به بهانه شروع سال تحصیلی حوزه های علمیه از زبان حضرت امام خمینی (ره)

یك سال ديگر از عمر ما گذشت. شما جوانان، رو به پيرى و ما پيران، رو به مرگ پيش مى‏رويم. در اين يك سال تحصيلى، شما به حدود تحصيلات و اندوخته‏هاى علمى خود واقفيد، مى‏دانيد چقدر تحصيل كرده و تا چه اندازه پايه‏هاى علمى خود را بالا برده‏ايد؛ ليكن راجع به تهذيب اخلاق، تحصيل آداب شرعيه، معارف الهيه و تزكيه نفس چه كرديد و چه قدم مثبتى برداشتيد؟ هيچ به فكر تهذيب و اصلاح خود بوديد و در اين زمينه برنامه‏اى داشتيد؟ متأسفانه بايد عرض كنم كار چشمگيرى نكرديد و در جهت اصلاح و تهذيب خود قدم بلندى بر نداشتيد .

حوزه‏هاى علميه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمى، به تعليم و تعلم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نيازمند است؛ راهنماى اخلاق و مربى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامه‏هاى اخلاقى و اصلاحى، كلاس تربيت و تهذيب، آموختن معارف الهيه كه مقصد اصلى بعثت انبيا عليهم السلام مى‏باشد، بايد در حوزه‏ها رايج و رسمى باشد. متأسفانه در مراكز علمى به اين گونه مسائل لازم و ضرورى كمتر توجه مى‏شود. علوم معنوى و روحانى رو به كاهش مى‏رود و بيم آن است كه حوزه‏هاى علميه در آتيه نتوانند علماى اخلاق، مربيان مهذب و آراسته و مردان الهى تربيت كنند و بحث و تحقيق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى كه مورد عنايت قرآن كريم و نبى اعظم صلي‌الله عليه و آله و سلم و ساير انبيا و اوليا عليهم السلام است، باقى نگذارد. خوب است فقهاى عظام و مدرسين عالي‌مقام كه مورد توجه جامعه علميه مى‏باشند، در خلال درس و بحث به تربيت و تهذيب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بيشتر بپردازند. محصلين حوزه‏ها نيز لازم است در كسب ملكات فاضله و تهذيب نفس كوشش كرده، به وظايف مهم و مسؤوليت‌هاى خطيرى كه بر دوش آنان است، اهميت دهند .

شما كه امروز در اين حوزه‏ها تحصيل مى‏كنيد و مى‏خواهيد فردا رهبرى و هدايت جامعه را به عهده بگيريد، خيال نكنيد تنها وظيفه شما ياد گرفتن مشتى اصطلاحات مى‏باشد؛ وظيفه‏هاى ديگرى نيز داريد. شما بايد در اين حوزه‏ها خود را چنان بسازيد و تربيت كنيد كه وقتى به يك شهر يا ده رفتيد، بتوانيد اهالى آن‌جا را هدايت كنيد و مهذب نماييد. از شما توقع است كه وقتى از مركز فقه رفتيد، خود مهذب و ساخته شده باشيد، تا بتوانيد مردم را بسازيد و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربيت كنيد؛ اما اگر ـ خداى نخواسته ـ در مركز علم خود را اصلاح نكرديد، معنويات كسب ننموديد، به هر جا كه برويدـ العياذ باللّه ـ مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانيت بدبين خواهيد كرد. شما وظايف سنگينى داريد. اگر در حوزه‏ها به وظايف خود عمل نكنيد و در صدد تهذيب خود نباشيد و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده مسائل اصولى و فقهى را درست كنيد، در آتيه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مضر خواهيد بود ممكن است، العياذ باللّه، موجب انحراف و گمراهى مردم شويد. اگر به سبب اعمال و كردار و رفتار نارواى شما يك نفر گمراه شده از اسلام برگردد، مرتكب اعظم كباير مى‏باشيد و مشكل است توبه شما قبول گردد، چنان‌كه اگر يك نفر هدايت يابد، به حسب روايت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد».1 مسؤوليت شما خيلى سنگين است. وظايف شما غير از وظايف عامه مردم مى‏باشد. چه بسا امورى كه براى عامه مردم مباح است، براى شما جايز نيست، و ممكن است حرام باشد. مردم، ارتكاب بسيارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند؛ چه رسد به اعمال پست نامشروع كه اگر خداى نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانيت بدبين مى‏سازد. درد اين‌جاست اگر مردم از شما عملى كه بر خلاف انتظار است مشاهده كنند، از دين منحرف مى‏شوند، از روحانيت برمى‏گردند؛ نه از فرد. اى كاش از فرد برمى‏گشتند و به يك فرد بدبين مى‏شدند! ولى اگر از يك روحانى عملى ناشايست و برخلاف نزاكت ببينند، تجزيه و تحليل نمى‏كنند؛ همچنان‌كه در ميان كسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در ميان اداري‌ها اشخاص فاسد و زشتكار ديده مى‏شود، ممكن است در ميان روحانيون نيز يك يا چند نفر ناصالح و منحرف باشد؛ لذا اگر بقالى خلاف كند، مى‏گويند فلان بقال خلافكار است. اگر يك عطار عمل زشتى مرتكب گردد، گفته مى‏شود فلان عطار زشتكار است؛ ليكن اگر آخوندى عمل ناشايسته‏اى انجام دهد، نمى‏گويند فلان آخوند منحرف است؛ گفته مى‏شود آخوندها بدند. وظايف اهل علم خيلى سنگين است مسؤوليت علما بيش از ساير مردم مى‏باشد. اگر به اصول كافى2 ، كتاب وسائل3، به ابواب مربوط به وظايف علما مراجعه كنيد، مى‏بينيد تكاليف سنگين و مسؤوليت‌هاى خطيرى براى اهل علم بيان شده است. در روايت است كه وقتى جان به حلقوم مى‏رسد، براى عالم ديگر جاى توبه نيست و در آن حال، توبه وى پذيرفته نمى‏شود؛ زيرا خداوند، از كسانى تا آخرين دقايق زندگى توبه مى‏پذيرد كه جاهل باشند4. و در روايت ديگر آمده است كه هفتاد گناه از جاهل آمرزيده مى‏شود پيش از آن‌كه يك گناه از عالم مورد آمرزش قرار گيرد؛5 زيرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خيلى ضرر دارد. عوام و جاهل اگر معصيتى مرتكب شود، فقط خود را بدبخت كرده، بر خويشتن ضرر وارد ساخته است؛ ليكن اگر عالِمى منحرف شود و به عمل زشتى دست زند، عالَمى را منحرف كرده، بر اسلام و علماى اسلام زيان وارد ساخته است.6 اين‌كه در روايت آمده كه اهل جهنم از بوى تعفن عالمى كه به علم خود عمل نكرده، متأذى مى‏شوند،7 براى همين است كه در دنيا بين عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامى فرق بسيار وجود دارد. اگر عالمى منحرف شد، ممكن است امتى را منحرف ساخته به عفونت بكشد و اگر عالمى مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعايت نمايد، جامعه را مهذب و هدايت مى‏كند. در بعضى از شهرستان‌هايى كه تابستان‌ها به آن‌جا مى‏رفتم، مى‏ديدم اهالى آن بسيار مؤدب به آداب شرع بودند. نكته‏اش اين بود كه عالم صالح و پرهيزكارى داشتند. اگر عالم ورع و درستكارى در يك جامعه يا شهر و استانى زندگى كند، همان وجود او باعث تهذيب و هدايت مردم آن سامان مى‏گردد؛ اگر چه لفظا تبليغ و ارشاد نكند.8 ما اشخاصى را ديده‏ايم كه وجود آنان مايه پند و عبرت بوده، صرف ديدن و نگاه به آنان باعث تنبه مى‏شد. هم اكنون در تهران كه في الجمله اطلاع دارم، محلات آن با هم فرق دارد، در محله‏اى كه عالم منزه و مهذبى زيست مى‏كند، مردمان صالح با ايمانى دارد. در محله ديگر كه يك نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت گرديده، دكان درست كرده است، مى‏بينى طايفه‏اى را فريب داده، آلوده و منحرف ساخته است. همين آلودگى است كه از بوى تعفن آن اهل جهنم اذيت مى‏شوند. اين تعفنى است كه عالِم سوء، عالِم بى‏عمل، عالِم منحرف، در همين دنيا به بار آورده و بوى آن در جهان ديگر شامه اهل جهنم را مى‏آزارد. نه اين‌كه در آن‌جا چيزى به او افزوده باشند. آنچه در عالم آخرت واقع مى‏شود، چيزى است كه در اين دنيا تهيه گرديده است. به ما چيزى خارج از عمل ما نمى‏دهند. وقتى بنا باشد عالِمى مفسده جو و خبيث باشد، جامعه‏اى را به عفونت مى‏كشد؛ منتهى در اين دنيا، بوى تعفن آن را شامه‏ها احساس نمى‏كند؛ ليكن در عالم آخرت، بوى تعفن آن درك مى‏گردد؛ ولى يك نفر عوام، نمى‏تواند چنين فساد و آلودگى‌اي در جامعه اسلامى به بار آورد. عوام، هيچ‌گاه به خود اجازه نمى‏دهد كه داعيه امامت و مهدويت داشته باشد، ادعاى نبوت و الوهيت كند. اين، عالِم فاسد است كه دنيايى را به فساد مى‏كشاند:اذا فسد العالِم، فسد العالَم.9

حضرت امام خميني قدس سره، جهاداكبر، ص 18

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه