دعا، عرفه ، قربان ،بندگی

جایگاه دعا در قرآن و احادیث

از جمله صفات پسندیده که قرآن کریم در آیه 75 سوره هود، برای حضرت ابراهیم(علیه السلام) برمی شمارد، «اوّاه» است که در فرمایشِ امام باقر (علیه السلام) به معنایِ «بسیار دعاکننده به درگاه خداوند» آمده است. همسو با چنین اهمیتی در قرآن، در روایات نیز دعا به روح عبادت، سلاح مؤمن و کلید رحمت تعبیر شده که از جایگاه خاص دعا در اسلام خبر می دهد. این بیانات شریف، نقش محوری دعا و نیایش را در دین به روشنی تشریح می کند. برای نمونه، امام صادق (علیه السلام) به میسِّر بن عبدالعزیز می فرماید: «ای میسِّر! به درگاه خدا دعا کن و از پیش خود نگو که دعا فایده ندارد و آنچه شدنی است، خواهد شد. به درستی که بنده در نزد خدای متعالی مقامی دارد که جز با خواهش و تمنّا به آن نمی رسد و اگر بنده ای دهان خود را ببندد و هیچ خواهش نکند، چیزی به او داده نخواهد شد. ای میسِّر! هر دری که کوبیده شود، امید باز شدنش خواهد رفت».

 

استجابت دعا

از کتاب های شریف روایی، سخنان گهربار و ارزنده پیشوایان دین در زمینه استجابت دعا به دست می آید که می توان فهرست وار تحت عناوین زیر به برخی از آنها اشاره کرد:

شرایط استجابت دعا عبارتند از: شناخت خدا، عمل شایسته، غذای حلال و حضور قلب؛ موانع استجابت دعا عبارتند از: گناه و منافات داشتن با حکمت خداوندی؛

انواع اجابت دعا عبارتند از: به گونه ذخیره شدن، به صورت برآورده شدن در دنیا و از راه دفع بلا. سخن اساسی اینکه نیایش هایی که به استجابت نمی رسد، نمی تواند دلیلِ بیهوده بودن نیایش باشد؛ زیرا خودِ یاری طلبی و تقاضای مطلوب از بارگاه خداوندی، موجب نزدیکی به خداست که نوعی از کمال به شمار می آید.

 

نامگذاري عرفات

مفسّران نوشته اند: علت نام عرفات آن است كه ابراهيم شبي خواب ديد كه بايد فرزند خود را قرباني كند. چون روز شد در فكر فرو رفت. از اين رو آن روز را ترويه ناميدند و چون شب بعد همان خواب را ديد و دانست كه خواب حق است نه شيطاني، آن شب را عرفه ناميدند. بعضي نوشته اند: چون اسماعيل در آن روز آب پيدا كرده و سيراب شده آن روز را ترويه گفتند و عرفات به اين جهت گفتند كه جبرئيل شب احكام حج را آورد و پيغمبر فرمود: (قد عرفت)

 

 

عرفات، پذیرای نیایش های حسینی

عرفات، منطقه ای خارج از محدوده حرم و در شرق مکه با مساحت حدود هجده کیلومتر مربع است. در شمال شرقی عرفات، جبل الرحمه (کوه رحمت) است که روایت شده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطبه حجة الوداع را بر فراز آن ایراد فرمود. سرور آزادگان جهان، حسین بن علی (علیه السلام) دعای جاودانه خویش را در دامنه این کوه خواند. عرفات همچون رصدگاهی است که رو به بی نهایت نصب شده است و نیایش کنندگان، با دوربین های مختلفی آن بی نهایت را نظاره کرده اند. سلام بر عرفات، صحرای شورگستر سرشار از عشق که پذیرایِ نیایش های حسینی است و درود بر دل های کربلاییِ حاجیان که از زمزمه های اشکبارشان، آن بیابان، عطر بارانِ معرفت گرفته است.

 

 

امام حسین (علیه السلام) و عرفه

زیباترین مناجات روز عرفه، دعای امام حسین (علیه السلام) است. هنوز از هر گوشه از سرزمین عرفات، صدای مناجات سیدالشهداء (علیه السلام) به گوش می رسد و هنوز نوای ملکوتی اش، زمین را می لرزاند و ستون های عرش را به لرزه در می آورد. هنوز «اللهم»های حسین بن علی (علیه السلام) به گوش می رسد که خدا را به زیباترین نام هایش می خواند. آخرین حج امام حسین (علیه السلام) است و امام در سرزمین عرفات است و روز، روز عرفه. از خیمه بیرون می آید، جمعی با او همراه می شوند، امام (علیه السلام) دست ها را به نشانه دعا بالا می آورد و سپس دعا می خواند؛ دعایی که جاودانه شد چون خودِ امام (علیه السلام) .

دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) سرشار از زیباترین کلمات در گفت وگو با پروردگار است؛ کلماتی که لبریز از عشق به خداوند است، کلماتی که عطر بندگی می پراکند.

«ای حسین (علیه السلام) ! تو در این دشت چه خواندی که هنوز سنگ های «جبلُ الرَّحمة»، از گریه های تو نالانند؟ عشق را هم ز تو باید آموخت. خدا را هم باید از کلام تو شناخت. در دعای عرفه، چه فرمودی و چه خواندی که هنوز رد عرفان تو در پهنه این دشت، جاری است… زیر هر خیمه گرم، یا که در سایه هر سنگ بزرگ، یا که در دامن کوه، حاجیان گریانند؛

با تو در نغمه و در زمزمه اند…»

 

 

 

 

ايام الله

آنچه مسلم است در قرآن كريم از زمانهايي به عنوان ايام الله ياد شده است و پيامبران الهي موظف بودند اين ايام الله را هميشه در ياد مردم زنده نگه دارند. نيز مكانهايي از نظر شرع مقدس، وجود دارد كه براي آن احكام و آدابي وارد شده است كه آنرا از مكانهاي ديگر متمايز مي سازد.مانند مكه، مسجدالحرام و

خداوند در سوره جاثيه، آيه 14 مي فرمايد:

«قُلْ لِلَّذينَ أَمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللّهِ لِيَجْزِيَ قَومَا بِما كانوا يَكْسِبُونَ».

به مؤمنان بگو كساني را كه اميد به «ايام الله» ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومي را به اعمالي كه انجام مي دادند جزا دهد.

مرحوم طبرسي در تفسیر مجمع البیان ذيل آيه 5 سوره ابراهيم سه معنا براي «وذكّرهم بِاَيّامِ اللّهِ» ذكر مي كند:

يك: وقايعي كه در امت هاي گذشته اتفاق و موجب هلاكت آنها شده است براي مردم يادآوري كن. يعني ايّامي كه خداوند از امت هاي گذشته انتقام گرفته است.

دو: نعمت هاي الهي را يادآوري كن.

سه: مقصود از ايام الله: سنت ها و كارهايي است كه در حق بندگان صورت گرفته، چه نعمت باشد و چه غير نعمت. و روز و ايام كنايه از انعام و انتقام است.

با دقت در آيات قرآن كريم مي توان گفت ايام الله روزهايي است كه انسان را به ياد خدا مي اندازد، روزهايي كه ياد و توجه به آنها، انسان را متوجه فطرت الهي خويش مي كند آدمي را از غفلت ها بيرون مي آورد. هر روز هر زمان كه چنين باشد، آن روز، روز خداست.

 

اعياد ، مصاديق ايام الله

خداوند روزهايي را «عيد» مي داند تا مصداق ايام الله و ظهور روزهاي خدا باشد.

اعياد اسلامي نمونه هاي بارز ايام الله هستند. اگر عيد از اين منظر نگريسته شود يعني آن را روز خدا بدانيم، مي توانيم در معرفت خويش نسبت به عيد تجديد نظر كنيم و «عيد» را چنان ببينيم كه اولياء الهي مي ديدند.

همانطور كه حضرت عيسي(ع) نزول مائده آسماني را درخواست مي كند تا آن را «عيد» بشمارد و آيه اي از جانب خدا باشد.

اگر ملاك «عيد» را بدست آوريم در حقيقت همه اين روزها، «عيد» هستند. پس «عيد» يعني روزها و شب هاي برگزيده يعني زمانهاي برتر.

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) :

«إنّ لِلّهَ عَزَّ وَجَلَّ خيارا من كلِّ ما خَلَقَهُ فَاَمَّا خِيارُهُ من الليالي فَلَيالِي الجُمعَ وَ لَيلَةٌ النِّصفِ من شعبان و ليلة القدر و لَيْلَتا العيدين و أمّا خيارُهُ من الايّام فأيّام الجُمَع و الاعياد».

خداوند عزيز و جليل هر آنچه آفريد، تعدادي را براي خويش برگزيد. پس از ميان شب ها، شب هاي جمعه و شب نيمه شعبان و شب قدر و شبهاي دو عيد (فطر و قربان) را برگزيد و اما گزينش او از روزها، روزهاي جمعه و عيد است.

 

داستان اولين قرباني و اولين عيد

وقتي به زندگي اولين انسان يعني حضرت آدم ابوالبشر(ع) مي نگريم، قرباني، عيد، حج و… همه را يكجا مي بينيم.

داستان از آنجا آغاز مي شود كه آدم و حوّا به اين زمين خاكي مي آيند. خروج از بهشت، هبوط بسوي زمين، آدم بر صفا فرود مي آيد و حوّاء بر مروه.

آدم با خود اندیشید که: اگر حكمتي نمي داشت، خداي مرا اينجا و همسرم را در مروه فرود نمي آورد.

پس او بر من حلال نيست. كه اگر حلال مي بود، با من بر صفا بود. آدم از حواء كناره مي گيرد اما جدايي از حواء بر او دشوار است.

اما خدا كه بنده اش را دوست دارد. نگران حال اوست، باز بر او منت مي گذارد (ثم إنّ الله عزّ وجلّ منّ عليه بالتوبه و تلقاه بكلماتٍ) خداوند نظر رحمت به سوي آدم مي افكند. رحمت خويش را به سوي آدم فرو مي فرستد خداوند كلماتي را به آدم مي آموزد. كلماتي مبارك كه آدم با آن، خداي خويش را صدا مي زند واو هم، صدايش را مي شنود (فلما تكلم بها تاب الله عليه)

پس از كلماتي كه آدم ابوالبشر بر زبان مي آورد و توبه اش پذيرفته مي شود، جبرئيل به سوي آدم مي آيد، بر آدم تائب، سلام مي كند و عرضه مي دارد: خداوند عزّوجلّ مرا به سوي تو فرستاد تا مناسكي، عبادتي به تو بياموزم كه به آن پاك شوي، بالا روي، آزاد شوي. جبرئيل دست آدم را مي گيرد و او را بسوي مكان كعبه رهنمون مي سازد.

آدم(ع) با جبرئيل حج مي گذارد. او در اين حج ارمغاني براي آدم(ع) به همراه مي آورد؛ بهترين ارمغانها،… آزادي آدم، حليت حواء (فانطلق آدم… حلت له زوجته)

آدم به حواء مي رسد. آندو، دوباره همديگر را مي يابند، مي شناسند. اما اين بار در اين كره خاكي.

داستان قرباني و عيد در اينجا تحقق مي يابد. در زندگي بر روي كره خاكي، آنگاه كه خداوند اولين فرزند را به نام قابيل و دومين فرزند را به نام هابيل به آنان عطا مي كند.

آنگاه كه اين دو فرزند رشيد مي شوند، خداوند به آدم(ع) وحي مي كند:

«سَبَقَ عِلمِي أنْ لا أتْرُكَ الاَرْضَ مِنْ عالِمٍ يُعْرَفُ بِهِ دِينِي… فَادَفْعُه اِلي هابِيلَ»

زمين از حجت حق نبايد خالي بماند، زمين از دين خدا نبايد جدا گردد، اين امانت را به هابيل ده، هابيل امانتدار و امانتكش الهي مي شود.

قابيل با آگاهي از اين حقيقت، غضبناك شد .نزد پدر آمد و عرضه داشت:

پدر جان مگر من بزرگتر از هابيل نِيَمْ؟ آيا من سزاوارتر نِيَمْ؟

و اين اولين اشتباه قابيل است. چون تقدم زماني ملاك برتري نيست؟ پس همه آنان كه چنين فكر مي كنند، فكر قابيلي دارند، قرآن كريم اگر مي فرمايد: وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ، حتما سبقت زماني منظور نيست. سبقت زماني ملاك فضيلت نيست، زيرا فضيلت يك امر اختياري است.

انبياء وظيفه دارند كه مردم را به سوي خدا بخوانند.

پدر، پيامبر است و پند مي دهد: اي پسركم، همه چيز دست خداست او به هر كه بخواهد مي دهد هر چند تو بزرگتري، اما او اين رسالت و امانت را به «اهل» مي دهد .

ملاك،: اهل بودن است. و اگر به سخنان من ايمان نداري، و آن را تصديق نمي كني «فَقَرِّبا قُرْبانَاَ فَاَيّكُما قُبِلَ قُرْبانَهُ فَهُوَ اوَلي بِالفَضْلِ مِنْ صاحِبِه»

آدم(ع) پدر است اما اينجا پيامبر است، امام است و راهبر است، او وظيفه دارد با منطق هدايت سخن بگويد.

پس اول ملاك فضيلت را براي پسر بيان مي كند. چون او دوست دارد فرزندش خردگرا به معناي واقعي باشد.

بنابراين با تمامي مهرباني پدرانه و پيامبرانه سخن مي گويد: اي پسركم، اين خواست خداست و او مسئوليت هاي سنگين را به اهلش مي سپارد.

 

 

قابیل قربانی می شود!!!

حضرت آدم(ع) به قابيل فرمود: اگر به سخنان من ايمان نداري، و آن را تصديق نمي كني، پس هر دو بلند شويد، اي هابيل و اي قابيل، برويد يك قرباني بياوريد، خداوند قرباني هر كس را پذيرفت او برتر است.

قابيلِ كشاورز، نمونه اي كوچك و پست از محصولات خويش را به عنوان قرباني مي آورد.

هابيلِ چوپان، گوسفندي فربه و پسنديده عرضه مي دارد.

باز قابيل اشتباه كرده، او ندانست كه «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» قرباني هابيل پذيرفته شد. حق آشكار شد. اما آيا قابيل به اين قضاوت الهي گردن مي نهد؟ چنين نيست و اين داستان همه قابيليان است، حق اگر چون آفتاب روشن باشد و همانند آب زُلال، باز انسانِ قابيلي بر حق گردن نمي نهد.

سپس حسادت، سركشي و تجاوز به ميدان مي آيد قابيل برادر را مي كشد.

ريشه سركشي و تجاوز قابيل و قابيليان همين تصور بزرگي اراده برتري بوده است. قابيل قرباني مي شود. قرباني يك توهم، توهم بزرگي واين تاريخچه اولين قرباني است.

 

 

 

تاريخچه اولين عيد

داستان اولين عيد را هم در آدم مي يابيم. خداوند به آدم فرزند ديگري به نام «هبه الله» مي بخشد و هنگامي كه نبوت آدم(ع) به پايان مي رسد. به او وحي مي رسد كه روزگارت به سر آمده نشانه هاي نبوت را به فرزندت «هبة الله» بسپار. آدم به فرزندش سفارش مي كند كه پيامبري به نام نوح مي آيد، هر كس او را دريافت به او ايمان مي آورد و از او اطاعت مي كند.

آنگاه حضرت آدم به هبة الله وصيت كرد كه اين مژده را هر سال به ياد آورد و اين روز را براي خود و فرزندانش روز عيد قرار دهد. آنان هم همواره به اين وصيت عمل مي كردند.

اين اولين عيدي است كه در تاريخ بشر سراغ داريم و ايمان آوردن به پيامبران حق و متابعت از آنها عيد انسانهاست، فرزندان آدم نيز هر سال اين معاهده را تكرار كردند. اين بهترين عيد است، زيرا هم پيمان شدن با پيامبران الهي، روز عيد انسانهاست ، و تجديد پيمان با امام و راهبر، بهترين عید است. و این سنت ادامه یافت تا آخرین پیامبر در معرفی جانشین خود ، امیرالمومنین علی(ع) آن را تکرار کرد.

 

 

عيد قربان و ذي الحجه

روز دهم ذي الحجه الحرام را عيد قربان می نامند. اين روز به نامهاي ديگري نيز شهرت دارد: يوم النحر، اضحي، عيد گوسفند كشان و روز حج اكبر.

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ

وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ. (توبه، آيه 3)

در آن(حيوانات قرباني) منافعي براي شماست تا زمان معيّني [روز ذبح آنها]سپس محل آن، خانه قديمي و گرامي (كعبه) است.

و لِكُلِّ اُمّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَي مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ ألأنْعمِ فَإلهُكُمْ إلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخْبِتينَ.

براي هر امتي قربانگاهي قرار داديم تا نام خدا را ( به هنگام قرباني ) بر چهارپاياني كه به آنان روزي داده ايم ببرند و خداي شما معبود واحدي است، در برابر(فرمان) او تسليم شويد و بشارت ده متواضعان و تسليم شوندگان را.

شعار كه همان علائم مناسك حج است بايد بزرگ و محترم شمرده شود. بنابر يك تفسير كه مؤيّد كلام امامان معصوم(ع) است، مقصود از شعائر همان شتري است كه براي قرباني مي آورند.

پس محل قرباني كجاست؟ ثم محلّها الي البيت العتيق اگر عمره مفرده بجاي مي آوري در مكه قرباني كن امّا اگر اهل حج تمتعي، اهل عرفات و مشعر و منائي، بايد قرباني در مِنا باشد.

پس اي اهل تسليم، قرباني خويش را آماده كن و با نام خدا آن را ذبح كن(گوسفند) ، نحركن (شتر) و بگو:

«بسم اللّه الرحمن الرحيم، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر اللهم منك و لك».

خنجر شوق بر حنجر نفس

عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است .

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .

عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطيع است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟

با چه وسيله ، به آستان پروردگار، تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خليل الرحمان چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و… حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .

اينجاست كه قربانى وسيله قرب مى شود و عيد قربان روز تقرب به خداوند.

آن هم نه قرب مادى و جسمى بلكه قرب معنوى و تقرب ارزشى كه در سايه ايمان و عمل است .

آنچه انسان را به خدا نزديك مى كند، طاعت است .

و آنچه از ساحت قرب ربوبى دور مى سازد، معصيت است .

خدا به ما نزديك است ، حتى نزديكتر از رگ كردن ، كه خود فرموده است :

« وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»

ما از او دوريم ، چرا كه به جرم و گناه ، گرفتاريم و مجرم هرگز محرم نخواهد شد.

اگر پاى از مرز طاعت فراتر ننهيم ، اگر با تيغ گناه ، دامن عصمت ندريم ، اگر دست تعدى ، به حريم حرمات الله نگشاييم ، آنگاه خواهيم ديد كه هر جا باشيم در قربانگاهيم و هر سو كه برويم ، به او تقرب پيدا مى كنيم ، و هر روزمان عيد قربان مى شود.

 

 

نكاتي درباره قرباني و اسرار آن

1 ـ حكمت انجام قرباني، تقرّب و تعالي قرباني كننده و تقواي او به سوي خداست.

2 ـ هر عملي كه به قصد قربت انجام گيرد قرباني است چنانكه در حديث است كه زكات و نماز، قرباني مسلمانان است.

3 ـ سرّ قرباني، طبق بيان نوراني امام سجاد(ع) اين است كه حج گزار و قرباني كننده با تمسك به حقيقت ورع و تقوي گلوي ديو طمع را بريده، او را بكشد

4 ـ قرباني جايگاه ويژه در روايات دارد،امام باقر(ع) در این باره می فرماید:

خداي سبحان قرباني كردن را دوست دارد «انّ الله عز و جلّ يُحِبُّ إِطْعَامُ الطَّعامِ و إراقَة الدّماء»

ممكن است يكي از دلايل آن بهره مندي گرسنگان و محرومان از گوشت قرباني باشد.

 

اعمال دهه اول ذي الحجه

مفاتيح الجنان تأليف شيخ عباس قمي(رحمه الله) يكي از كتب ادعيه اي است كه در آن اعمال و آداب و ادعيه هاي مختلفي آمده است از آن جمله اعمال ماه ذي الحجه در آن چنين ذكر شد:

بدانكه اين ماه از ماههاي شريفه است و چون اين ماه داخل مي شد صلحاي صحابه و تابعين اهتمام در عبادت مي كردند و دهه اول آن ايامش ايّام معلومات است كه در قرآن مجيد ذكر شده است. و در نهايت فضيلت و بركت است. و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرويست كه عمل خير و عبادت در هيچ ايامي نزد حقتعالي محبوبتر نيست از اين دهه و از براي اين دهه اعمالي است:

اول: روزه گرفتن نُه روز اول اين دهه كه ثواب روزه تمام عمر را دارد.

دوم: خواندن دو ركعت نماز مابين مغرب و عشاء در تمام شبهاي اين دهه در هر ركعت بعد از حمد بخواند يكمرتبه توحيد و آيه«وَ وَاعَدْنا مُوسي ثَلثَينَ لَيْلَةً و أتْمَمناها بَعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اربعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسي لاخيه هرُونَ اخْلُفْنِي و أصْلِح وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ المُفْسدين». تا با ثواب حاجيان شريك شود.

سوم: از روز اول تا عصر روز عرفه در عقب نماز صبح و پيش از مغرب بخواند اين دعا را که از حضرت صادق(ع) روايت شده: اللهم هذه الايام……

چهارم: شب نهم از ليالي متبركه و شب مناجات با قاضي الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است.

پنجم: شب دهم از ليالي متبركه و از آن چهار شبي است كه احياء آنها مستحب است. و درهاي آسمان در اين شب باز است و مستحب است كه در آن زيارت امام حسين(ع) و دعاي يا دائم الفضل علي البريه كه در شبهای جمعه خوانده می شود. و…….

اعمال عیدقربان :

الف: غسل کردن كه در اين روز سنت مؤكد است.

ب: خواندن نماز عيد .

ج: خواندن دعاهايي كه وارد شده پيش از نماز عيد و بعد از آن و شايد بهترين دعاهاي اين روز دعاهاي چهل و هشتم صحيفه كامله باشد كه اول آن «اللهم هذا يومٌ مباركٌ» است پس آنرا بخواند ودعاي چهل و ششم «يا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُ العِبادُ» را نيز بخواند.

خ: خواندن دعاي ندبه

د: قرباني کردن كه سنت مؤكد است.

و…..

 

اعمال عيد در كلام معصومين(ع)

حضرت امير المؤمنين(ع) در خطبه روز عيد قربان فرمودند:

پس ذكر خداي بزرگ زياد گوئيد. استغفار كنيد، توبه كنيد چرا كه او توبه پذير و مهربان است.

از نگاه معصومين، عيد روزِ ذكر، استغفار، توبه، نظافت، آراستگي، ياد امام زمان(ع) و صلوات است.

حضرت امير(ع) فرمود:

غسل كردن در روزهاي عيد، هم سبب پاكيزگي و نظافت كساني است كه براي در خواست حاجت ـ گرفتن عيدي ـ به درگاه خداوند روي مي آورند و هم پيروي از سنت پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است.

در روايتي كه در زير مي آيد، توجه به كودكان و درخواست آنها مورد توجه است، عيد بايد براي كودكان ملموس تر و شيرين تر از ساير ايّام باشد.

روزي (روز عيدي) امام حسن(ع) و امام حسين(ع) خدمت پدربزرگ رسيدند و فرمود: بابابزرگ (يا جدّاه) امروز عيد است، ديگران لباس رنگي و تازه مي پوشند، ما لباس تازه نداريم.

حضرت نگاه كرد و در خانه لباس مناسبي نداشتند. امّا نخواست جواب ردّ بدهد. نخواست خاطر اين دو عزيز شكسته شود. دعا فرمود: خدايا قلب اين دو و قلب مادرشان را خود جبران (شادمان) بفرما. جبرئيل دو لباس سفيد خدمت حضرت آورد. بچه ها فرمودند: چرا اين رنگ! بچه هاي ديگر لباس رنگي مي پوشند، جبرئيل طشتي و آبي و… آورد در حالي كه جبرئيل آب بر روي لباس مي ريزد و حضرت رسول لباس را در دست دارد مي پرسد: حسن جان چه رنگي دوست داري؟ سبز بابا.

حسين جان چه رنگي دوست داري؟ قرمز آقا. پس از رسيدن به مطلوب رسول خدا شاد شدند، حسن و حسين(ع) نيز شادمان بسوي مادر روان شدند.

 

امام خمینی(ره) :

«عيدهايي كه اسلام تأسيس فرموده است… آن برداشتي كه اهل معرفت از عيد مي كنند با آن برداشتي كه ديگران مي كنند بسيار مختلف است. آنها بعد از اينكه در ماه مبارك رمضان، آن رياضت ها را مي كشند و كشيدند، روز عيد، روز لقاي آنهاست، لقاء الله است… آن روز را عيد مي كنند براي اينكه بعد از رياضت يوم ورود است به حضرت و عيد قربان را بعد از اينكه تمام عزيزان خودشان را از دست دادند مهيا براي ملاقات مي شوند، آن هم ملاقات است، بعد از اينكه نفس خودشان را كشتند و هر چيز را كه عزيز است!

وقتي در راه خدا از آن گذشتند، آن وقت است كه روز لقاست و در جمعه هم اجتماعاتي كه مسلمين با هم مي كنند مهيا مي شوند اهل معرفت براي لقاء الله.

پس برداشت آنها ازعيد غير برداشت ماست و ما هم اميدواريم كه به تبع اولياء خدا به جلوه اي از آن جلوه ها برسيم و ذره اي از آن معارف در قلب ما واقع بشود

 

مقام معظم رهبری(مدظله)

اگر به حكمت مندرج در عيد قربان توجه شود، خيلى از راهها براى ما باز ميشود. در عيد قربان يك قدردانى بزرگ الهى نهفته است از پيامبر برگزيده‌ى حضرت حق، حضرت ابراهيم (عليه‌السّلام) كه آن روز ايثار كرد. بالاتر از ايثار جان، در مواردى ايثار عزيزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزيزى را قربان ميكرد؛ آن هم فرزند جوانى كه خداى متعال بعد از عمرى انتظار، در دوران پيرى به او داده بود؛ كه فرمود: «الحمد للَّه الّذى وهب لى على الكبر اسماعيل و اسحاق» . خداى متعال اين دو پسر را در دوران پيرى، لابد بعد از يك عمر انتظار و اشتياق، به اين پدر داده بود؛ اميد فرزند هم ديگر بعد از آن نداشت. سيد شهيدان همه‌ى عالم، حضرت اباعبداللَّه‌الحسين (عليه الصّلاة و السّلام) – كه خود مظهر ايثار و مظهر شهادت است – در دعاى شريف عرفه از اين حادثه ياد ميكند؛ «و ممسك يدى ابراهيم عن ذبح ابنه بعد كبر سنّه و فناء عمره»؛ اين در دعاى مبارك امام حسين در عرفه است كه ديروز مؤمنين موفق شدند، اين دعا را خواندند. عید قربان۱۳۸۹/۰۸/۲۶

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه