جهاد فرهنگی” در کلام مقام معظم رهبری

جهاد فرهنگی

نوشته : احمد شرفخانی

جهاد فرهنگی واجب‌تر از واجب

اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما شود؛ با رادیوهایش وارد کشور ما شود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت این‏طور وارد کند که «مبارزه خوب نیست؛ دفاع از اسلام فایده‏ای ندارد؛ ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد؛ هرچه زحمت بکشید و مبارزه کنید، ضرر کرده‏اید» آیا بازهم در مملکت ایران، مبارزه‏ای‏ علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟! معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با امریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمی‏کنند. خیلی ملتها هستند که قرآن هم می‏خوانند، نماز هم می‏خوانند، عبادت هم می‏کنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمی‏کنند که هیچ، با آن‏ها دوستی هم می‏کنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه‏های شهوانی و مادّی ندارد، تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزه‏ی فرهنگی، مبارزه‏ای واجب‏تر از واجب می‏شود. بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1372/02/15.

جنگ فرهنگی

بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما که دانشجویان هرچه می‏توانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه‏ی دانش و معرفت بیفزایید. هریک نفر از شما، وقتی‏که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشن‏فکری و فرهیختگی است، می‏تواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه‏ی مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود این‏گونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله‏ی فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان می‏توانند در این زمینه مؤثّر باشند. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران؛ ‌1377/02/22

جنگ فرهنگی عرصه‌ای فراگیر و پیچیده

با تحولات عظیم ارتباطاتی که امروز در دنیا بوجود آمده، جنگ فرهنگی به عرصه‌ای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است. دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ؛ .1390/03/23

جهاد فرهنگی پایه و اساس سایر جهادها

کسانی که اهل باطل و سازش‌اند، اصلاً به کار جهادی احتیاج ندارند. بروند سازش کنند و مشکلاتشان را ـ اگر حل شد ـ حل کنند. کسانی که اهل حق‌اند، این طور نیستند. بدون کار جهادی، کار سیاسی و تحرک، هیچ فایده‌ای ندارد. کار سیاسی، باید پشتوانه‌ی جهاد نظامی داشته باشد و هر دوی این‌ها، بدون کار فرهنگی بی‌ثمر خواهد بود. بیانات در دیدار با اعضای حزب وحدت اسلامی افغانستان؛ 22/1/1369.

تبلیغات و جنگ فرهنگی

استکبار بر روی تبلیغات، خیلی حساب می‏کند و البته این غلط هم نیست! به یک معنا دستگاه استکبار، اشتباه هم نمی‏کند که بر روی تبلیغات حساب می‏کند. هم در زمینه‏های سیاسی، که ما وقتی در زمینه‏ی سیاسی بحث می‏کنیم، جبهه‏ی مقابل را تعبیر به «استکبار» می‏کنیم که این نام‏گذاری دلایلی دارد و هم وقتی در جبهه‏ی مبارزه‏ی فرهنگی بحث می‏کنیم، جبهه‏ی مقابل را «فرهنگ غربی» یا «فرهنگ تهاجم» می‏گوییم که این نام‏گذاری هم باز دلایل خودش را دارد فعلًا بحث من بر سر مواجهه‏ی استکبار با نظام جمهوری اسلامی است. در واقع استکبار، تبلیغات را میدان‏دار مبارزه علیه خط و ربط و جهت‏گیری ملت مسلمان کرده است. نه اینکه بخواهیم بگوییم از حالا، بلکه از همان ماههای اوّل پیروزی انقلاب، این کار شد. منتها در واقع، اقبال با استکبار نبود؛ کمااینکه امروز هم در این جهت، اقبال با استکبار نیست! آن‏ها که روی تبلیغات حساب می‏کنند، از این باب است که اثر تبلیغات را در دنیا دیده‏اند. فرض بفرمایید که تبلیغات در این قضایای تبدیل و امحای نظامهای مارکسیستی در اروپای شرقی، نقش خیلی عجیبی داشت. ما بخصوص بعضی از این قضایا را با دقّت دنبال می‏کردیم و اثر تبلیغات را لحظه به لحظه می‏دیدیم. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه؛ 1376/10/12.

جهاد برای اسلامی‌سازی فضای فرهنگی جامعه

«سينماى اسلامى» يعنى چه؟ يعنى ما مى‏خواهيم محتواى اين تكنيك، اين قالب و اين هنر را كه از ديگران گرفته‏ايم مثل خيلى چيزهاى ديگر اسلامى كنيم. ما مى‏خواهيم از قالب اين، هرچه را كه با اسلام منافات دارد، حذف كنيم. چه مانعى دارد اين گفته شود؟! چرا گفته نمى‏شود كه ما در هنرهاى نمايشى‏مان و در دانشگاه و در فلان برنامه، كارگردان مسلمان مى‏خواهيم؟! به اين معنا تصريح شود كه ما مى‏خواهيم كارگردان مسلمان، فيلمنامه‏نويس و بازيگر مسلمان درست كنيم و فضاى جامعه را اسلامى كنيم. چرا اين تصريح نمى‏شود؟! چرا در محيط دانشگاه تصريح نمى‏شود كه ما مى‏خواهيم دانشگاه را اسلامى كنيم؟! من چند سال قبل، اين را مطرح كردم. البته اطّلاع دارم كه آقايان جلساتى داريد؛ إن شاء اللّه كه اين جلسات به نتايج خوبى هم برسد. من مى‏گويم از اينكه شما بگوييد «ما مى‏خواهيم دانشگاه، اسلامى باشد»، خجالت نكشيد و از اين نترسيد. اين، آن چيزى است كه اين ملت براى آن قيام كرده است و من و شما پوسته‏ى رويى و ظاهر اين ملت هستيم. اراده‏ى ما، فكر، گمان و روحيّات ما حاكى از اعماق عظيم قشرهاى اين ملت نيست! قشرهاى ملت، همان كسانى هستند كه اين انقلاب را به وجود آوردند، اين جنگ را اداره كردند و اين همه شهيد دادند. الآن هم حاضرند؛ اگر امتحانى پيش آيد، همان‏طور شهيد خواهند داد، كشته خواهند شد و گرسنگى خواهند كشيد. مردم، مؤمنند. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى‏؛ 23/ 09/ 1378

جهاد فرهنگی، جهاد با سلطه یا جهاد بر سلطه؟!

یک‏وقت شاید به بعضی از آقایان این قضیه را دوستانه گفته باشم که در سالهای اول انقلاب که شور و هیجان و جوشش عجیبی وجود داشت، با یکی از این شعرای سابق صحبت می‏کردم. او حقاً آدم بی‏ارزشی بود و ثابت کرد که از لحاظ ارزشهای انسانی و اجتماعی و معنوی و تاریخی، واقعاً بی‏ارزش است. افرادی همچون او، نه پس از پیروزی انقلاب، که در دوران مبارزات مردم هم نشان دادند که خیلی سبک و کم‏وزن هستند؛ هرچند طبع شعرشان بعضاً خوب بود. من به او گفتم: الآن واقعاً انتظار مردم و انقلاب و کشور از شما، این است. او به من گفت: ما فکر می‏کنیم که شاعر بایستی بر سلطه باشد، نه با سلطه! این، معیاری شده بود که باید بر سلطه بود، نه با سلطه. یعنی اگر پیامبر (ص) یا امیر المؤمنین (ع) هم در رأس کار بودند، آدم باید به آن‏ها بد بگوید؛ چون باید بر سلطه بود، نه با سلطه! خود این معیار، نشان‏دهنده‏ی بیماری و عدم سلامت شخص است. من به او گفتم: اشکالی ندارد، شما بر سلطه باش. امروز ملت ایران، مجموعه‏ی مستضعفی هستند که با سلطه‏های ظالم جهانی دارند می‏جنگند. سالها به ما زور گفتند، قرنها به ما ستم کردند. بعد از قرنها، این ملت سری بلند کرده‏اند و با فداکاری و با خطر کردن، راهی را انتخاب کرده‏اند و دارند می‏روند؛ اما نمی‏گذارند، اذیت می‏کنند، روی مردم فشار وارد می‏آورند، واقعاً نامردمی می‏کنند و قوانین انسانی را زیر پا می‏گذارند. به او گفتم: این سلطه است؛ با این سلطه بجنگ. البته معلوم بود که آماده نیستند و نمی‏خواهند چنین کاری را بکنند؛ به خاطر اینکه هیچ‏وقت با مردم همدلی نداشتند. این آقایانی که در آن دوران اختناق، داعیه‏ی مبارزه‏ی فرهنگی داشتند، غالباً اهل مبارزه نبودند. ادعایشان یک دروغ و یک فریب بود، وسایل فریب هم آن روز در اینجا فراهم بود، بعد هم همین‏طور ادامه پیدا کرد. بیانات در دیدار شعرای سازمان تبلیغات اسلامی؛‌1369/01/31.

نمونه‌های جهاد فرهنگی علیه اسلام

مبارزه‏ی قدرتهای استکباری با اسلام، به آنچه نسبت به ایران و مردم آن و نظام جمهوری اسلامی اعمال شد، منحصر نماند؛ بلکه دشمنی با اسلام در دایره‏ای وسیع‏تر، هم با روشهای سیاسی و تبلیغاتی، و هم با روشهای فرهنگی با جدیت دنبال شد. فشار و سخت‏گیری بر مبارزان و آزادی‏خواهان و علما و روشن‏فکران مسلمان در کشورهای اسلامی از سوی رژیمهای وابسته به امریکا، و نیز سخت‏گیری نسبت به اقلیت‏های مسلمان در کشورهای غیر اسلامی، نمونه‏های بارز مبارزه‏ی سیاسی با اسلام، و نوشتن مقالات و کتب و تهیه‏ی فیلمهای اهانت‏آمیز نسبت به اسلام و نشر آن در محیطهای اسلامی و غیر اسلامی، نمونه‏های مبارزه‏ی فرهنگی با اسلام است. اکنون دولتهای استکباری مانند امریکا و انگلیس و امثال آنان، پولهای گزافی را در راه این خصومتهای جنایت‏آمیز خرج می‏کنند و متأسفانه هستند نویسندگان و هنرمندانی که برای منفعت مادّی، قلم و بیان و هنر خود را در معرض معامله گذارده و با سرکوب وجدان هنری و ادبی خود، در خدمت مقاصد شوم صاحبان قدرت قرار می‏گیرند. پیام به کنکرة عظیم حج؛ 14/4/1368.

بسیج و جهاد فرهنگی

مگر مجموعه‏ی بسیجی- آن هم بسیجیِ انقلاب و دانشجوی انقلاب- می‏تواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بی‏تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟! من، شما دانشجوهای بسیجی را توصیه می‏کنم به این که محافظه‏کار نشوید و همواره دانشجو و بسیجی- به همان معنای مثبت و پُرخون و پُرتپش- باقی بمانید. البته دنباله‏ی این که می‏گوئیم «محافظه‏کار نشوید» این است که «ولی هوشیار هم باشید». کاملًا هوشیار باشید. شعار می‏دهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من می‏خواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید. بیداری دانشجو هم فقط بیزاری از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معنای یک منطقه‏ی جغرافیایی یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسی، امنیتی، تشکیلاتی، فرهنگی که به چشم دیده نمی‏شود؟ آن هم تشکیلاتی با پشتوانه‏ی عظیم مالی و تجربه‏ی فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانی. بیزاری از این، بیداری مضاعف لازم دارد. مثل بیداری در میدان جنگ نظامی نیست که شما اگر در سنگر بیدار باشید، به مجردی که دشمن کوچک‏ترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمی‏توان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونه‏ای ترتیب می‏دهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا می‏خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون می‏خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‏اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضع‏گیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.

چطور دشمن را بشناسیم؟ چطور تمایلات او را کشف کنیم؟ چطور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطه‏ی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهل‏انگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آنجا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظه‏کار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید. بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها؛ 31/2/86.

مبلغان فرهنگی و جریان کارزار فکری فرهنگی

الآن، یک کارزار فکری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هرکس بتواند بر این صحنه‏ی کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطه‏ی ذهنی داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلّم خواهد شد که الآن دشمن از طرق فرهنگی، بیشترین فشار خود را وارد می‏آورد. کم هم نیستند قلم‏به‏مزدها و فرهنگی‏های دین و دل و وجدان باخته و نشسته‏ی پای بساط فساد استکبار چه غالباً و اکثراً در خارج کشور و چه تک‏وتوکی در داخل کشور که برای مقاصد استکباری، قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، کار هم بکنند و دارند می‏کنند. نبرد فرهنگی را با مقابله‏ی به مثل می‏شود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی‏شود جواب داد. تفنگ او، قلم است. این را می‏گوییم، تا مسئولان فرهنگ کشور و کارگزاران امور فرهنگی در هر سطحی و شما فرهنگیان عزیز اعم از معلم و دانشجو و روحانی و طلبه و مدرّستان، تا دانش‏آموزتان و تا کسانی که در بیرونِ این نظام آموزشی کشور مشغول کارند احساس کنید که امروز، سربازِ این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کاری انجام خواهید داد. مثل جنگ نظامی، چشمها را باید باز کرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامی هم، هر طرفی که بدون شناسایی و دیده‏بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شکست خواهد خورد. در جنگ فرهنگی هم، همین‏طور است. اگر ندانید که دشمن کار می‏کند، یا از آنکه می‏داند، فرمان نبرید، از فرمانده‏ی فرهنگی دستور نگیرید، یا او از نیروی شما استفاده نکند و مانور و سازماندهی را درست انجام ندهد، پشت سرش شکست است. رادیو، تلویزیون، مدارس، وزارت ارشاد، روزنامه‏ها، مجلات و کلًا مجموعه‏ی بنای فرهنگی کشور، مسئولیت دارند. شما معلمان، مشخص است که سنگرتان کجاست. مسئولیتتان هم، مسئولیت بسیار بزرگی است. سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسؤولان امور فرهنگی کشور و جمعی از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر؛ 1369/02/12.

مجاهدت فرهنگی علماء

ممكن است كسى هم برود، آن احساسات، آن ايمان و آن باور را در او تقويت كند، يا در كسى كه آن‏چنان نيست، اين ايمان را به وجود آورد و از او يك موجود اثرگذارِ فعّالِ پيشروِ آن‏چنانى بسازد. من به اين نكته، متنبّه شدم كه اينكه مى‏گويند: «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء»، معنايش اين است. آن عالِم است كه مى‏تواند محتواى ذهن انسانى را تبديل به چيزى كند كه از اين جسم به اصطلاح رايج امروز، از اين سخت‏افزارِ موجودِ بشرى يك انسان متعالى، يك انسان پيشرو و يك انسان فعال و مقاوم بسازد. يك عالِم مى‏تواند اين كار را بكند؛ «مداد العلماء»، واقعاً «افضل از دماء شهدا» است. براى خاطر اينكه همين جوانان طلبه‏ى ما در ميدان جنگ آن گروه رزمى تبليغى به ميدان جنگ مى‏رفتند من بارها آن‏ها را در آنجا مشاهده كردم و انسانها و آدم‏هاى معمولى را تبديل به آدم‏هاى مقاوم مى‏كردند؛ انسانهاى سست را تبديل به آدم‏هاى قرص و انسانهاى متزلزل را تبديل به انسانهاى ايستاده‏ى داراى مقاومت مى‏كردند. اين نقشِ فرهنگ است. حالا شما همين را در وضع كلّ كشور، تعميم دهيد. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى‏؛ 23/09/ 1378.

شهید فرهنگی

على‏اىّ‏حال، من توقّعم از همه‏ى حضرات عزيز و دوستانى كه در اين مجموعه تشريف دارند، اين است كه مسأله‏ى فرهنگ و مسأله‏ى صف‏آرايى فرهنگى در مقابل دشمن را جدّى بگيريد. اين وظيفه‏ى ماست. اين آن چيزى است كه بنده هم اگر در راه آن كشته شدم، احساس مى‏كنم كه در راه خدا كشته شده‏ام. هر كس در اين راه كشته شود، در راه خدا كشته شده و هركس در اين راه، زحمتى متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است. مسئله، مسأله‏ى كوچكى نيست؛ دشمن ما را از اطراف، محاصره مى‏كند از طريق كتاب، روزنامه، راديو و تلويزيون‏ها، صداهاى بيگانه و خبرگزارى‏ها و جعل خبر و توليد انواع و اقسام وسايل فرهنگى ما همين‏طور بنشينيم و احياناً هماهنگى و هم‏صدايى كنيم! اينكه نمى‏شود. نظام اسلامى بايستى از خودش دفاع كند و براى دفاع از حقيقت اسلام و انقلاب، حرف گفتنى و سرمايه و ذخيره‏ى فرهنگى هم زياد دارد و مركزش هم همين مجموعه‏ى شماست. من اين مجموعه را مجموعه‏ى مهمى مى‏دانم‏. بيانات در ديدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى‏؛ 23/ 09/ 1378

شورای عالی انقلاب قرارگاه فرهنگی

باید خود اعضا و دستگاه‌های فرهنگی قبول كنند و باور داشته باشند كه ما این جایگاه را به‌عنوان یك قرارگاه مركزی [قرار دادیم‌]. تعبیر “قرارگاه” ممكن است به بعضی گوشها سنگین بیاید – قرارگاه یك اصطلاح جنگی است، اصطلاح نظامی است – و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامی است، شما در مسائل فرهنگی هم فكر نظامی را رها نمیكنید! واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناك‌تر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ یعنی میدانید هم شما، واقعاً یك میدان كارزار است اینجا. و بخصوص در قرارگاه‌های نظامی این‌جوری است؛ قرارگاه مسئولیّت اجرای مستقیم به معنای اینكه یك واحدی متعلّق او باشد، ندارد؛ امّا واحدها در اختیار او قرار میگیرند، به تعبیر نظامی در كنترل عملیّاتیِ او قرار میگیرند. وقتی ما یك قرارگاه نظامی تشكیل میدهیم، فرض بفرمایید سپاه میگوید این یگانهای من در كنترل عملیّاتی آن تشكیلات [هستند]، پشتیبانی این یگان، متعلّق به آن سازمان است – یا ارتش، یا سپاه، یا هر دستگاه دیگر – امّا به‌كارگیری این و هدایت این، به عهده‌ی قرارگاه است؛ یعنی یك چنین حالتی را در اینجا بایستی توجّه داشت. دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 1392/09/19.

مجاهدت فرهنگی برای ایجاد اندیشه‌ی صحیح

من جوانان عزيز را به يك مجاهدت حقيقى دعوت مى‏كنم. مجاهدت فقط جنگيدن و به ميدان جنگ رفتن نيست. كوشش در ميدان علم، اخلاق، همكارى‏هاى سياسى و تحقيق نيز براى مردم جهاد محسوب مى‏شود. ايجاد فرهنگ و انديشه‏ى صحيح در جامعه نيز جهاد است. اين‏ها، همه جهاد در راه خدا و جهاد في سبيل الله است. طرف اين جهاد، مستكبران، دشمنان و كسانى هستند كه با اسلام، ايران، هويّت، مليّت، اسلاميّت و صفتهاى اسلامى عناد و دشمنى دارند. قرآن مى‏گويد: «اشدّاء على الكفّار)»؛ مسلمانان بايستى نسبت به كفّار سخت‏گير باشند. اين كفّار كجا هستند؟ هر غير معتقد به اسلام كسى نيست كه بايد نسبت به او سخت‏گير بود و شدّت گرفت. قرآن مى‏گويد: «لا ينهاكم الله عن الّذين لم يقاتلوكم في الدّين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم انّ الله يحبّ المقسطين»؛ كسانى كه با شما سر ستيزه ندارند و عليه شما توطئه نمى‏كنند و كمر به نابودى نسل و ملت شما نبسته‏اند، و لو از دين ديگرى باشند، با آن‏ها نيكى كنيد و رفتار خوب داشته باشيد؛ كافرى كه با او بايد شديد بود، اين نيست. «انّما ينهاكم الله عن الّذين قاتلوكم في الدّين و اخرجوكم من دياركم». بايد با كسانى شديد بود كه با هويّت، اسلام، مليّت، كشور، تماميت ارضى، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّتها، فرهنگ و ارزشهاى شما مبارزه مى‏كنند. اين فرهنگى‏ است كه بايد بر جامعه‏ى ما حاكم باشد. تساهل و تسامح بايد بين خود مسلمانان برقرار باشد. بيانات در ديدار جوانان استان سيستان و بلوچستان‏؛ 06/ 12/ 1381

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه