک کردن به خاطر مفسده های آن نهی می کند (آن هم برای یک ارتباط غیر مغرضانه با زنانی که اکثرا سن بالایی داشتند) طبیعی است که ارتباط سایر زنان و مخصوصا زنان جوان به چه صورت باید باشد. همچنین در آیه ای دیگر خداوند متعال به مؤمنان سفارش می کند که: « وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن؛ (2) و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) از آنان [همسران پيامبر] مى‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد اين كار براى پاكى دل هاى شما و آن ها بهتر است». درباره رفتار دختر حضرت شعیب نیز قرآن کریم می فرماید: « فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبي‏ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا…؛ (3) ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام بر مى‏داشت، گفت: «پدرم از تو دعوت مى‏كند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد». از تعبیر « تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ» استفاده می گردد که مشی و منش زنان با نامحرمان باید در نهایت و شدت حیاء صورت بگیرد! چرا که تعبیر «استحیاء» مبالغه در حیاء است و خداوند متعال می توانست داستان دختر شعیب و حضرت موسی را مطرح نماید و تعبیر «تَمْشي‏ عَلَى اسْتِحْياءٍ» را بیان نکند و اگر می بینیم در این آیه به آن تصریح شده به سبب عنایت ویژه ای است که خداوند متعال نسبت به حیاء زنان دارد. در یکی دیگر از آیات قرآن نیز به برخی از حدود و مرزهای رابطه با نامحرمان اشاره شده و در آن آمده که: « قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها؛ (4) و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را – جز آن مقدار كه نمايان است – آشكار ننمايند». با توجه به آیات مذکور باید بگوییم که اصل ارتباط زن و مرد نامحرم اگر همراه با مفسده یا خوف افتادن در مفسده و گناه نباشد و شرایط و آداب آن رعایت شود، اشکالی ندارد؛ اما از آنجا که انسان نسبت به دیگران نمی تواند قضاوت کند و گرچه ممکن است از خودش مطمئن باشد که به گناه نمی افتد؛ اما احتمال این که طرف مقابل به گناه بیفتد وجود دارد؛ لذا در این گونه ارتباطتات باید به حد ضرورت إکتفاء شود! علاوه بر این که اعتماد و اطمینان به خود هم ممکن است خیالی و پنداری باشد و این اطمینان از عدم بروز موقعیت گناه ناشی شده باشد که خود فریبنده و خطرناک است. پی نوشت ها: 1. أحزاب (33) آیه32. 2. همان، آیه 53. 3. قصص (28) آیه 25. 4. نور (24) آیه 31.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه