جلوه هاي حيات مرحوم آيت الله شيخ ميرزا احمد سيبويه در حديث ديگران

* تکريم سادات

احترام ايشان به سادات، زبانزد خاص و عام بود. گاهي ديده مي شد وقتي بالاي منبر بودند با اينکه قريب نود سال از عمرشان مي گذشت و مي ديدند از در ورودي، سيدي وارد مي شود، سه کار انجام مي دادند: صلوات مي فرستادند؛ تمام قد مي ايستادند؛ و به گونه اي عمل مي کردند که مردمِ پاي منبر را هم بلند مي کردند و گاهي هم از منبر مي آمدند پايين و دست آن سيد را مي بوسيدند و مورد احترام و تکريم قرار مي دادند.

* مقتل را درست مي خواندند

بسياري از بزرگان مثل آيت الله ضياءآبادي و آيت الله مجتهدي از ايشان دعوت مي کردند تا در مجالس سخنراني کنند؛ چون مقتل را درست مي خواندند، روضه را درست مي خواندند و مقيد بودند چيزي از خودشان در کلام معصوم اضافه نکنند. مي فرمودند که روضه آن است که خودشان بفرمايند؛ چون کلام اهل بيت(عليهم السلام) نور است. پس آنچه که ايشان مي فرمايند ما بايد بدون دخل و تصرف بيان کنيم.

* اين چهار خصلت

هر امام جماعتي که مثل مرحوم آيت الله سيبويه چهار ويژگي داشته باشد، جزو موفق ترين ائمه جماعات خواهد بود و اقبال مردم به سوي او زياد خواهد شد.

ويژگي اول نظم ايشان بود. ايشان بسيار منظم بودند و براي زندگي شان برنامه داشتند. اينکه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در آن لحظات آخر به امام مجتبي(عليه السلام) سفارش فرمودند: «اوصيکم بتقوي الله و نظم امرکم؛ شما را به تقواي الهي و نظم در کارهايتان سفارش مي کنم»، حرف بسيار محکم و متقني است.

خصلت دومي که آيت الله سيبويه داشتند، سواد بود. ايشان اهل مطالعه بودند و سعي مي کردند که اگر گاهي روايتي در حافظه شان نبود، روايت را انتخاب کنند و از رو براي مردم بخوانند که مردم دست خالي از مجلس برنگردند.

نکته سومي که داشتند صفاي ايشان بود. ايشان خيلي باصفا بودند؛ به دور از تکبر و نخوت بودند و خود را زمين خورده همه عباد خدا مي دانستند و ويژگي چهارم هم خيلي متخلق بودند؛ يعني اخلاق حميده اي داشتند.

روايت است که «حسن الخلق نصف العقل»؛ يعني آدم هايي که اخلاق خوب دارند دلالت بر اين است که نصف عقل شان کامل است. در بعضي از روايات آمده است که کامل ترين شما از حيث ايمان آن کسي است که اخلاقش از همه بهتر باشد. ايشان خيلي مراقبت داشتند. بعضي افراد ممکن است وقتي کار خطايي از طرف مقابل مي بينند فوراً توي ذوق طرف بزنند؛ ولي آن بزرگوار سعي مي کردند که اول با افراد، ارتباط روحي و عاطفي برقرار کنند، سپس وقتي به هم نزديک تر شدند آن نکتة منفي را تذکر دهند. در نهايت فرد خطاکار هم به خوبي مي پذيرفت. ——————- حجت الاسلام فاضل سيبويه، نوة آيت الله سيبويه(ره) مُهر خلوص مرحوم جدمان آيت الله سيبويه روايتي را براي اينکه ما در زمينه اخلاص کوشش کنيم از حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) مي فرمودند: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه؛ هر کس عبادت خاصش را به سوي خداوند بفرستد، خداوند عزوجل بهترين مصلحت هاي اين فرد را براي او فرو مي فرستد»؛ يعني رشته و تدبير امورش به دست خدا مي افتد و آنچه که خير و صلاح اوست خدا براي او فرو مي فرستد. ايشان توصيه مي کردند که سعي کنيد اعمالتان با مُهر خلوص امضا، تأييد و قبول بشود. خلوص در نيت، در گفتار و در رفتار. اين مسئله را به ديگران گوشزد مي کردند و ديگران را تشويق مي کردند که اين گونه باشند، اعمالشان خالصانه باشد فقط براي خدا؛ براي رضاي خدا.

بر گرفته از مستند زاهدان وارسته؛ تهيه کننده و کارگردان: علي مهام

—————– دکتر علي اکبر سيبويه، فرزند آيت الله سيبويه

* عشق به امام خميني(ره) ايشان از همان سالياني که حضرت امام(ره) به کربلا آمدند عشق و علاقه وافري به ايشان داشتند. يادم هست پدر، منبري داشتند در يکي از خيابان هاي کربلا و وقتي در بلندگوها گفتند که فردا حضرت امام(ره) نزديک غروب وارد کربلا مي شوند، ايشان از مبارزات و شأن حضرت امام(ره) و اينکه مجتهد مسلمي هستند و همه شهر بايد به استقبال ايشان بروند سخن گفتند. در روز ورود امام(ره) به کربلا، پدر در صدر استقبال کنندگان بودند و سه شبي که امام(ره) در کربلا حضور داشتند را در خدمت شان بودند و پشت سر امام(ره) نماز مي خواندند.

در چهارده سالي که حضرت امام(ره) در آنجا بودند، محبتي ميان آن دو برقرار شد. وقتي حضرت امام(ره) در تهران و جماران بودند، هر چند وقت يک بار، از دفتر امام(ره) به پدر زنگ مي زدند و مي گفتند: فلان ساعت منزل باشيد، ما مي آييم؛ حضرت امام(ره) شما را خواسته است.

* … و همان شد حتي در آن بستر بيماري که منجر به ارتحال ايشان شد، مرتب مردم را دعا مي کردند. براي مردگان فاتحه مي خواندند و براي خيلي ها دعا مي کردند.

به ايشان گفتم: آقا جان! شما اين اندازه که براي مردم دعا مي کنيد براي بچه هايتان هم دعا مي کنيد؟ گفت: براي شماها هم دعا کردم؛ ولي اگر من براي مردم دعا مي کنم اثرش براي شماها از اين که مستقيم شما را دعا کنم بيشتر است.

بسيار غمگسارِ افراد بي بضاعت بودند و هيچ وقت ذکر رفتگان از خاطرشان نمي رفت. شايد روزي دويست، سيصد فاتحه براي افراد مي خواندند. الان هرجا که مي روم مي بينم مردم مي گويند روزي نيست که ما براي پدر تو فاتحه نخوانيم و به نيکي از او ياد نکنيم.

پدرم در بستر بيماري گفتند: «شيخ محمدتقي بهلول، سه ماه قبل از فوتش که اينجا آمده بود به من گفت که به زودي من مي روم و در همين سال تو هم به ما ملحق مي شوي». ايام فوت بهلول بود که پدرم گفت من هم امسال رفتني هستم و همان شد.

—————- حجت الاسلام مهدي بهمني، از آشنايان آيت الله سيبويه(ره)

* سي حديث در يک منبر يکي از مطالبي که درباره شخصيت اين بزرگوار کمتر به آن توجه شده است، تسلط علمي ايشان به مباحث حديثي و علم حديث است. منبرهاي ايشان مملو از احاديث ائمه(عليهم السلام) بود. طبق نقل يکي از کساني که شمارش کرده بود؛ ايشان در يک منبرشان بالغ بر سي حديث را بيان كرده بودند.

* بداهه سرايي ايشان در سرودن شعر و به خصوص در بداهه سرايي بسيار مهارت داشتند. در جلسات، توفيق شنيدن اشعاري را از اين بزرگوار داشتم، بعد مي فرمودند: اين اشعار همين الان به ذهن مان خطور کرد. ايشان هم به زبان فارسي و هم عربي شعر سروده اند و اشعاري زيبا به زبان فارسي در مدح حضرت زينب کبري(عليها السلام) و حضرت علي اکبر(عليه السلام) دارند.

* مثل پيامبر(صلي الله و عليه و آله) بي توجهي به مظاهر دنيوي و کناره گيري زاهدانه از دنيا و توجه به آنچه که خداوند تبارک و تعالي از خيرات و برکات براي ايشان مهيا کرده است، مد نظر اين بزرگوار بود. وي سعي کرده بود با زندگي خودش، براي کساني که ايشان را يک عالم ديني اسوه و الگو قرار مي دهند، درس عملي باشد. چنان كه قرآن کريم، وجود نازنين پيغمبر(صلي الله و عليه و آله) را الگو معرفي مي کند: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»؛ حضرت آيت الله سيبويه هم سعي کرده بودند در جايگاه عالمي که ادامه دهنده راه رسول مکرم اسلام(صلي الله و عليه و آله) هستند، در زندگي شان ساده زيستي و بي تکلفي و دوري از تجملات زندگي را مد نظر قرار دهند.

* بالاترين ذکر اهميت خاصي که مرحوم آيت الله سيبويه براي ذکر قائل بودند قابل تحسين است. در جلسه اي حقير از ايشان سؤال کردم در بين همه اذکار و اوراد کدام يک بالاترين ذکر است. ايشان فرمودند: صلوات بر محمد و آل محمد.

* توجه تام نسبت به وجود نازنين قطب عالم امکان حضرت بقية الله الاعظم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارادت کامل داشتند؛ به طوري که کمتر جلسه اي بود که نامي از اين بزرگوار بر زبان شان نياورند و براي سلامتي ايشان و فرج شان دعا نکنند و حوائج شان را به اين بزرگوار حواله ندهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه