“تهاجم فرهنگی” در کلام مقام معظم رهبری (۲)
تهاجم فرهنگی
مفهوم تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگى اين است كه يك مجموعه سياسى يا اقتصادى براى مقاصد سياسى خود و براى اسير كردن يك ملت، به بنيانهاى فرهنگى آن ملت هجوم مىبرد. چنين مجموعهاى هم چيزهاى تازهاى را وارد آن كشور و آن ملت مىكند؛ اما به زور؛ اما به قصد جايگزين كردن آنها با فرهنگ و باورهاى ملى. اين، اسمش تهاجم است. بيانات در ديدار وزير، معاونين و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر كشور؛ 21/ 05/ 1371.
كسانی كه رژیم پهلوی را روی كار آوردند، هیچكدام از شاخصههای ملیت را حاضر نبودند تحمل كنند. البته ملیت ما از اول با اسلام آمیخته بود؛ زبانمان، آدابمان، دانشمان و دانشمندانمان با اسلام آمیخته بودند. در تاریخ میبینید كه دانشمندان برجسته و نامآور و ماندگار ما كسانی هستند كه دانشِ دین را در كنار دانشهای معمولی زندگی دارا بودند؛ یعنی همهی دانشها از مجموعهی دین برآمده است. البته این به آن معنا نیست كه طلاب مدرسهی دینی این خصوصیت را داشتند؛ نه، جامعه، جامعهی دینی بود.
فرهنگ ما، دانش ما، رفتار ما و سنتهای ما با دین آمیخته است و بسیاری از آنها از دین سرچشمه گرفته است. وقتی با هویت ملی و شاخصههای آن مبارزه میكردند، قهراً مبارزهی با دین جزوش بود و چون دین و ایمان پشتوانهی همهی ارزشهای انسانی است، طبعاً با ایمان هم بهشدت مخالفت میكردند. اینها حاضر نشدند قبول كنند كه ما حتی لباس محلی داشته باشیم. ما ایرانیها با چند هزار سال سابقه، لباس بومی نداریم و لباس محلی و بومیِمان را نمیشناسیم، درحالیكه خیلی از كشورهای دیگر دنیا دارند. البته لباس بومی، مانع پیشرفت هم نیست؛ اما ما نداریم؛ چون آنها نگذاشتند. این، عمل به همان توصیهای است كه میگفت ایرانی باید از فرق سر تا نوك پا فرنگی شود! ببینید خودباختگی تا كجا. اینكه من همیشه میگویم تهاجم فرهنگی، تهاجم فرهنگی این است. بیانات پس از بازدید از سازمان صدا و سیما؛ 1383/02/28
وجه تسمیه تهاجم فرهنگی
در آن زمان برای برخی سؤال و یا ابهام بوجود آمده بود که چرا یک اصطلاح نظامی برای مسائل فرهنگی استفاده میشود در حالیکه اگر به شرایط کنونی فرهنگی دنیا دقت شود مشاهده میشود که یک تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب1390/03/23
تاریخچه تهاجم فرهنگی
اين تهاجم فرهنگى، از چه وقت شروع شد؟ مشخصاً از دوران رضا خان شروع شد. البته قبل از او، مقدمات آن، فراهم شده بود. كارهاى فراوانى شده بود: روشنفكران وابسته، در داخل كشور ما كاشته شده بودند. نمىدانم آيا جوانان نسل ما و نسل انقلابى، تاريخچهى اين صد و پنجاه، دويست سال را درست خواندهاند يا نه؟
من همهى دغدغهام اين است كه جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ايران مشغول چنين حركت عظيمى هستيم. تاريخچهى اين صد و پنجاه، دويست سال اخير از دوران اواسط قاجار به اين طرف؛ از دوران جنگهاى ايران و روس به اين طرف را بخوانيد و ببينيد چه حوادثى بر اين كشور گذشته است. بيانات در ديدار وزير، معاونين و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر كشور؛ 21/ 05/ 1371.
سیر رویارویی انقلاب اسلامی ایران با تهاجم فرهنگی
انقلاب اسلامی که آمد، مثل مشتی به سینهی مهاجم خورد؛ او را عقب انداخت و تهاجم[فرهنگی] را متوقف کرد. در دوران اول انقلاب، شما ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس کردند: گذشت در بین مردم زیاد شد؛ آز و طمع کم شد؛ همکاری زیاد شد؛ گرایش به دین زیاد شد؛ اسراف کم شد؛ قناعت زیاد شدفرهنگ اینهاست؛ فرهنگ اسلامی اینهاستجوان به فکر فعالیت و کار افتاد، دنبال تلاش رفت؛ خیلیها که به شهرنشینی عادت کرده بودند، به روستاها رفتند؛ گفتند: «بگذار کار کنیم. بگذار تولید کنیم.»؛ شبه کارهایی که به صورت گیاه هرزی در زندگی اقتصادی مردم رشد پیدا کرده بود کم شد. این، مربوط به یکی دو سال اول انقلاب بود. این، مربوط به همان زمانی است که تلاش روزبهروز دشمن برای پاشیدن بذر اخلاقیات منفی متوقف شده بود و یک گرایش و یک توجه به اسلام پیش آمده بود. مجدداً آن فرهنگ و اخلاق و آداب و خلقیات اسلامی که در خمیرهی مردم ما بود، در آنان زنده شد. البته عمیق نبود. عمق، آن زمانی پیدا میکند که روی موضوع، چند سالی کار شود. این فرصت پیش نیامد و آن تهاجم، بتدریج و به مرور، از سرگرفته شد. تهاجم، در اواسط دوران جنگ به وسیلهی ابزارهای تبلیغی و گفتارهای غلط و کجاندیشانه شروع شد و آن تهنشینها و رسوبهای ذهنی و روحی خود ما مردم هم در تأثیرگذاریاش مؤثر بود. اما باز حرارت جنگ، مانع بود، تا جنگ تمام شد. بعد از جنگ، این جبههی جدید، به شکل جدی مشغول کار شد. دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبهی قبلی، غلط از آب درآمده بود. بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی؛ 1371/05/21.
شروع تهاجم فرهنگی در اواسط دوران دفاع مقدس
تهاجم، در اواسط دوران جنگ به وسیلهی ابزارهای تبلیغی و گفتارهای غلط و کجاندیشانه شروع شد و آن تهنشینها و رسوبهای ذهنی و روحی خود ما مردم هم در تأثیرگذاریاش مؤثر بود. اما باز حرارت جنگ، مانع بود، تا جنگ تمام شد. بعد از جنگ، این جبههی جدید، به شکل جدی مشغول کار شد. دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبهی قبلی، غلط از آب درآمده بود. دیدند با محاصرهی اقتصادی هم نمیشود. بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی1371/05/21.
توجه به مسألهی تهاجم فرهنگی
من مىخواهم عرض كنم يكى از مسائلى كه در كشور ما نمىشود از آن غفلت كرد، مسألهى تهاجم فرهنگى است. البته اين دعوتى را كه به تهاجم فرهنگى مىكنيم، مىشود معناى ديگر و طور ديگرى فهميد و تحليل كرد؛ ليكن حقيقت قضيه اين است كه امروز نمىشود در زمينهى مسائل فرهنگى در كشور بىتوجّه باشيم.
به خيال خودمان كار سازنده مىكنيم؛ مملكتمان را بسازيم و توجّه نكنيم كه دشمنانى وجود دارند كه دين، استقلال و حتّى ارزشهاى ملى يعنى ارزشهاى غير دينى ما را با ابزارهاى فرهنگى، هدف قرار مىدهند! اينها را با همان ابزارهاى فرهنگى كه ابزارهاى تبليغى است فيلم، سينما، خبرسازى و جريانسازى جهانى و بحث و استدلال مورد تهاجم قرار مىدهند و پايههايش را در داخل كشور، سست مىكنند! به نظر من اگر ما بخواهيم كشورمان را به سمت آن هدفهايى كه تعليم و ترسيم شده است، پيش ببريم، بدون اينكه به اين نكته توجّه كنيم، نه كار شدنى است، نه كار حكيمانهاى است، نه كار عاقلانهاى است! به اين بايد توجّه شود. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى؛ 04/ 11/ 1376
علت تمرکز دشمن بر روی فرهنگ
تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جا است. چرا؟ بهخاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینهی فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنهی فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینهی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم. امروز و از روزهای اوّل انقلاب، دستگاههای تبلیغات، همهی توشوتوان خود را گذاشتهاند برای اینکه مردم را نسبت به پایههای این انقلاب بیاعتقاد کنند. این کارِ فرهنگی است؟ ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دادند، باورهای قلبی مردم را مورد تهاجم قرار میدهند؛ این را نمیشود انسان ندیده بگیرد.
یک سؤالی اینجا ممکن است مطرح بشود که بگویند: خب شما میگویید مسئولین کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آیا این با آزادی ــ که از شعارهای انقلاب است و جزو پایههای جمهوری اسلامی است ــ منافاتی ندارد؟ جواب این است که نخیر، با آزادی هیچ منافاتی ندارد؛ آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همهی ضابطهها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشهی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد بهعنوان اینکه این آزادی است. همچنان که اگر هروئین و بقیّهی موادّ مسمومکنندهی بدن و بدبختکنندهی خانوادهها را کسی بخواهد بین این و آن توزیع کند، نمیشود بیتفاوت نشست. اینکه ببینیم کسانی با استفادهی از هنر، با استفادهی از بیان، با استفادهی از ابزارهای گوناگون، با استفادهی از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، این جور آزادی در هیچ جای دنیا نیست! بیانات در حرم مطهر رضوی؛ 1393/01/01
تهاجم فرهنگی حقیقت است
تهاجم فرهنگی یك حقیقتی است كه وجود دارد؛ میخواهند برروی ذهن ملّت ما و برروی رفتار ملّت ماجوان، نوجوان، حتّی كودكاثرگذاری كنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی كه وارد كشور میشود از جملهی همین است كه من چقدر سر قضیّهی تولید اسباببازی داخلیِ معنیدار و جذّاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این كار كه این كار را دنبال بكنند؛ البتّه بحمدالله ظاهراً اینجا یك تصمیمی در این زمینه گرفته شد، حالا انشاءالله همان تصمیم را هم دنبال كنید كه اجرایی بشود. خب، دوستان ما آمدند در یكی از دستگاههای فعّال و مسئول، عروسكهای خوبی درست كردند؛ خوب هم بود؛ اوّل هم حسّاسیّت طرف مقابل رایعنی مخالفین را، خارجیها رابرانگیخت كه اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این [عروسكها] را درست كردند؛ ولی نگرفت. من به اینها گفتم كه اشكال كار شما این است كه شما آمدید به فلان نام، یك پسری را، یك دختری را آوردید در بازار، این عروسك شما را بچّهی ما اصلاً نمیشناسدببینید، پیوست فرهنگی كه میگوییم اینها استخب، یك عروسك است فقط، در حالی كه مرد عنكبوتی را بچّهی ما میشناسد، بتمن را بچّهی ما میشناسد. ده بیست فیلم درست كردهاند، این فیلم را آنجا دیده، بعد كه میبیند همان عروسكی كه در فیلم داشت كار میكرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسك را میشناسد؛ این پیوست فرهنگی [است]. شما بایستی این عروسك را كه ساختید، در كنار ساخت عروسك، ده بیست فیلم كودك درست میكردید برای اینكه این عروسك معرّفی بشود پیش بچّهها؛ بعد كه معرّفی شد، آنوقت خودشان میخرند، [ولی] وقتی معرّفی نشد، بازار ندارد و ورشكست میشود؛ و ورشكست شد. یعنی یك چنین دقّتهایی را بایست كرد. بههرحال این تهاجم فرهنگی به این شكل یك واقعیّتی است. كتابهای آموزش زبان. خب میدانید، الان آموزش زبان انگلیسی بالخصوص زبان انگلیسی، حالا زبانهای دیگر خیلی خیلی كمترخیلی رواج پیدا كرده، آموزشگاههای فراوانی بهوجود میآورند. خب، مراكز آموزش هست؛ همهی كتابهای آموزش كه خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این كتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلكنندهی سبك زندگی غربی است، سبك زندگی انگلیسی است. خب این بچّهی ما، این نوجوان ما و جوان ما [كه] این را میخواند، فقط زبان یاد نمیگیرد؛ حتّی ممكن است آن زبان یادش برود، امّا آنچه بیشتر در او اثر میگذارد آن تأثیر و انطباعی [است] كه بر اثر خواندن این كتاب از سبك زندگی غربی در وجود او بهوجود میآید؛ این از بین نمیرود؛ این كارها را دارند میكنند. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 1392/09/19
تهاجم فرهنگی خیالات نیست!
بنده يكوقت، شش، هفت سال قبل از اين، بحث «تهاجم فرهنگى» را مطرح كردم كه بحثبرانگيز شد و بعضيها در بارهاش حرف زدند؛ شايد بعضى از شما يادتان باشد. همان وقت در تلويزيون جمهورى اسلامى ميزگردى در اين باره تشكيل دادند كه سه، چهار نفر آنجا بودند. يك نفر با آن نظرى كه بنده ابراز كرده بودم، موافق بود و حمايت مىكرد؛ چند نفر ديگر هم بهكلّى آن را رد مىكردند كه «نه آقا! اينها خيالات است، اينها باطل است!» بنابراين مىبينيد كه كسى متعرّض كسى نمىشود. بيانات در مراسم فارغالتحصيلى گروهى از دانشجويان دانشگاه تربيت مدرّس؛ 12/ 06/ 1377
تهاجم فرهنگی یک واقعیت است
ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگی را مطرح كردیم؛ بعضیها اصل تهاجم را منكر شدند؛ گفتند چه تهاجمی؟ بعد یواش یواش دیدند كه نه [فقط] ما میگوییم، خیلی از كشورهای غیرغربی هم مسئلهی تهاجم فرهنگی را مطرح میكنند و میگویند غربیها به ما تهاجم فرهنگی كردند؛ بعد دیدند كه خود اروپاییها هم میگویند آمریكا به ما تهاجم فرهنگی كرده! لابد دیدهاید، خواندهاید كه [گفتند] فیلمهای آمریكایی، كتابهای آمریكایی چه تهاجم فرهنگیای به ما كردهاند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار میدهند. بعد بالاخره به بركت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلی از كسانی كه قبول نمیكردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگی یك واقعیّتی است. صدها حالا من كه میگویم صدها، میشود گفت هزارها؛ منتها حالا بنده چون یكخرده در زمینههای آماری دلم میخواهد احتیاط كنم، میگویم صدهارسانهی صوتی، تصویری، اینترنتی، مكتوب در دنیا دارند كار میكنند با هدف ایران! با هدف ایران! نه اینكه دارند كار خودشان را میكنند. یكوقت هست كه فرض كنید رادیوی فلان كشور یا تلویزیون فلان كشور یك كاری دارد برای خودش میكند؛ این نیست، اصلاً هدف اینجا است؛ با زبان فارسی [برنامه میسازند]؛ آن را با وقت استفادهی فارسیزبان یا عنصر ایرانی تطبیق میكنند؛ مسائل ما را رصد میكنند و بر طبق آن مسائل، موضوعات و محتوا برای رسانهی خودشان تهیّه میكنند؛ یعنی كاملاً واضح است كه هدف اینجا است. خودشان هم میگویند، انكار هم نمیكنند. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 1392/09/19
وادادگی مدیران عامل انحراف دستگاههای فرهنگی
من هفت، هشت سال پیش، مسألهی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم؛ اما خیلیها با این قضیه برخورد تندی کردند و گفتند تهاجم فرهنگی چیست؛ در حالی که یک واقعیت بسیار مهم، حساس و خطرناک است. غربیها سعی میکنند عرفهای فرهنگی خودشان را بر کشورهای مختلف تحمیل کنند. یک مدیر اگر در مقابل اینها حالت وادادگی پیدا کرد، همین چیزهایی که پیش آمده، پیش میآید. وادادگی مدیران، یکی از مهمترین و مؤثرترین و مضرترین عواملی است که دستگاههای فرهنگی را به انحراف میکشاند. وقتی که دستگاه فرهنگی منحرف شد، نتیجهاش در بیرون معلوم میشود. آن دستگاهی که باید در جهت رشد فکری و فرهنگی و عملی انسانها فیلم بسازد و کتاب تولید کند و تمام ابزارهای فرهنگی را در این جهت به کار بیندازد، وقتی میبینم که در این زمینهها کمکاری دارد، طبیعتا مورد عتاب من قرار میگیرد. این را نباید حمل بر یک جهتگیری سیاسی کرد؛ همین چیزی است که این خواهر یا برادرمان اینجا نوشتهاند. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر؛ 1379/12/22.
تهاجم فرهنگی و طلب مبارز
این مسألهی تهاجم فرهنگیای که ما مطرح کردیم، بعضی کسان بهشدت از آن آزرده شدند و گفتند چرا میگویید تهاجم فرهنگی!؟ در حالی که تهاجم فرهنگی، وسط میدان مشغول مبارز طلبیدن است، بعضی کسان سعی کردند آن را در گوشه و کنار پیدا کنند! این تهاجم فرهنگی، مخصوص برخی از پدیدههای ظاهری و سطحی نیست؛ مسأله این است که یک مجموعهی فرهنگی در دنیا با تکیه به نفت، حق وتو، سلاح میکروبی و شیمیایی، بمب اتمی و قدرت سیاسی میخواهد همهی باورها و چارچوبهای مورد پسند خودش برای ملتها و کشورهای دیگر را به آنها تحمیل کند. این است که یک کشور گاهی به تفکر و ذائقهی ترجمهای دچار میشود. فکر هم که میکند، ترجمهای فکر میکند و فرآوردههای فکری دیگران را میگیرد. البته نه فرآوردههای دست اول؛ فرآوردههای دست دوم، نسخ شده، دستمالی شده و از میدان خارج شدهای را که آنها برای یک کشور و یک ملت لازم میدانند و از راه تبلیغاتی به آن ملت تزریق میکنند و به عنوان فکر نو با آن ملت در میان میگذارند. این برای یک ملت از هر مصیبتی بزرگتر و سختتر است. بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر؛ 1379/12/09.
تهاجم فرهنگی خطر اصلی بعد از انقلاب
قبل از انقلاب، در زمینههای فرهنگی، ما مقلد محض بودیم؛ اما بعد از انقلاب، تهاجم فرهنگی به عنوان یک خطر شناخته شد. خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی؛ 1389/11/15.
سنگباران کردن تابلوی تهاجم فرهنگی
این تابلو تهاجم فرهنگی را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عدهای سنگبارانش کردند، خوشبختانه اینها قبول و بلند کردهاند. الان در همهی این تشکلهای کوچک ناشناخته و احصا نشده، جهت واحدی وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگی است. از بچهها میپرسید شما میخواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را برای چه نوشتید و این انجمن را برای چه درست کردید؟ میگویند میخواهیم با تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم. این کار خیلی مبارک است و این را دست کم نگیرید. در بین همینهاست که شما آن معدنهای الماس و طلا را پیدا میکنید: «الناس معادن کمعادن الذهب والفضة». بروید و آنها را شناسایی و گزینش کنید و به شکل حساب شدهای وارد مجموعه نمایید. البته میتوانید مجموعه را دارای دهلیزها و گردونها و گیتیهای گوناگون کنید تا اینها را راحت و بیدغدغه وارد کنید؛ یعنی از یک قرنطینهی ناآشکاری بگذرانید و بعد وارد اصل مجموعه کنید. از این کارها باید بکنید. بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم؛ 1381/11/08.
نگرانی از کمکاری در محیط کار فرهنگی اسلام
من نگاه مىكنم، مىبينم كه در محيط كار فرهنگى ما به عنوان اسلام، كارِ خيلى كمى انجام مىگيرد. فرض بفرماييد وزارت ارشاد نمىآيد اعلان كند كه من مىخواهم «سينماى اسلامى» درست كنم! مگر ما از چه خجالت مىكشيم؟! يك روز در اين دنيا كسانى بودند كه از گفتن «بسم اللّه» و از بردن نام اسلام، خجالت مىكشيدند؛ ما آمديم اسلام را در دنيا سكّهى رايج و نرخ شاهعبّاسى كرديم. حالا خجالت بكشيم از اينكه بگوييم سينما و تئاتر اسلامى مىخواهيم؟! چرا اعلان نمىكنند؟ صريحاً بگويند كه ما مىخواهيم سينمايمان را اسلامى كنيم. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى؛ 23/ 9/ 78.
درخواست از شورای عالی انقلاب فرهنگی
من انتظار و خواهشم از شوراى عالى انقلاب فرهنگى اين است كه مسألهى تهاجم فرهنگى را بحث كنيد. اصلًا اين موضوع را مورد مطالعه قرار دهيد. البته به نحو حمل شايع صناعى، قطعاً مسائلى هست كه مربوط به تهاجم فرهنگى است و الآن بحث مىشود؛ شكّى نيست. مثلًا بحث در مورد همين مسألهى اسلامى كردن دانشگاهها به حمل شايع، بحث از تهاجم فرهنگى است؛ ولى بايد به حمل اوّلى و ذاتى در بارهى خود تهاجم بحث كنيد! آيا واقعاً آنكه بنده در قضيهى تهاجم فرهنگى مىفهمم، اصلًا درست است يا نه؟ اين را مناقشه كنيم؛ اگر ديديم كه درست است، اگر ديديم كه حقيقتاً ارزشها، اصول، پايهها و مبانى، مورد تهاجم قرار دارد، ستاد اصلى مقابله با اين تهاجم، اينجاست و اينجا نبايستى از اين قضيه و اين كار غفلت كند. بايد إن شاء اللّه با جدّيت دنبال فرماييد. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى؛ 04/ 11/ 1376.
هدف تهاجم فرهنگی
در تهاجم فرهنگى، هدف، ريشهكن كردن فرهنگ ملى و از بين بردن آن است. … در تهاجم فرهنگى، دشمن مىگردد آن نقطهاى از فرهنگ خود را به اين ملت مىدهد و وارد اين ملت مىكند كه خودش مىخواهد. معلوم است كه دشمن چه مىخواهد! اگر در تبادل فرهنگى، ملتى كه از فرهنگ بيگانه چيزى مىگيرد، تشبيه به آدمى شود كه در كوچه و بازار، غذا و دواى مناسب مىخرد كه مصرف كند؛ در تهاجم فرهنگى، ملتى را كه تحت تهاجم قرار گرفته است، بايد به بيمارى كه افتاده و خودش كارى نمىتواند بكند، تشبيه كنيم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزريق مىكند و معلوم است آمپولى كه دشمن تزريق كند، چيست! اين، فرق دارد با آن دارو و درمانى كه خود شما برويد و آن را با ميل انتخاب و وارد بدنتان كنيد. اين، تهاجم فرهنگى است. … تهاجم فرهنگى انجام مىگيرد تا فرهنگ خودى را ريشهكن كند…. تهاجم فرهنگى از چيزهاى بد است…. تهاجم فرهنگى در دوران ضعف يك ملت است. لذا ديديد كه استعمارگران، در آسيا و آفريقا و امريكاى لاتين، هرجا خواستند وارد شوند، قبل از آنكه سياستمداران و سربازان و قزاقهايشان وارد شوند، ميسيونهاى مسيحى و هيئتهاى تبشيرى مسيحى شان وارد شدند! سرخپوستان و سياهپوستان را اول مسيحى كردند، بعد طناب استعمار به گردنشان انداختند. بعد هم از خانه و كاشانهشان، آوارهشان كردند و پدرشان را در آوردند! بيانات در ديدار وزير، معاونين و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر كشور؛ 21/ 05/ 1371
هدفِ تهاجم فرهنگى دشمن اين است كه ذهن مردم را عوض كند؛ از راه اسلام منصرف نمايد و از مبارزه نااميد سازد. آن آقايى كه خودش به حسب آنچه كه ما مىبينيم خسر الدنيا و الآخره است، برمىدارد مىنويسد كه «ملت ايران خسر الدنيا و الآخره شدهاند»! مىنويسند، و چاپ هم مىكنند كه «مسلمانهاى عالم و از جمله ملت ايران، خسر الدنيا و الآخره شدند.» چرا؟ چون با امريكا جنگيدند؛ مقصودش اين است! اين، خسر الدنيا و الآخره بودن است؟! ملت ايران كه توانست خود را از ذلّتِ وابستگى نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژيم منحوس دستنشاندهى فاسد پهلوى و ارتباط با امريكا نجات دهد و اينطور شجاعت و شهامت و سربلندى در دنيا از خود به نمايش بگذارد و در جادهى آزادگى گام نهد، خسر الدنيا و الآخره است؟! اين جوانان ما، اين خانوادههاى مؤمن ما، اين زن و مرد دلباختهى دين و عاشق راه خدا، خسر الدنيا و الآخرهاند؟! خودشان خسر الدنيا و الآخرهاند! كسى كه اين را مىگويد، حقيقتاً خسر الدنيا و الآخره است. نه دنيا دارند، نه آخرت. دنياشان، دنياى نكبت؛ آخرتشان هم بلاشك، قهر و عذاب الهى است. نسبت به مردم اين حرفها را مىزنند و پخش هم مىكنند. براى چه پخش مىكنند؟ براى اينكه مردم را متزلزل كنند؛ براى اينكه ايمان مردم را عوض كنند. اين، كار كيست؟ كار همان دشمنى كه استقلال اقتصادى به ضرر اوست، استقلال سياسى به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگى به ضرر اوست. اينها عوامل دشمنند. اين، تهاجم فرهنگى است. اين، مبارزه با ملت ايران است، كه دشمنان انجام مىدهند. مخصوص ما هم نيست؛ اينها با اسلام بدند و با اسلام دشمنى مىكنند. بيانات در ديدار كارگران و فرهنگيان كشور، به مناسبت «روز كارگر» و «روز معلّم»؛ 15/ 02/ 1372
مقاومت شکنی هدف دیگر تهاجم فرهنگی
دشمن در تهاجم فرهنگی خود سعی میکند مقاومت را در میان مردم ما از حیثیت و اعتبار بیندازد؛ در واقع مقاومتشکنی کند و سنگرها را از بین ببرد. مهمترین سنگر یک انسان، ایمان و انگیزه و عشق اوست. نباید اجازه دهید این سنگر را در دلها فرو بریزند و از بین ببرند. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای نیروهای مسلح؛ 1380/07/04.
تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی
تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبدهگزینی از فرهنگهای دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور میدهد، عقل هم بهطور مستقل از ما میخواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هر کجا میبینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروفِ متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین» یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛ نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمتآمیز، دانش و معرفت را چه کسی دارد میگوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتنِ فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبدهگزینیِ فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است. من بارها گفتهام که یک وقت هست که یک انسان با میل خود و بر طبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگیاش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا مادهی لازمی را انتخاب میکند و آن را داخل جسم خودش میکند؛ این، گزینش است، که چیز خیلی خوبی است؛ اما یک وقت هست که یک نفر را میخوابانند و مادهای را که نه برای او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایی دارد و نه برایش مفید است، بهزور در حلقش میریزند، یا به او تزریق میکنند؛ این، نامطمئن است؛ این، تهاجم فرهنگی است؛ همان کاری که با ملت ایران در طول سالهای متمادی کردند. از سیاستمدارانی که وابسته بودند، از آنهایی که با قراردادهای مالی دهنِشان را میبستند، هیچ توقعی نیست؛ اما از شخصیتهای علمی و فرهنگی در آن دوران این انتظار و توقع بود که اگر دارای هر عقیدهیی هستند، ولو اسلام را هم قبول ندارند و ایمان اسلامی هم ندارند، برای هویت فرهنگی این ملت ارج قائل شوند؛ اما ارجی قائل نشدند؛ دروازهها را باز کردند و چشمها را بستند و مجذوب و خیره شدند و ما را عقب انداختند. به خاطر همین، ما در میدان علم و فناوری عقب ماندیم. اینکه در عرف دورهی جوانیِ منکه حالا خوشبختانه آنطور نیست و خیلی فرق کرده واقعاً هر کالایی به صِرف خارجی بودن، مطلوب بود و به صِرف داخلی بودن نامطلوب، فرهنگ عمومیِ آن زمانها بود و در داخل کشور هم جرأت و گستاخی کار علمی و تحقیقی و باز کردن بنبستها و شکستن مرزهای دانش اصلاً قابل تصور نبود و کسانی که در خودشان چنین استعدادی میدیدند، به هیچ راهی جز اینکه در محیطهای خارج از کشور کار کنند، فکر نمیکردند. اینکه ما خودمان بسازیم، خودمان تولید کنیم و خودمان ابتکار، اصلاً متصور نبود. بیانات پس از بازدید از سازمان صدا و سیما؛ 1383/02/28
خاصیت زدایی انقلابی
امروز ملت ما در مقابل خود یک جبههی گستردهای را ملاحظه میکند که با همهی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسههای درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشتهاند. بحث مسئولین و دولت و بحث اینها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقهی یک نظامند؛ آن نظام برای استکبار خطری ندارد. یک وقت یک نظام متکی به ایمانهای مردم است، متکی به دلهای مردم، به پشتیبانی عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است. همین راهپیمائیها، همین 22 بهمن امسال شما مردم، این یک نمایش بسیار باشکوه و پرعظمت بود. پیشرفتهای علمی، حضور جوانها در صحنههای مختلف، شعارهای انقلاب که خوشبختانه زندهتر از پیش شده استکسی از مسئولین با شرمندگی نسبت به شعارهای انقلاب مواجه نمیشود؛ افتخار میکنند به استقلال، به آزادی، به اسلام، به این قانون اساسی معتبر و پرمغز و پرمعنانشان میدهد که نظام را نمیشود تکان داد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخشهای مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهای مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیهی بیست و نه بهمن است. خیلیها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزیها این را فهمیدید، در مرحلهی عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همهی مقاطع همین جور است. اهمیت حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملا هوشیارند. خود این هم یکی از برکات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است. مردم بیدار شدهاند، قدرت تحلیل پیدا کردند. بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی؛ 1387/11/28.
شبیخون فرهنگی
سومی که از همه سختتراست، «استقلال فرهنگی» است. این، بسیار سخت است و بسیار خون دل دارد. مبارزه برای استقلال فرهنگی، از همه انواع استقلالها سختتر است. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگی» میزنند. این ادّعا راست است و خدا میداند که راست است. بعضی نمیفهمند؛ یعنی صحنه را نمیبینند. کسی که صحنه را میبیند، ملتفت است که دشمن چهکار میکند و میفهمد که شبیخون است، و چه شبیخونی هم هست! بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1372/02/15.
غارت فرهنگی
دشمن از راه اشاعهی فرهنگ غلط فرهنگ فساد و فحشاسعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی میکند، یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما میکند. چه کسی میتواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنی که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصی نبسته و میتواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسی که خودش آلوده و گرفتار است که نمیتواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص میتواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهای اسلامی میتواند دفاع کند.لذا، چندی پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهی از منکر کنند.» الآن هم عرض میکنم: نهی از منکر کنید. این، واجب است.این، مسؤولیت شرعی شماست. امروز مسؤولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست. بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا؛ 1371/04/22.
روشهای نوین تهاجم فرهنگی
این تبلیغات فرنگی و این تهاجم فرهنگی چیز جدیدی نیست؛ آنچه که جدید بودکه ما در این چند سال بر روی آن تکیه کردیم روشهای نویی بود که در داخل کشور شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. در دنیا تهاجم فرهنگی علیه انقلاب، از تهاجم سیاسی و اقتصادی سریعتر و همهگیرتر و همهجاییتر بود. انواع و اقسام کارها را کردند؛ چقدر علیه اسلام و انقلاب و مبانی اسلامی و مبانی شیعی، که فکر میکردند در پدید آمدن این انقلاب نقش داشته، فیلم ساختندکه امروز آن را به رایانه و اینترنت هم کشاندهاندو همهی کارهایی را که میتوانستند، انجام دادند؛ برای اینکه جلو این سخن نو رایعنی اینکه باید قدرت سیاسی در کشور در دست انسانهای پرهیزگار و عادل باشد و شرط این اقتدار سیاسی، پرهیزگاری و عدالت باشدبگیرند. این سخن نو چیزی است که هر صاحب قدرتی را در دنیا تکان میدهد و هر دستگاهی را که از قدرت، انتفاع مادی میبرد، دچار وحشت میکند. لذا همه جای دنیا با این فکر مخالفند. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 79/11/27.
اصل در تهاجم فرهنگی
عدّهاى خيال كردهاند كه وقتى ما به تهاجم فرهنگى غرب حمله مىكنيم، فقط مسئلهمان اين است كه يك نفر در خيابان حجابش را درست رعايت نكرده است. مردم بحمد اللّه حجابشان را رعايت مىكنند؛ الّا افرادى قليل. مسألهى اينها نيست. اين، فرعى است. اصل قضيه آن است كه داخل خانههاست و از مجامع جوانان سرچشمه مىگيرد و دشمنان آنجا كار مىكنند. آنكه آشكار نيست، آنكه پنهان است، خطر آنجاست. جوانان ما شهوات را دور انداختند، راحتى و لذّت را دور انداختند؛ رفتند در ميدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو درآورند. حال دشمن از جوانان ما انتقامش را مىگيرد. انتقامش چيست؟ انتقام دشمن اين است كه جوانان ما را به لذّات و شهوات سرگرم كند. پول خرج مىكنند، عكس مبتذل چاپ مىكنند و مجّانى بين جوانان منتشر مىكنند. ويدئو درست مىكنند و فيلمهاى مهيّج شهوت را مجّانى به اين و آن مىدهند كه نگاه كنند. البته، يك عدّه از اين طريق، پول هم دست مىآورند؛ اما آنهايى كه سرمايهگذارى مىكنند، براى پول، سرمايهگذارى نمىكنند. مىتوانند آنها را در كشورهاى ديگر، آزادانه پخش كنند و پول بهدست آورند. اينجا مىخواهند نسل جوان را ضايع و نابود كنند.
اين، هجومِ يك مهاجم است. حال، بيننا و بين الله، اگر دستگاه قضائي اين كشور، كسى را كه به چنين فسادى دامن مىزند، دستگير كرد، چه مجازاتى براى او مناسبتر از همه است؟ كسى كه هزاران جوان اين مملكت را جوانان پاك و پاكيزهى ما را؛ بچههاى معصوم ما را به وادى فساد و شهوترانى مىكشاند، مجازاتش چيست؟ به نظر من، اينها بايد به شديدترين وجه مجازات شوند. بيانات در ديدار كارگران و فرهنگيان كشور، به مناسبت «روز كارگر» و «روز معلّم»؛ 15/ 02/ 1372.
عمیقترین معارضه غرب با نظام اسلامی
معارضهى سياسى و فرهنگى دولتها، بخش كوچك معارضه با جمهورى اسلامى است. بخش مهمتر، معارضهى فرهنگى غرب با نظام جمهورى اسلامى است كه يك معارضهى عميق و بلندمدّت است. بيانات پاسداران انقلاب اسلامى بمناسبت روزپاسدار؛ 24/ 9/ 75.
گستره تهاجم فرهنگی دشمن
گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است زیرا نظام اسلامی در مقابل نظام سلطه ایستاده و اثبات کرده که در این ایستادگی خود صادق است و توانایی مقابله و پیشرفت را نیز دارد. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب؛ 1390/03/23.
اوج تهاجم فرهنگی
یکی از کارهای بسیار مهمی که امروز در دستور کار آنهاست، تهاجم خبری، تبلیغی، فرهنگی و اخلاقی به کشور ماست. امروز این تهاجم، اوج تهاجم فرهنگی است. البته مخصوص کشور ما نیست؛ در همهجا اینها دارند کار فرهنگی میکنند؛ منتها ما آماج هدف آنها هستیم. بسیاری از هدفهای استکبار جهانی در زمینههای تبلیغی و فرهنگی و رسانهیی متوجه به ماست؛ ما باید در مقابل اینها خود را مجهز کنیم. بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما؛ 1383/09/11.
ویژگیها و راههای تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگى، مثل خود كار فرهنگى، اقدام آرام و بىسروصدايى است. يكى از راههاى تهاجم فرهنگى، اين بوده است كه سعى كنند جوانان مؤمن را از پايبنديهاى متعصبانهى به ايمان، كه همان عواملى است كه يك تمدن را نگه مىدارد، منصرف كنند. همان كارى را كه در اندلس، در قرنهاى گذشته كردند. يعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانى و مىگسارى و اين چيزها مشغول كردند. اين كار، حالا هم انجام مىگيرد. من بارها گفتهام: عدهاى وقتى در خيابان نگاه مىكنند و زنانى را مىبينند كه حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ اين كار بدى است. اما كار بد اصلى، اين نيست. كار بد اصلى آن است كه شما در كوچه و خيابان نمىبينيد! كسى به كسى گفت: «چه كار مىكنى؟» گفت: «دهل مىزنم.» گفت: «چرا صداى دهلت در نمىآيد؟» گفت: «فردا صداى دهل من در مىآيد!» صداى فروريختن ايمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زيرزيركى دشمن اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بيدار نباشيد خداى نخواسته، آن وقتى در مىآيد كه ديگر قابل علاج نيست! جوان جبهه رفتهى ما را اگر محاصره كردند؛ اگر اول يك ويدئو در اختيارش گذاشتند و بعد او را به تماشاى فيلمهاى جنسى وقيح وادار كردند؛ شهوت او را تحريك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتى تشكيلاتى وجود داشته باشد، جوان را در اوج نيروى جوانى، فاسد مىكنند. و حالا دشمن اين كار را مىكند. بيانات در ديدار وزير، معاونين و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر كشور؛ 21/ 05/ 1371.
راز صفآرایی فرهنگی علیه اسلام
اسلام فرهنگ جامعه را با همهى خيرات و حسناتى كه در فرهنگهاى ديگر وجود دارد، تكميل مىكند؛ ليكن فرهنگهاى مختلف در دنيا، در مقابل هم صفآرايى مىكنند. اين صفآرايى ممكن است كه در مواردى طبيعت فرهنگها باشد. فرض كنيد فرهنگ مادّيگرى، طبعاً در مقابل فرهنگ معنوى يك نوع صفآرايى دارد؛ و طبعاً و لو عملًا متولّيانشان نخواهند اين ضدّ آن و عليه آن است و آن نيز ضدّ اين است. يكوقت هم هست كه بحث طبيعت دو فرهنگ نيست، بلكه مجموعاً متولّيان و صاحبان يك فرهنگ، به دلايلى سعى مىكنند كه فرهنگ خودشان را بر فرهنگ ديگرى غلبه دهند؛ چنانچه استعمارگران در دوران استعمار، يكى از اوّلين كارهايى كه مىكردند، اين بود كه فرهنگ خودشان را وارد آن منطقهى تحت نفوذ استعمارى كنند. يعنى اين را حساب شده مىكردند؛ نه به اين معنا كه لشكريانشان مىآمدند، سالها مىماندند و فرهنگ قهراً منتقل مىشد؛ نه. براى اين كار، محاسبه مىكردند. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى؛ 04/ 11/ 1376.
تهاجم فرهنگی تهدیدگر سلامت جوامع اسلامی
بلای دیگری که سلامت جوامع اسلامی، بخصوص جوانان را تهدید میکند تهاجم فرهنگی غرب است. امواج صوتی، تصویری حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتیها و هواپیماهای جنگی، برای سلطه مجدد دشمنان جهانی اسلام، زمینهسازی میکنند. و با ترویج ارزشهای کاذب، غربگرایی را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است تبلیغ مینمایند. این اجلاس علاوه بر مقابله با این تهاجم خانمان برانداز، باید در جستجوی راههای مناسب ترویج فرهنگ غنی و ارزشهای اصیل اسلامی و تقویت مبانی اعتقادی ملتهای اسلامی باشد. به علاوه رسانیدن پیام حیاتبخش اسلام به دنیای غیرمسلمان بویژه جوامع صنعتی تشنه معنویت و خسته از مکاتب شکستخورده مادی جزء وظایف اجلاسهای بینالمللی اسلامی میتواند باشد. مارکسیسم جزء موزه تاریخ سیاسی جهان شده و سرمایهداری از پاسخ دادن به نیازهای معنوی و رو به رشد ملل غربی عاجز است و گرایش به معنویت در بین آنها روزافزون است و هیچ آئین و مکتب فکری، ظرفیت اسلام برای پاسخگویی به نیازهای روحی انسان عصر ما را ندارد. پیام به کنفرانس بینالمجالس اسلامی؛ 1378/03/25.
شناخت تهاجم دشمن بخشی از توان دفاعی کشور
اینکه ما بتوانیم طرح کلی دشمن را در مورد خودمان بدانیم، بخشی از توان دفاعی ماست؛ به این مسأله توجه داشته باشید. ندانستن اینکه دشمن چه در سر دارد و چه میخواهد بکند، غفلتی است که ممکن است ما را از امکان برخورد و دفاع محروم کند؛ ما باید این را کاملا بدانیم. از سالهای هفتادوسه و هفتادوچهار بتدریج و بهصورت روزافزون، مبارزهی اعتقادی اخلاقی شروع شد. بنده همان وقتها شروع این مبارزه را احساس کردم. بحث تهاجم فرهنگیای که مطرح کردیم، ناشی از این بخش قضیه بود. در کنار حرکات عملی سیاسی و اقتصادی و غیره، حقیقتا یک تهاجم در زمینهی مسائل فرهنگی و با ابزارهای فرهنگی آغاز شد. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی؛ 1382/02/22.
تفاوت تهاجم فرهنگی با تهاجم نظامی
امروز ملت ایران به آن رتبهای از اقتدار رسیده که خطرپذیری دشمنان خود را بسیار بالا برده، جرئت نمیکنند به این ملت تهاجم نظامی کنند؛ میدانند سرکوب خواهند شد؛ میدانند که این ملت مقاوم است. بنابراین خطر تهاجم نظامی بسیار پائین است؛ اما تهاجم فقط تهاجم نظامی نیست. دشمن به آن نقاطی متوجه میشود که پشتوانهی استقامت ملی ماست. دشمن وحدت ملی و ایمان عمیق دینی را هدف قرار میدهد. دشمن روحیهی صبر و استقامت مردان و زنان ما را هدف قرار میدهد؛ این تهاجم از تهاجم نظامی خطرناکتر است. در تهاجم نظامی شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را میبینید؛ اما در تهاجم معنوی، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمیبینید. هوشیاری لازم است. من از همهی ملت ایران بخصوص از خانوادههای شهیدان و از همهی شما عزیزان، بخصوص از جوانها خواهش میکنم با هوشیاری کامل مرزهای فکری و روحی را حراست کنید. نگذارید دشمن مثل موریانهای به جان پایههای فکری و اعتقادی و ایمانی مردم بیفتد و آنها را دچار رخنه کند؛ این مهم است. همه وظیفه داریم مرزهای ایمانی و مرزهای روحی خودمان را حفظ کنیم. بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران کردستان؛ 1388/02/22.
آثار تهاجم فرهنگی و تقلید نابجا از فرهنگ غرب
تقلید از غرب برای کشورهائی که این تقلید را برای خودشان روا دانستند و عمل کردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّی آن کشورهائی که بظاهر به صنعتی و اختراعی و ثروتی هم رسیدند، اما مقلد بودند. علت این است که فرهنگ غرب، یک فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودکنندهی فرهنگهاست. هرجا غربیها وارد شدند، فرهنگهای بومی را نابود کردند، بنیانهای اساسیِ اجتماعی را از بین بردند؛ تا آنجائی که توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند. هر جا انگلیسها وارد شدند، زبان مردم بومی را تبدیل کردند به انگلیسی؛ اگر زبان رقیبی وجود داشت، آن را از بین بردند. در شبهقارهی هند، زبان فارسی چند قرن زبان رسمی بود؛ تمام نوشتجات، مکاتبات دستگاههای حکومتی، دولتی، مردم، دانشوران، مدارس عمده، شخصیتهای برجسته، با زبان فارسی انجام میگرفت. انگلیسها آمدند زبان فارسی را با زور در هند ممنوع کردند، زبان انگلیسی را رائج کردند. شبهقارهی هند که یکی از کانونهای زبان فارسی بوده، امروز در آنجا زبان فارسی غریب است؛ اما زبان انگلیسی، زبان دیوانی است؛ مکاتبات دولتی با انگلیسی است، حرف زدن غالب نخبگانشان با انگلیسی استباید انگلیسی حرف بزننداین تحمیل شده. در همهی کشورهائی که انگلیسها در دوران استعمار در آنجا حضور داشتند، این اتفاق افتاده است؛ تحمیل شده است. ما زبان فارسی را بر هیچ جا تحمیل نکردیم. زبان فارسی که در هند رائج بود، به وسیلهی خود هندیها استقبال شد؛ شخصیتهای هندی، خودشان به زبان فارسی شعر گفتند. از قرن هفتم و هشتم هجری تا همین زمان اخیرِ قبل از آمدن انگلیسها، شعرای زیادی در هند بودند که به فارسی شعر میگفتند؛ مثل امیرخسرو دهلوی، بیدل دهلویکه اهل دهلی استو بسیاری از شعرای دیگر. اقبال لاهوری اهل لاهور است، اما شعر فارسی او معروفتر از شعر به هر زبان دیگری است. ما مثل انگلیسها که انگلیسی را در هند رائج کردند، زبان فارسی را رائج نکردیم؛ فارسی با میل مردم، با رفتوآمد شاعران و عارفان و عالمان و اینها به طور طبیعی رائج شد؛ اما انگلیسها آمدند مردم را مجبور کردند که باید فارسی حرف نزنند؛ برای فارسی حرف زدن و فارسی نوشتن، مجازات معین کردند. بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی1391/07/23:
گرفتن جوانها تلاش دشمن برای قتلعام فرهنگی
دشمن از راه اشاعهی فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشا – سعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی میکند، یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا؛ .1371/04/22
تبادل فرهنگی
البته اين را هم بارها عرض كردهايم كه فرهنگها تبادل دارند. وقتىكه بحث تهاجم فرهنگى را مطرح و بر آن پافشارى مىكنيم، به آن معنا نيست كه يك فرهنگ نبايد چيزى را از خارجِ خود، به خود بيفزايد. متأسّفانه در ايرانِ اواخر قاجار كه به فرهنگ غرب توجّه شد و به ويژه در دوران منحوس پهلوى كه اين توجّه شدّت گرفت، آنچه كه واقعاً تبادل، تلقّى، تعاطى و تكامل فرهنگى بود، در ارتباط با غرب انجام نگرفت؛ بلكه نوعى تحميل فرهنگى رخ داد. گاهى انسانى هوشمند و عاقل، به اختيارِ خود، چيزى را گزينش مىكند و مىپذيرد و گاهى بهعكس، به يك انسانِ مست و غافل و بىهوش، بهزور، چيزى را تزريق و تحميل مىكنند. مسلّماً اين دو، يكسان نيستند. در كشور ما، تحميل فرهنگى كردند؛ يعنى آمدند و بدون اينكه گزينش صحيحى در كار باشد، چيزى را در كالبد فرهنگ و ذهنيّات اين مردم تزريق كردند. ازاينرو مىتوان نتيجه گرفت كه در اسلام، ريشهى همهى اين معنويّات وجود دارد؛ اما متأسفانه به آنها توجّه نشده است. زيرا مدتى حكومتهاى استبدادى و سلاطين و به دنبال آنها، متولّيان دين و آخوندهاى دربارى و روحانيان وابستهاى كه طبق نظر آنها حرف مىزدند و يا مثل خود آنها و طبق الگوى آنها عمل مىكردند، پايههاى خُلقيّات خوب را در مردم ما ضعيف كردند. هرچند اين مقدارِ باقىمانده هم (يعنى اين انقلاب، اين جنگ تحميلى، اين ايستادگى در مقابل تهديدهاى غرب و اين احساس عزّت و استقلال در برابر ابرقدرتهاى عالم بسيار ارزشمند است) ناشى از آن بقاياى فرهنگ اسلامى است كه در اين مردم رنگِ ثابت گرفته است. خدا را شكر كه دشمنان دين، فرصت نيافتهاند كه اينها را حذف، يا كمرنگ و يا نابود كنند و از بين ببرند. همين مقدار است كه اين همه عزّت، پيشرفت، حركتهاى عمومى، حضور مردم در صحنهها و استقلال در برابر خودكامگىِ مستبدان را به بار آورده است و إن شاء اللّه در آينده هم ثمرات ديگرى به بار خواهد آورد. بيانات در ديدار وزير و مسئولان وزارت ارشاد و اعضاى شوراهاى فرهنگ عمومى كشور؛ 19/ 04/ 1374.
تفاوت بین تهاجم و تعامل فرهنگی
تفاوت بین تهاجم و تعامل فرهنگی در این است که تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سر بساط میوه یا غذا و سبزیفروشی میروید و آنچه را که میلتان میکشد، چشم شما و کامتان میپسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب میکنید و میخورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر میگیرید؛ هیچ اشکالی هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛ این را هزار و چهارصد سال پیش به ما یاد دادند. در تهاجم فرهنگی به شما نمیگویند انتخاب کن، بلکه شما را میخوابانند، دست و پایتان را میگیرند و مادهای را که نمیدانید چیست و نمیدانید برای شما مفید است یا نه، با آمپول به شما تزریق میکنند. البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفتهاند و به ما تزریق میکنند؛ صورت قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب میکنیم، در حالیکه انتخاب نمیکردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشهای به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه میاندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی میدانند، برای سه چهار دختر روسریدار مسلمان چه سر و صدایی راه انداختهاند! این است که میگوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشهی ترجمهای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را بهوجود میآورد. این توصیهی همیشگی من به شما جوانان عزیز است. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین؛ 1382/09/26.